- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل______________________..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________
.. **************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
..«الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. ..
..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________
______________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 9185
-
واژگان خانگی
.
.
.
یک شعر از: واهه آرمن
«آخرین گلوله»
نمی دانم کِی
صد سال دیگر
هزار سال دیگر
یا یک میلیون سال دیگر
کمی پیش از پایان دنیا
آخرین گلوله را
چه کسی
و به که شلیک خواهد کرد؟…
یک شعر از: سینا بهمنش
دوب هنوراو رگا آیند…
دنیا اگر وارونه بود
تو میتوانستی سطر اول این شعر را بخوانی
دنیا اگر وارونه بود
الان سقف از گردنت آویزان بود
تو ساکن بودی
و دنیا در نوسان
کل هستی میمرد
و تو زنده میماندی
تمام مردگان سکوت میکردند
تا تو
فقط تو سخن بگویی
اما
اگر همه مرده بودند
دیگر کسی صدای تو را نمیشنید
بازهم
کسی نبود تا صدای تو را بشنود
دنیا اگر وارونه بود
تو باز هم خودت را میکشتی
منتشرشده در اشعار این شماره
دیدگاهتان را بنویسید:
بیاییم، با هم یک لیوان چای بخوریم
شیوا ارسطویی، نویسنده و شاعر ایرانی در مرگي خود خواسته:
علت درگذشت این نویسنده به طور رسمی اعلام نشده است اما پسرش در پستی که بعدا آن را تغییر داد مرگ او را «خودخواسته» توصیف کرده بود.
شیوا ارسطویی (اردیبهشت ۱۳۴۰ – ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴)داستاننویس، مترجم و شاعر ایرانی بود. او داستان نویسی را اوایل دهه هفتاد نزد رضا براهنی آموخته بود و لیسانس بهداشت و فوق لیسانس مترجمی زبان انگلیسی داشت. او یکی از امضاکنندگان بیانیه ۱۳۴ نویسنده بود. مجموعه داستانهای «آمده بودم با دخترم چای بخورم»، «آفتاب مهتاب» و «من دختر نیستم» و رمانهای «بیبی شهرزاد» و «افیون» از آثار اوست.
او یکی از نویسندگان ایرانی و از اعضای کانون نویسندگان ایران بود که در سال ۱۳۷۳ در نامه سرگشادهای به فضای بسته فرهنگی و اعمال سانسور در ایران اعتراض کردند. این بیانیه به متن ۱۳۴ مشهور شد.
برخی از این نویسندگان بعدا امضای خود را پس گرفتند. انتشار این نامه و تلاشهای پس از آن برای احیای کانون نویسندگان ایران از دلایل اقدام ماموران وزارت اطلاعات به قتل روشنفکران پنداشته میشود.
منتشرشده در یاد بعضی نفرات
دیدگاهتان را بنویسید:
اعدام جنون قانون است
نه به اعدام
متن زیر را از تلگرام همشهری عزیز شاعر گرامی علی رضا پنجهای وام گرفتهام.
اعدام جنون قانون است
دغدغههای روزگار نامراد آنان که با قلم نور بر تاریکی میپاشند
برای فرامرز سهدهی و شاعران دیگر
گویا اخیراً عدهای باشندهی قلم را به زندان و برخی به اعدام حکم دادهاند، باور کنید راه جامعهی آرام و بهشت وطن جز راهیست که برای ادارهی مردم برگزیدهاید، حرف دلسوزان جامعه را گوش کنید، آنها هم در برخی گرایشهای افراطی جامعه حرف دیگری دارند، برای نمونه فرامرز سهدهی، شاعر مهربان جنوبی مشکل نورولوژی شدید دارد، نگران تکرار بکتاش جوانمرگ نیستید؟ مرگ شاعر، خاموشی جیک یک گنجشک سحرگاهیست، نگران نیستید صبحها یک جیک از جیک گنجشکان کمتر شود؟ گاه دست خودم نیست گوشم، گوشبهراه جیک خسرو گلسرخیست، کرامت دانشیان است، سعید سلطانپور، محمدمختاری، بکتاش، آه قد چند آسمان از این ستارهها میتوان شمرد. بگذارید جیکها صبح پر از استرس و دغدغه و بدبختی و گرانی و تحریم و بیبرقی و افزایش بی رویهی آمار سرطان ما را از آنهمه صدای تاریک به سمت امید درخشش خورشید سوق دهند، کینه برای هیچ کسی خوب نیست میگویند سرطان زاست، دست کم دلتان برای کسی که دوست نداشتید بسوزد، برای خودتان بسوزد، جای کینه، شبها زودتر بخوابید تا صبحتان با جیک جیک گنجشکان شعر دلانگیز شود. میدانید من بسیار نگرانم که میشنوم برخی جوانها و سالخوردهها دل به دشمنان منافع ملی ما خوش داشتهاند، راستی چه شد؟ سرویسها و رسانههای دشمن؟ قبول، درست است، اما من و شما چهقدر در آن نقش داشتهایم؟ جیک عماد خراسانی که اکنون در آستانهی بارگاه حکیم فردوسی آرام گرفته این است: از ما گذشت خوب و بد اما تو روزگار، فکری به حال خویش کن این روزگار نیست
دوست شاعری که قرار بود متنی ادبی برایم بنویسد ، پیام داد فلانی را میشناسی؟ میگویند شاعر رشتیست ، شنیدهام دارند اعدامش میکنند.
گفتم هیچ شناختی از او ندارم،اما در پیشگاه باور من اعدام جنون قانون است.
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
#علی_رضا_پنجه_یی
https://t.me/Alirezapanjeei/4973
منتشرشده در از هر دری سخنی
دیدگاهتان را بنویسید:
عکسهای سودابه قاسملو
برای گرامیداشت یاد و خاطرهی هنرمند عکاس سودابه قاسملو در نظر داریم در هر شماره یکی از عکسهای انداخته و پرداخته شده توسط خانم قاسملو که قبلا منتشر شده و یا در جایی نیامده را در رسانه منعکس کنیم. قبلا از لطف و مرحمت بیزن جان اسدیپور برای دراختیار گذاشتن این عکسها برای این صفحه سپاس فراوان داریم.
عکسی که برندهی جایزه عکاسی زنان شد.
منتشرشده در عکسهای سودابه قاسملو
دیدگاهتان را بنویسید:
ما همه لولیتا هستیم
لولیتا خوانی در تهران
نگاهی به فیلم لولیتاخوانی در تهران
نوشته: بیتا ملکوتی
نقل از: phoenixjournal
«لولیتا خوانی در تهران» (Reading Lolita in Tehran) فیلمی است به کارگردانی اران ریکلیس، فیلمساز اسرائیلی که بر اساس کتابی به همین نام نوشتهی «آذر نفیسی» نویسنده و استاد دانشگاه بنام ایرانی ساخته شده است. در این فیلم نقش اصلی یعنی خود خانم نفیسی را گلشیفته فراهانی بازی میکند و از دیگر بازیگران مطرح آن میتوان به زر امیرابراهیمی و مینا کاوانی اشاره کرد.
کتاب «لولیتا خوانی در تهران» یک اثر اتوبیوگرافیک است و در برگیرندهی سه دهه زندگی خانم آذر نفیسی در آمریکا و ایران و حضور او به عنوان یک استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاههای تهران و علامه طباطبایی است. این کتاب زبانی داستانی دارد و شرح فعالیتهای سیاسی خانم نفیسی علیه شاه در آمریکا و در زمان تحصیلش در آن کشور است. همچنین دوران انقلاب فرهنگی و زد و خورد بین گروههای سیاسی مختلف در دانشگاههای ایران را به تصویر میکشد. داستان اخراج خانم نفیسی در دانشگاه به علت نداشتن حجاب و مخالفت با موارد درسی که او در رشته ادبیات انگلیسی درس میداد، بازگشت او به دانشگاه، فضای ملتهب جنگ ایران و عراق و تاثیر آن بر فضای آموزشی ایران، برپایی کلاس درس خصوصی در منزلش برای چند دانشجوی دختر و در نهایت تصمیم او و خانوادهی چهارنفریشان برای بازگشت به امریکا، در خلال نقد و بررسی آثار ادبی مهم جهان، از فصلهای مهم کتاب هستند.
منتشرشده در نقد داستان, نقد سینما
دیدگاهتان را بنویسید:
شعرخوانی روجا چمنکار
منتشرشده در با صدای شاعر
دیدگاهتان را بنویسید:
دستخط بیژن اسدیپور
نامه بیزن اسدی پور به عمران صلاحی بعد از اینکه ما را ترک کرد.
منتشرشده در خط یک نشان
دیدگاهتان را بنویسید:
سرفصلهاى موسيقىی ايرانى نامه چهل و هفتم


استاد نصرت علیخان
.يادبود از فرهنگ هزارگى يادبود از فرهيختگى يك نسل است
چند سال قبل وبا تلاش برخى از فرهنگيان هزاره، نوزده ماه مه مصادف با سىام ارديبهشت را
**. روز فرهنگ هزارگى ** نام گذاشتند و آن را جشن گرفتند
جنبش حق تعيين سرنوشت پارسى زبانان (روز فرهنگ هزارگى ) كه در حقيقت روز فرهنگ پارسى و پارسيان مى باشد خجسته باد
شرايط خفقانآور در داخل افغانستان بعد از روی کار آمدن مجدد طالبانها، به زنان مهاجر انگيزهاى مضاعف داده كه حضور و نقشآفرينى خود را در برنامههاى فرهنگى و اجتماعى افزايش دهند و
.برنامههايى مانند گراميداشت روز هزاره / زمينهى سياسى مناسبى براى آشكارسازى چنين نقشى گردد
همکارمان هلن شوکتی در هر شماره به موسیقی و هنرمندان ایرانی که به نوعی در اعتلاء و ارائه این هنر روحپرور دست داشتند میپردازد که همهماهه از نظرتان میگذرانیم.
فصل چهل و دوم
هلن شوکتی
آن زمان كه پدر اميرخسرو دهلوى به دليل حمله مغولها به هند رفت، كسى گمان نمى كرد كه سالها بعد پسرش. اميرخسرو، از شاعران بنام دورهى خود گردد و موسيقى قوالى را با تلفيق فارسى، عربى، تركى و هندى در اين كشور گسترش دهد. آنگونه كه قوالىهاى زيادى با آثار وى اجرا شده است.
قوالى و شكلگيرى آن
واژهى قوال در اصل به معناى آوازه خوان، نغمه سرا و سخنگو بكار مىرود و در اصطلاح به اجراء كننده گفته مىشود كه در مراسم سماع اشعارى عاشقانه يا عارفانه را به آواز مىخواند.
قوالى يك سبك موسيقيايى است كه در آن اشعار فارسى با آهنگى معنوى خوانده مىشود.
در روايات تاريخى امده است كه: امير خسرو دهلوى اين سبك را از آميزش موسيقى ايرانى با سبك هندى به وجود آورد. از ديد برخى پژوهشگران، قوالى ريشه در فرهنگ ايران داشته و ايرانيان شعر را اساسأ بصورت سروده يا ترانه مطرح مى كردهاند.
موسيقى قوالى يكى از شاخههاى موسيقى عرفانى است كه در هند و پاكستان و بعضى مردم افغانستان رواج دارد. اين موسيقى آميخته با عبادت است و همواره مورد اعتراض گروههاى مذهبى افراطى بوده است.
موسيقى قوالى يكى ازشاخه هاى موسيقى عرفانى
نوادگان تيمور لنگ ،،، بنابر وصيت پدربزرگ شان، سعى به گردهمايى هنرمندان و اهل ادب در دهلى
و آگرا و لاهور نموده و دوران طلايى شكوفايى ادبيات، معمارى و موسيقى را ،،، از عوامل فرهنگى خراسان بزرگ و هند دانسته اند.
چنانكه اشعار شاعرانى مانند: مولانا/ حافظ/ سعدى نمودارى از حضور هواداران تصوف و عرفان در ايران است.
ماهيت موسيقى قوالى حدود ٥٠٠ سال پيش از مذهب / جدا شده و به يكى از گونههاى موسيقى شرق آسيا تبديل شد. بعدها موسيقى قوالى مورد توجه بيشترى در سطح بين الملل قرار گرفت .
اين موسيقى به عقيدهى بزرگان ،، نوعى عبادت است و از آنجا كه در مخاطب شور و مستى پديدار مىشود، شعر در آن از اهميت والايى برخوردار است.
ريتمها و فضاى معنوى كه با تركيب عناصر فلسفه و مذهب توسط شاعر و خواننده ايجاد مىشود باعث برقرارى ارتباط معنوى مخاطب شده و گذر زمان احساس نخواهد شد.
منتشرشده در سرفصلهای موسیقیی ایران
دیدگاهتان را بنویسید:
یک شعر از مظاهر شهامت
مثلاً خورشید تازه طلوع کرده
چند درخت گم شده
چند پرنده مرده
مثلاً اسکلت چند اسب در خیابان
در حال تاخت میگذرند
تنها بر یکی از آنها
اسکلت زنی سوار است
مثلاً ابروی چپ هر کسی کمی به بالا خم شد
منتشرشده در شعر دیگران
دیدگاهتان را بنویسید:
فریدون تنکابنی
فریدون تنکابنی
نقل از صورتکتاب بیژن اسدیپور
زمینهٔ کاری طنزپرداز و داستاننویس
زادروز ۱۳۱۶ خورشیدی، تهران، ملیت ایرانی، محل زندگی کلن، آلمان (از ۱۳۶۲)، پیشه نویسنده
فریدون تنکابنی (زاده ۱۹ شهریور ۱۳۱۶ خورشیدی – مرگ ۷ مهرماه ۱۴۰۳) طنزپرداز و داستاننویس ایرانی.
زندگینامه
فریدون تنکابنی در سال ۱۳۱۶ در خانوادهای فرهنگی در تهران به دنیا آمد. پدرش دبیر و مدیر دبیرستان بود و مادرش آموزگار. خود او نیز پس از پایان تحصیل، دبیر زبان و ادبیات فارسی شد. در سال ۱۳۴۰ اولین داستان خود را به نام «مردی در قفس» منتشر کرد که لحنی رومانتیک دارد. او سپس با نشریات ادبی ایران به همکاری پرداخت و نوشتههای او بیشتر به طنز گرایش پیدا کرد. تنکابنی در سال ۱۳۴۸ از اعضای پایهگذار «کانون نویسندگان ایران» بود و در برخی دورههای این تشکل مدافع آزادی نشر و بیان، در هیئت دبیران آن حضور داشت. او پس از انقلاب در «شورای نویسندگان و هنرمندان ایران» فعال بود که از نهادهای وابسته به حزب توده ایران به شمار میرفت. در سال ۱۳۶۲ و یورش حاکمیت جمهوری اسلامی برای دستگیری اعضا و هواداران حزب، تنکابنی متواری شد و در اواخر همان سال ناگزیر از کشور گریخت. تنکابنی از راهی ناهموار و دشوار خود را به آلمان غربی رساند و اینک سال هاست که در شهر کلن زندگی میکند. فریدون تنکابنی با طنز سیاسی خود به ویژه از اواخر دهه ۱۳۴۰ تا پایان ۱۳۵۰ خوانندگان بیشمار داشت. از میان هجده کتابی که او تا امروز منتشر کرده، به ویژه کتابهای «یادداشتهای شهر شلوغ»، «ستارههای شب تیره» و «اندوه سترون بودن» شهرت بیشتری دارند. او در خارج به فعالیت مطبوعاتی ادامه داد و نوشتههای خود را در نشریات گوناگون یا به صورت کتاب منتشر کرد.
اخراج از کانون نویسندگان ایران
در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از: باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی تصمیم به اخراج فریدون تنکابنی، بهآذین، سیاوش کسرائی، هوشنگ ابتهاج و برومند گرفتند. این تصمیم نهایتاً به تأیید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج کل عناصر تودهای، به همراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد.
کتابشناسی
تنکابنی در آثارش بیشتر به انتقاد اجتماعی و زندگی بی امید معلمان و کارمندان پرداخته است.
مردی در قفس-راه رفتن روی ریل-ستارههای شب تیره-.یادداشتهای شهر شلوغ- میان دو سفر- پول تنها ارزش و معیار ارزشها- اندوه سترون بودن-اندیشه و کلیشه- اسیر خاک- پیادهٔ شطرنج-سفر به بیست و دو سالگی- میان دو سفر-چهارشنبهها-چای و گپ و سیاست
منبع: دانشنامه ویکیپدیا
منتشرشده در یاد بعضی نفرات
دیدگاهتان را بنویسید:
یک شعر از: احمد فرخنده نیکبخت

احمد فرخنده نیکبخت
“دانش و عشق”
در آغاز بودیم جمله بشر
کجا فرقمان بود با یکدگر
همه مثلِ هم در جدالِ بقا
هزاران بلا و همه بیدوا
نه حرف از سپیدی سیاهی پوست
نه این یک گرانمایه آن یک فروست
به میدان درآمد چو بحثِ نژاد
فتادیم در چنگِ اهریمنی بدنهاد
منتشرشده در شعر کلاسیک
دیدگاهتان را بنویسید: