واژگان خانگی

 


یک شعر از: احمدرضا احمدی

 

نیلوفر کنارچوبه‌ی اعدام گل ندادشب

در سخن برادران پایان پذیرفت

پس چراغ را روشن بگذار

کسی در صبحگاه میدا
با چشمی از رنگ‌های دور
عبور می‌کند. . .

اکنون لح

پظه‌ی نشستن ر می‌رسد
زمان تأیید حرکت سیارات
چهارشنبه‌های عطر آلود برای شانزده‌سالگان
که پیرمردانش
گلی عتیقه می‌دانند .

اکنون همه‌ی راه‌آهن‌ها به شب می‌ریزد .

از مجموعه اشعار
«من فقط سفیدی اسب را گریستم»

 

 


یک شعر از: واهه آرمن

 

«بوی کتاب» 

از هر گوشه‌ی این کتابخانه 

بوی باروت می‌آید 

به یاد روزهای جنگ افتادم 

یادم آمد 

آن روزها 

بوی تنها کتابی که همراه داشتم 

فضای سنگر را 

پُر کرده بود


یک شعر از: آسیه امینی

 

در ابريشم

خواب‌هاى پروانه‌اى هست

كه عاشق نقاشي است.

در ابريشم

خواب‌هاى نقاشي هست

كه عاشق پروانه است.

 

 


یک شعر از: حبیب شوکتی

ض

«نقشه»

بچه نیستی دیگر

حالا هر روز 

دست خیابان را می‌گیری

می‌روی راه‌پیمایی

از میدان مجسمه که بگذری

به انقلاب می‌رسی،

تا آزادی راهی نیست.

 
 
 
یک شعر از: مظاهر شهامت
 
 

سخن گفتم از گورستانی

که وطنم بود !

کساد کردن دستهای گورکنان

قصد من نبود

خواستم شما کمتر بمیرید

نه ؟
این همه جسد شما باشید در جا به جای کوچه
به دنبال خطی می روم من
که گلی سرخ
در سفری در باد
بر آسمان کشیده است

 

 


یک شعر از: علی‌رضا نوری

 

عکس قاتلان در خون توست

و فردا

رویایِ چشمانِ سرخ/ آبی/کبود است

و فردا از خونِ تو قاتلان را بیرون می‌کشند

و خورشید

خورشیدِ قلبِ تو بر خیابان خواهد تابید

و هزاران هزار قناریِ مدفون

از جای جای این خاک سرخ/کبود برخواهد خواست

و فردا

چشم‌های روشنی دارد

 

 

یک شعر از: هومن هویدا

 

«خواب و خاطره»

 

به من گفتند
قول بده
خواب نبینی
خاطره نگویی
خسته نشوی
چندی نگذشت
که خسته شدند
خوابشان برد
به خاطرات پیوستند

 

 

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در اشعار این شماره ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید