


یک شعر از: سعاد الصباح

یک شعر از: رضا براهنی
«مجله_ادبی_هنری_روزآمد »
روایت خواندنی سرور کسمایی از دیدار با داریوش مهرجویی در پاریس

سرور کسمایی، نویسنده و مترجم ایرانی شناخته شدۀ مقیم فرانسه در اینستاگرامش روایت خواندنی و تاثیرگذاری از دیدارش با داریوش مهرجویی در سال ۱۳۶۲ در پاریس نوشته که کل این متن را در ادامه میخوانید.
آدمکشان در میان ما هستند!
تابستان ۱۳۶۲، پس از سفری پر فراز و نشیب از طریق کوهها و درههای کردستان و آذربایجان، خسته و ناامید تازه به پاریس رسیده بودم. اینجا زندگی پر زرق و برق بیدغدغهای در میان بیتفاوتی عمومی به آنچه در ایران میگذشت، در جریان بود. پالتوی خاکآلود و کثیفی که سه ماه بود از تن نکنده بودم و پوتینهای پلاستیکی که یکی از قاچاقچیهای کرد بهم قرض داده بود، چون پوستی سخت به تنم چسبیده بود و حتی در کوچهپسکوچههای پاریس هم چون خاطرهای کهنه رهایم نمیکرد. پرسه زدن در خیابانها و لابلای هیاهوی جمعیت از بار تنهایی آدمی که آن همه ماجرا را پشت سرگذاشته و گریخته بود، نمیکاست. در این پریشانی، روزی دوستی ایرانی شمارهی دوم دورهی تازهی الفبا را برایم آورد که ساعدی در پاریس انتشار آن را از سرگرفته بود. آن دوست از فراخوانی خبر داد که ساعدی بهتازگی نشر داده بود و از همهی کسانی که از طریق ترکیه یا پاکستان گریخته بودند، دعوت می کرد خاطراتشان را به شکل خام هم که شده روی کاغذ بیاورند تا شاید او از آن همه نمایشنامه یا مجموعه داستانی خلق کند. همان شب دست به کار شدم و شرح واقعی سفرم را به شکلی فشرده نوشتم و چند روز بعد به دست آن دوست رساندم. یک هفته نگذشته بود که شبی تلفن اتاق زیرشیروانیام زنگ زد. داریوش مهرجویی بود. من که آن روزها اگر خدا هم بهم زنگ میزد زیاد تفاوتی برایم نداشت، با شنیدن نام خالق «گاو»، «آقای هالو» و «دایرهی مینا» دستپاچه شدم، اما حرفهای پرمهر و تشویقآمیزش در مورد آنچه نوشته بودم، دلگرمام کرد و قرار شد فردای آن روز همدیگر را در کافهای در محلهی ونسن ملاقات کنیم. ادامهی خواندن


محمد امینی (۱۳۳۰ – ۲۴ مهر ۱۴۰۱)
مسعود عزیزپور، پژوهشگر مسائل فرهنگی
او فرزند نصرتالله امینی (زاده ۱۲۹۴ و درگذشته ۱۳۸۸) از یاران وفادار دکتر مصدق، پیشوای نهضت ملی ایران بود؛ اما او در جوانی که برای تحصیل به آمریکا رفت، نخست چند سالی با گروههای چپ افراطی (مائوئیستی) همکاری داشت، برق ایدههای «طبقاتی» این جماعت را از دیدن کششها و دلبستگیهای ملی باز داشته بود.
در آستانه انقلاب بهمن ۱۳۵۷ با همان شور جوانی و جوشش انقلابی به میهن برگشت و یک چند با فعالیتهای تبلیغاتی برای پیشبرد ایدههای چپروانه تلاش کرد؛ اما، چنانکه خود به روشنی بیان کرده است، رفته رفته به این دیدگاه رسید که در جامعهای مانند ایران که با ایستایی و رکودی تاریخی روبروست، نخست به کار فرهنگی گسترده برای زدودن غبارهای تیره از روی گذشتههای نه چندان دور نیاز است.
با رشد جنبش روحانیت مبارز به رهبری آیتالله خمینی او به درستی راه شاپور بختیار پی برد و پایداری دلیرانه او در برابر ارتجاع دینی را بهترین راه برای جلوگیری از اعتلای روحانیت سنتگرای بیاعتنا به دموکراسی و حقوق بشر تشخیص داد.
امینی با بازگشت مجدد به آمریکا به مطالعه بنیادی و عمیق تاریخ گذشته نزدیک که به انکشاف و برآمد «جمهوری اسلامی» از دل یک انقلاب عظیم مردمی انجامیده بود، پرداخت و نتیجه مطالعات خود را طی جستارها و گفتارهای بیشمار در اختیار علاقهمندان قرار داد. ادامهی خواندن

هلن شوکتی

دکتر محمدعلی موحد

احمد افرادی

علا محسنی
نقل از صورتکتاب: احمد افرادی

احمد افرادی



نوشته: محمود فلکی


مروا نبیلی


۲۸ مهرماه ۱۳۸۵