مادر

برگرفته از: برای هیچکس، سایت پژوهش،هنروادبیات (فاطمه محسن‌زاده)
 
 
نشسته‌ام و منتظرم  تا جراحی دکتر سعیدی تمام شود و نوبت به عمل من برسد که بی‌اهمیّت است و «سرپایی»! زنی‌ را که از اتاق عمل بیرون آورده‌اند، کم کم دارد به هوش می‎آید، ناله می‌کند، با ضعف و ناتوانی حرف می‌زند، واژه‌هایش نامفهومند وهی تکرار می‌شوند. سراپا گوش می‌شوم. می‌گوید: ” من مرده ام…من مردم!! ” به نظر سی و دو، سه ساله می‌رسد .تازه فارغ شده است. حالا صدایش واضح‌تر شده است:”آقای دکت ت رر…آقای دک ت ت رر…”. پرستار می‌گوید: ” بله “. زن با بی‌رمقی دکتر را صدا می‌زند. پرستار می‌گوید:” جانم، چیه؟ یه دختر ناز به دنیا آوردی، صحیح و سالم. “
زن چیزی می‌گوید، باز هم نامفهوم است. پرستار کنار تختش می‌ایستد، کمی به سمت زن خم می‌شود :” سزارین شدی. ” زن تمام توانش را به کار می‌گیرد، واژه هایش با ناله در هم آمیخته‌اند.
– آقای دکترررر…من …من ن… مامانم رو می‌خوام… مامانم! “

 

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در کوتاه‌ها ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

One Response to مادر

نظرتان را ابراز کنید