این همه نقش از آتیلا پسیانی که دیدهام، در تئاتر و سینما و تلویزیون، ولی همیشه او را با نمایش «آئورا» به خاطر میآورم. سال ۱۳۷۰ بود به گمانم، یا همان موقعها، هزارسال پیش، جوانکهایی بودیم تازه سر از تخم درآورده که تازه افتاده بودیم در وادی تئاتر. ما که میگویم یعنی من و انوش – که شاید دوست نداشته باشد اسمش را بیاورم ولی اول اسمش انوشیروان نورفردی بود!- که خیلی تصادفی و برخلاف میل خانواده افتاده بودیم به این راه خلاف! کتاب ِنخوانده نمیگذاشتیم، و نمایش ِنرفته، و فیلم ِندیده. «آئورا» نوشته کارلوس فوئنتس بود و وه که چه نوشتهای! فکر کنم همان موقعها درآمده بود؛ شخصا چند باری خوانده بودمش و هر بار مسحور فضای سوررئال وهمآلود و توصیفات درخشانش شده بودم. بعدش فهمیدیم که دارد اجرا میشود؛ ئه؟ کجا، در سالن کوچک ادارهی تئاتر؛ کارگردانش آتیلا پسیانی، که برای ما در آن موقع، هنوز همان بچهی لوس مجموعهی محلهی بر و بیا بود! و بازیگران که یکی خودش بود، و مادرش، جمیله شیخی، همان خانومه که همهاش نقشهای مادرشوهر بداخلاق سریالها را بازی میکرد، و فاطمه نقوی، که نمیشناختیم، گفتند همسر آتیلاست، و دختربچهاش که اسمش ستاره پسیانی بود، که آن موقع فکر کنم شش هفت ساله بود؛ آها پس یهو بفرمایید که تئاتر خانوادگیست (این چیزهایی بود که اون موقع به صورت پچپچه و درگوشی گفته میشد!) و احمد آقالو، همون دوبلور کارتون که صدای خوبی داشت… و نمایش هم که یک اقتباس بود، و اقتباسها هم که معمولا نتیجهاش افتضاح میشد، به خصوص اینکار که در اصل تمام داستان به صورت ضمیر دوم شخص مفرد نوشته شده بود؛ چطور آخه بچه لوس محلهی برو بیا می توانست ازش نمایش در بیاورد؛ آن هم با فک و فامیل که به عنوان بازیگر جمع کرده بود؟ ولی خلاصه تصمیم گرفتیم خودمان را زجر بدهیم و حاصل کار را تحمل کنیم تا شاید مثلا از اشتباهاتش درس بگیریم! نرسیده به میدان فردوسی، وارد کوچهی کمعرضی که اسمش الان یادم نیست شدیم، اداره تئاتر را، که در واقع یک آپارتمان چند طبقه بود، پیدا کردیم، از پلهها بالا رفتیم و پشت در سالن منتظر شدیم. ئه اون هنرپیشههه هم اومده بود، اسمش چه بود، مهناز افضلی، که آن موقعها چون هنوز مستندساز نشده بود و یکی دوتا فیلم و سریال بازی کرده بود، چهرهای معروف بود، همراه با شخص خیلی سبزهرویی آمده بود که حتما شوهرش بود و آن موقع یادمان نمیآمد در کدام سریال یا فیلم دیده بودیمش! قشنگ یادم هست که داشتیم یواشکی به هم میگفتیم که ماشالا به چشم خواهری چه زیباست این خانم افضلی و چقدر خودش از نقشهایش بهتر است و سیب سرخ و از همین حرفهای جوانانه که ناگهان صدای آقای دوبلور کارتون (احمد آقالو) توی راه پله پیچید و بعد خودش جلوی چشممان ظاهر شد و چشم در چشم ما نمایش را از همان بیرون سالن شروع کرد. درها باز شد و با هدایت آقای دوبلور کارتون و صدا و حضور میخکوبکنندهاش به داخل هدایت شدیم و ناگهان… بازی بینظیر و قدرتمندانهی جمیلهی شیخی، بازی خود آتیلا، فاطمه نقوی، ستاره بچهسال و نقشآفرینی فوقالعاده احمد آقالو …. و متنی که چه ماهرانه اقتباس شده بود و کارگردانیای که چه استادانه از آن سالن کوچک بهره برده بود … دیگر بچهلوس محلهی بر و بیا را فراموش کردیم، مادرشوهر بداخلاق را فراموش کردیم، و هر چه کارتون دیده بودیم و دوبلهاش را فراموش کردیم، زیبایی مهناز افضلی را فراموش کردیم، حتی کارلوس فوئنتس و خود آئورای اصلی را فراموش کردیم! دیگر فقط جادوی نمایش بود و ما که تماما غرق آن شده بودیم. یکی از بهترین نمایشهایی که در عمرم دیدهام و لازم بود در این زمان که آفرینندهاش را از دست دادهایم به آن ادای احترام کنم. یاد جمیله شیخی و احمد آقالو هم به خیر که هر دو از قدرقدرتان نمایش بودند ولی به اندازه قدر ندیدند؛ و اظهار تسلیت و آرزوی طول عمر و سلامتی برای فاطمه نقوی و ستاره عزیز
درباره Habib
متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
__لل______________________..._________________.....................................................................................دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید.ntjv ikv_..._________________..**************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتwordبه نشانیی
habib@rasaaneh.comبرایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
.............«الف مثل باران» را ازرسانه بخواهید...............
....دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_____________________________________________________________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.