ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
ازین باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
ندانم نوحهی قمری ز طرف جویباران چیست
مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی ؟
به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا ساقی که جاهل را هنیتر میرسد روزی
این ابیات بهاریهی اندوهناک حافظ شرح روزگاریست که در بهار ایران نیز میگذرد که شاعر آواز قمری را به نوحهای تعبیر میکند که غم شبانروزی ی خود اوست. اما پشت این سه بیت مفهوم دیگری نیز نهفته است که از دیگرسو نشان از روزهای بهتری میدهد. حافظ در نقیضهی مطلع استادانهی خود ضمنا امید دارد که با مدد همین باد خاموش کنندهی شمع میتوان چراغ دل را روشن کرد. این جا ” باد ” یادآورهمان عنصریست که پیام مور را به سلیمان رساند که پیامی ابدیست در ناچیزیی آدمی حتی اگر پادشاه یا پیامبر باشد، مثل جمشید و سلیمان که حکایت آنها در هم ادغام شده و تبدیل به یکی شدهاند
بر تخت جم که جامش معراج آفتاب است
همت نگر که موری با این حقارت آمد
و
گره به باد مزن گرچه بر مراد وزد
که این سخن به مثل باد با سلیمان گفت
طبق آیههای ۱۷ و ۱۸ سورهی النمل ( مورچه ) ” خداوند سلیمان را شادروانی ( بر وزن بازرگان یعنی خیمه و سراپرده ) داده بود صد فرسنگ در صد فرسنگ ( مساحتی دقیقا برابر با کشور ایتالیا ) که لشکر عظیمی از اجنه و پریان و آدمیان گوناگون و پرندگان مختلف در آن جای گرفته بودند و نیز هزاران کرسی از جمله ده هزار کرسی ی طلا مخصوص علما ( جنتی و علمالهدی! ) که سمت راست اریکهی سلیمان مینشستند: ” تا بیامدند به وادیی موران. گفت موری ای موران در شوید در جایگاه خود تا فرو نکوبد شما را سلیمان و لشکرهای او. باد آن سخن را به گوش سلیمان رسانید. باز ایستاد و گفت مر آن مور را که شما از ما چرا بیم میکنید که من بر هوایم و شما بر زمین. امیر موران جوابش باز داد و گفت: بلی، تو در هوایی ولکن ملک این جهانی را بقا نیست، ما ایمن نییم که از نفس تا نفس ملک تو را زوال آید و به زمین اوفتی ما کوفته گردیم. سلیمان وی را گفت تو ایشان را که باشی؟ گفت من امیر ایشانم. سلیمان گفت: پس چون است که پس همهای ؟ گفت برای آن که اگر مکروهی رسد به من رسد نه به ایشان” تفسیر سورابادی / جلد سوم ص ۱۷۶۴ و ۵ / آنها که این حکایت زیبا را آفریدهاند در کلام مورچه نکتهی دیگری را پنهان داشتهاند که خواننده خود دریابد، که چرا خداوند از بین چهار عنصر آب و آتش و خاک تنها باد را به تسخیر او درآورد که ناپایدارترین عنصر است؟ بیت خواجوی کرمانی دقیقا همین را می گوید:
پیش صاحب نظران ملک سلیمان باد است
بلکه آنست سلیمان که ز ملک آزاد است
فقط این هم نیست، ” باد ” نشانهی پیک است که خبر میآورد و این خبر را میتوان در بیت سوم یافت
به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا ساقی که جاهل را هنیتر میرسد روزی
کلمهی ” عجب ” ( بر وزن حجب ) تنها به معنی ی کبر نیست، بلکه دقیقا به معنی تکبراز سرجهل است و به همین علت در سه باری که حافظ این کلمه را به کار برده به ” جاهل ” ” زاهد ” و اهل ” خانقاه ” اشاره و اضافه کرده اینها را همیشه روزیشان ” هنی تر ” ( = گوارا تر ) به دست میآید. حالا ما در همین سه بیت حافظ ” نسیم باد نوروزی ” و ” نوحه ی قمری ” و البته ” عالم جاهل ” را میبینیم که روزیاش مفت و گواراتر است، و با همینها افق بی رونق نوروز ایران به چشم میآید که نه عیدست و نه عیدانهای. با این همه تازگیها مردم صبورهوشمندانه و از سر تمسخر به خاطر زمستان خشک و گرمی که گذشت وقتی به هم میرسند در پاسخ احوالپرسی جواب میدهند : زمستونم بهاره. عبارتی که در زمستان ۵۷ به کار میرفت و نشان میدهد آنها از هم اکنون پروندهی تشکل خونبار رهبری را بستهاند که به علت افراط در کاربرد یک غدهی پروستات منقضی شده به ملک الموت محول شده و آنها در پیشباز سال نویی متفاوت ” برو نمرده به فتوای خود نماز کردهاند “. اگر اغلب در متون گذشتگان حکایت امروز خود را میبینیم، و اگر حافظ برای آشنایان به رموز کلامش همان حکم کتاب تقدیرات ( یی چینگ ) چین را دارد برای پیش بینی نیست، محض یادآوریست، چنان که خیام در نوروزنامه در فصل نشانههای گنج گوشزد کرده است که هر زمینی که در آن ” انبوهی کرکسان بینند و آن جا مردار نباشد، بدانند که آن جا دفینه است ” سی و هفت سال از آخرین باری که گوشزد خیام فراموش شد و گنج ایران به کرکسان سپرده شد گذشت. شاید مردمان فردا از یاد نبرند که اگر بزعم حافظ توبه چارهی شادخواریی بهار است، در عوض توبهی ” گرگ ” مرگ است و بس
—————————————-
یکم فروردین ۱۳۹۴
- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل_____________________ _..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________ .. ***************دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
.. «الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. .. ..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________ ______________________________________________کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 18660
-