کسائی نی نواز بی بدیل


حسن کسایی                               منوچهر برومند

نوشته: منوچهر برومند م ب سها

اصفهان جایگاه دیرپای فرهنگ و هنر
__________________________

خطه‌ی‌ هنرخیز اصفهان ‌که مهد مکاتب متنوع فرهنگی است و پروردگان بالنده‌ی مستعدش طی قرون متمادی در گستره‌ی وسیع جغرافیائی‌اش (مشتمَل‌ بر شهر تاریخی‌ی اصفهان و نواحی و مَحال تابعه‌ی آن) ارمغان‌آور آثار ارزنده‌‌ی علمی و ادبی و هنری بوده‌اند، افزون بر آن‌که در زمینه‌ی اشاعه‌ی هنر نگارگری و خوشنویسی و کاشی‌سازی و رشته‌های گوناگون هنرهای دستی سابقه‌ای دیرین دارد، از مراکز ترویج موسیقی سنتی نیز به شمار می‌رود. چنان‌که با بروز شیوه‌ی ویژه‌ی این شهر در نوازندگی و‌خوانندگی که به مکتب موسیقی اصفهان نامبردار گردیده، در عرصه‌ی هنر موسیقی‌‌ نیز خوش درخشیده است.

از سال‌های دور گذشته تا کنون هنرمندان بزرگی در زمینه‌ی موسیقی به نحوی موثر و متشخص، در مهد هنر این ناحیه‌ی پر آوازه پا به میدان نام‌آوری هنرورانه نهاده‌اند. با ابراز هنرنمائی‌های استادانه برغنای متعالی و‌جذبه و ‌شورانگیزی و گیرائی موسیقی افزوده‌اند. به یمن نغمه‌ها و نواهای دلنشینی که عرضه داشته‌اند، جذبه و شور و شوق آفرینی‌ها کرده‌اند. به گونه‌ای که دستاورد موسیقائی آنان از یک‌سو مرهم دل‌های خسته و باعث آرامش روحی ‌شنوندگان در لحظات آنی‌ی حیات گشته و از سوی دیگر مرز زمان و مکان را در نوردیده، میراث موسیقائی گذشته را به حال و آینده پیوسته است.

از طیف هنرمندان نام‌ آور اصفهانی که در عین ابتکار و‌توان آفرینش هنری به لزوم بهره‌وری از میراث موسیقائی گذشته پای‌بندی‌ی کامل‌ داشته و‌مانع فراموشی نغمه‌ها و نواهای موسیقی سنتی گشته‌اند، یکی زنده‌یاد حسن کسائی است، هنرمند مبدعی که بانیِ تحوّل‌ مبتکرانه در نواختن نی شد. به رفع محدودیت‌های اجرائی هنر نی‌نوازی نائل آمد. با ایجاد تحوّلی ژرف بر توفیقی تاریخی در این باب دست یافت.

‌به لحاظ ره آورد ارزشمند هنری اوست، که شرح مختصری از چگونگی احوال و ویژگی ‌هنر وی در این مقال بر قلم می‌رود. ولی پیش از آن‌که در باره کسائی سخن به میان آید، به نظر می‌رسد، برای شناخت محیطی که زمینه‌ساز گرایش‌ وی به موسیقی گشته، لازم باشد، شمه‌ای در باره سابقه‌ی هنر موسیقی در اصفهان و موسیقی‌دانان پیش‌کسوتی که بر کسائی فضل تقدّم داشته‌اند، گفته شود.

مکتب موسیقی اصفهان
__________________

منظور از مکتب،‌ شیوه‌ای ویژه در اجرای رشته‌ای از رشته‌های هنری است که در تلو زمان پیروانی داشته باشد.‌ نام‌گذاری مکاتب هنری در عین آن‌که ناظر به چگونگی کاربُرد و شیوه عمل و اجراست، به عِلّت بروز سبک و شیوه مورد نظر که در ناحیه‌ای خاص ظاهر می‌شود و به تشکّل حلقه هنرمندان و تجمّع بانیان و پیروانش در محدوده‌جغرافیایی ویژه می‌انجامد، جنبه مکان محوری نیز می‌یابد.

اطلاق مکتب موسیقی اصفهان به سبب بروز شیوه‌ی ویژه‌ای از دستاوردهای موسیقایی است که در خطه‌ی هنرخیز اصفهان‌جنبه وقوع یافته و اجراء و ارتقاء آن به همّت هنرمندانی صورت گرفته است که طی ازمنه متمادی در این شهر تجمّع یافته‌اند، و نغمه‌های جان‌بخش و نواهای دلکش حاصل از طبع موزون و موسیقائی خویش را در آفاق گیتی پراکنده‌اند

پیشینه‌ی توجه به موسیقی در اصفهان
___________________________________

گرچه پیشینه‌ی توجّه به مبانی موسیقی در اصفهان به دیر زمان قرون گذشته‌ای می‌رسد،‌ که ابوالفرج اصفهانی به نگارش کتاب‌ال‌اغانی پرداخت.( اغانی: جمع اغنیه، به ضم یا کسر همزه و تشدید یا تخفیف یاء مفتوح: که مترادف با واژه فارسی ترانه است)
مهم‌ترین سند اصالت موسیقی ایرانی را در فرهنگ عربی تالیف کرد، ولی آن‌چه از ظواهر امر بر می‌آید، این است، که مکتب موسیقی اصفهان در قرون اخیر مسبوق به دوران صفوی است. که اصفهان سومین پایتخت صفوی و مرکز هنر و علم و صنعت کشورشد. چه پس از افول دوران چهل‌ساله تحریم موسیقی که مرگ شاه تهماسب صفوی بر آن نقطه‌ی پایان نهاد. و با ختم ایّام زود گذر سلطنت شاه اسمعیل دوم و شاه محمد صفوی که نوبت مملکت‌داری و کشورگشائی به شاه عباس بزرگ رسید، و پایتخت دولت صفوی از قزوین به اصفهان منتقل شد، به موازات اقدامات سیاسی عمرانی شاه عباس، موجبات آسایش و رفاه و راحتی مردم فراهم گشت. به تبع مرکزیت سیاسی و با ایجاد امنیت و تسهیل موجبات بازرگانی که بهبود وضع اقتصادی عامه‌ی مردم را در پی داشت، پایتخت نو بنیاد صفوی جنبه‌ی مرکزیت هنری یافت. هنرمندانطراز اوّل شعب گوناگون هنر به اصفهان آمدند، ترویج مبانی هنر در پرتو آرامش و آسایش ناشی از اقتدار و ابتکار پادشاه صفوی پا‌گرفت.

بدیهی است هنر موسیقی از این قاعده مستثنی نشد.بویژه‌‌‌‌ آنکه جشن ها و شاد خواری ها و ضیافت های دربار نو بنیاد‌ شاه عباس با سرور موسیقائی ملازمهء تام‌ داشت.و به این منظور اماکن مخصوص نوازندگی و خوانندگی در ابنیه سلطنتی صفوی ساخته شد.‌
ترویج موسیقی پایتخت صفوی را مامن موسیقی دانان بزرگ کرد، نوازندگان چیره دست توانا و خوانندگان خوش آواز خنیاگر از اقصی نقاط کشور به اصفهان آمدند. از امکانات مساعد اجتماعی و تسهیلات و تامینات درباری بر خوردار شدند. از این رو پیشینه‌ی مکتب موسیقی اصفهان حداقل به دوران دویست ساله‌ای می‌رسد ،‌ که شهر اصفهان پایتخت صفوی بود.‌ و مرکزیت سیاسی اجتماعی بلا منازع داشت.‌ در اواخر دوره صفوی نیز که خشک اندیشی‌های شادی‌گریزانه باب شد، مبانی و مقام‌های موسیقی مکتب اصفهان از طریق نفوذ در آوازهای مذهبی و مراسم تعزیه و روضه‌خوانی محفوظ ماند.
در مسیر مذهبی راهی رشد و تعالی شد.‌ پس از انقراض سلسله صفویه و تسلّط افاغنه بر اصفهان و آشوب‌های اجتماعی پیامدش که منجر به ظهور نادرشاه افشار و اقدامات نظامی سیاسی وی برای یک‌پارچه‌ساختن کشور و کوتاه‌کردن دست بیگانگان و بازگرداندن آرامش به مردم شد، و مقارن با وقایع جانشینی نادر شاه، چندی موسیقی در اثر نابسامانی‌های سیاسی اجتماعی پسِ پرده تغافل ناشی از سرخوردگی فردی و افسردگی جمعی در محاق رکود و‌سکون و تحاشی قرار گرفت.‌ تا آن‌که در پی به قدرت رسیدن زندیه در شیراز و جانشینی قاجاریه در تهران که بیش از یکصد و‌پنجاه سال دوام یافت،‌ و آرامشی نسبی‌ای که پس از کشور گشائی‌های آقامحمد خان قاجار حاصل شد،‌ موجبات توجّه به مبانی فرهنگی و به تبع آن موسیقی در دوران‌پادشاهی فتحعلیشاه قاجار و جانشینان وی فراهم آمد. در این‌ دوران گرچه به علّت آن‌که تهران پایتخت ممالک محروسه‌ی ایران بود، هنرمندان و موسیقی‌دانان در آن گرد می‌آمدند، و آرام آرام مکتب موسیقی تهران مراحل رشد و بالندگی می‌پیمود و باب و مرسوم می‌شد. باز همچنان در پرتو‌ حضور خاندان صدر در اصفهان، از حاج محمدحسین‌خان صدر اصفهانی که بیگلربیگی اصفهان در دوران آقا محمدخان قاجار، و‌‌ صدراعظم مقتدر فتحعلیشاه بود، تا عبدالله‌خان امین‌‌‌‌‌‌الدّوله که پس از مرگ پدر به صدارت عظمائی فتحعلی‌شاه رسید. و همچنین به سبب حضور کارساز منوچهرخان معتمد‌الدوله گرجی که حاکم مقتدر و فرهنگ‌پرور اصفهان‌ در زمان سلطنت محمدشاه قاجار بود،‌ و نیز در دوران سی‌وچهار ساله‌ی حکومت سلطان مسعودمیرزا ظل‌السلطان که شاهزاده‌ای بی‌فرهنگ ولی عیّاش و عشرت‌طلب به شمار می‌آمد،‌ پیوسته موسیقی در حیطه خطه اصفهان مطرح و مطمح نظر حکام و دست‌اندرکاران امور حکومتی بود و به تبع تشویق و توجّهی که نسبت به آن می‌شد، در مدار ترقی و‌تعالی سیر می‌کرد.
در ایّام سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نیز که تکیه‌ی دولت ساخته شد، موسیقی‌دانان‌ و تعزیه‌خوانان برجسته اصفهانی به قصد آموزش تعزیه‌خوانی به تهران آمدند. به تعلیم و انتقال ردیف‌های سازی و آوازی مکتب موسیقی اصفهان کمر بستند. به این ترتیب برخی از ملودی‌های مکتب موسیقی اصفهان در مکتب موسیقی تهران نیز تکرار و اعمال شد . گرچه در مکتب اصفهان باز نغمات خاصی است، که در مکتب تهران نیست. و با مقام‌ها و نغمات و آهنگ‌های مستقل و گوشه‌های ضرب‌آهنگین بیشتری که دارد از مکتب تهران مجزا می‌شود .

ابراهیم آقاباشی و دیگر موسیقی‌دانان اصفهانی
___________________________________
از موسیقی‌دانان معروف مکتب اصفهان در اواخر دوره‌ی قاجاریه یکی ابراهیم آقاباشی است. که مورد توجّه ظل‌السلطان بود. وی که از شاگردان سلیمان‌خان اصفهانی است، در نی‌نوازی و خوانندگی از اعاظم هنرمندان دوران به شمار می‌آمد. از شاگردان وی سید عبدالرحیم اصفهانی در آوازخوانی و نایب اسدالله‌خان در نی‌نوازی معروف‌اند. نایب اسدالله‌خان معروف‌ترین و کارآمدترین استاد نی‌نوازی در اواخر دوره‌ی قاجار بود.‌ از شاگردان ممتاز وی مهدی نوائی اصفهانی است که حسن کسائی نی‌نوازی را از او فرا گرفت .

علاوه بر سید عبد الرحیم‌‌ در اصفهانِ اواخرِ دوره‌ی قاجاریه هنرمندان نام‌آور دیگری بودند که از آن میان آقا حبیب شاطرحاجی، میرزا حسین‌خان خضوعی و واعظ معروف میرزا عبدالحسین صدر شهرت ویژه داشتند. بلندی قدر و‌ شاخصیت هنری صدرالمحدثین تا آن‌جا بود، که ملک الشعراء بهار در باره‌ی او می‌گوید:
گر که صدر اندر اصفهان نَبُدی
اصفهان نیمه‌ی جهان نَبُدی
و وسعت آگاهی او از موسیقی ایران به قدری بود، که ابوالحسن‌خان صبا را با گوشه‌ای از موسیقی آشنا کرد ، گوشه‌ای که توسط صبا‌ به نام صدری در ردیف موسیقی ایران ثبت شد.

از شاگردان سید عبدالرحیم اصفهانی، حسین طاهرزاده، ادیب خوانساری، ‌جلال تاج‌ و از شاگردان حبیبِ شاطر حاجی‌قاضی عسکر، ‌سلیمان کلانتری و صادق شهاب و از شاگردان عبدالحسین صدر‌المحدثین‌ محمد‌ طاهرزاده نام‌برده‌اند.

جلال تاج و ادیب خوانساری افزون بر شاگردی‌ی سید عبدالرحیم از حبیب شاطر حاجی نیز تعلیم گرفتند. حبیب شاطرحاجی که زاد روز و مرگ وی
در دست نیست، از معاشران و مصاحبان عارف قزوینی بود .‌ که در پی بیماری از خوانندگی بازماند، از اصفهان به شیراز رفت در آن شهر بازرگانی پیشه کرد.
شرح احوال کسائی
______________
زنده یاد استاد حسن کسائی سوم مهرماه هزاروسیصد وهفت خورشیدی، برابر با بیست و پنجم سپتامبر هزارو نهصدوبیست‌ و‌هشت میلادی، در کوچه باغ کلم، پشت مسجد سیّد واقع در محله‌ی بیدآباد اصفهان چشم به جهان گشود.
و در بیست و پنجم خرداد ماه هزار و سیصد و نود و ‌دو خورشیدی،‌ مطابق با چهاردهم ژوئن دوهزاردوازده میلادی،در همان شهر مولدش، دیده از دیدار جهانیان فروبست. برحسب وصیت وی که مایل بود، در کنار زنده یاد جلال‌الدین تاج اصفهانی سر بر بالین‌ خاک‌‌‌ نهد، با آن‌که مصوّبه شهرداری اصفهان از سال هزارو سیصد و شصت و شش به بعد مانع دفن مردگان درگورستان تخت فولاد اصفهان بود، شبانه‌ در‌‌ کنار تاج‌ اصفهانی ،‌به خاک سپرده شد.

محیط خانواده و تاثیر آن در زندگی هنری کسائی
______________________________________
پدر وی آقا سیدمحمد جواد کسائی از بازرگانان خود ساخته بود که از هیچ به همه‌جا رسید.‌ با این‌که سوادی بیش از خواندن و نوشتن ساده نداشت، به لحاظ تُن صدا، نگاه نافذ، قدرت بیان و نفوذ کلام، دیگران را تحت تاثیر قرار می‌داد. با صلابت رفتار و نرم‌خویی توامان توانسته بود در عداد دست اندر کاران امور اجتماعی شهر نام‌آور گردد. سال‌ها ریاست انجمن شهر، ‌اتاق بازرگانی و کارخانه‌ی ریسباف اصفهان را بر عهده داشت. بسیاری را به نان و نوا رساند. موقعیّت اجتماعی و برخورداریَش از علائق هنری موجب شد،‌ بتواند، با هنرمندان و موسیقی‌دانان رفت و آمد کند، از این‌رو‌ شخصیت‌های هنری مطرح و نام‌آور زمان از قبیلِ تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، غلامرضاخان سارنگ، اکبرخان نوروزی، سید حسین‌آقا طاهرزاده، اخوان شهناز، ابوالحسن‌خان صبا، آقامهدی نوائی به خانه‌اش می‌آمدند. با نواختن نغمه‌ها و‌ سردادن نواهای‌ گوش‌نواز و دلنشین، شور‌آفرینی می‌کردند، بانی جذبه و حال و شور شوق‌ می‌شدند، به تبع هنرنوازی‌های جالب و تاثیر بخش‌شان بود که استعداد نهفته و سنخیت هنری ‌ حسن کسائی بیدار شد.
وی آخرین فرزند پدر بود، که تبار مادریَش به سلاله‌ی سادات حسینی شهشهان می‌رسید. و پدر بزرگ‌ مادریَش سید عبدالجواد الحسینی خوشنویس به اتفاق عبدالرحیم افسر یکی از دو شاگرد ممتاز آقا محمدباقر سمسوری بود. او با‌زمینه‌ی علائق هنری موروثی، در چنین محیطی که سرشار از نواهای دلپذیر و تغنیات موثر بود،‌ بزرگ شد. از کودکی با موسیقی انس یافت. در صدد خوانندگی برآمد.‌ بروز علاقه و استعداد وی، پدرش را بر آن داشت، او را ‌تحت تعلیم تاج و ادیب خوانساری قرار دهد.‌ تابه‌ تدریج‌ گوشه‌هائی از دستگاه‌های موسیقی‌ ایران و ردیف‌های آواز را بیاموزد.

کسائی و هنرآموزی‌اش از تاج اصفهانی
____________________________

حسن کسائی از سن پنج سالگی تحت تعلیم تاج‌ قرار گرفت که در آن زمان جوانی سی و دو ساله بود. تاج اندک اندک گوشه‌هایی از دستگاه‌های موسیقی ایرانی را به او آموخت. افزون بر آن کسائی نوآموز بیش‌تر وقت‌ها گرامافون کوک‌ می‌کرد و صفحه‌ی موسیقی‌ می‌گذاشت. به دقت گوش می‌دا‌د. و به خاطر می‌سپرد. از نمونه‌های ارزنده موسیقی ملّی بهره می‌جست، صفحه‌هائی را می‌‌‌شنید، که‌ هر یک توسط همایون تاج، دشتی روح‌انگیز، قمرالملوک وزیری، ادیب خوانساری، ظلّی، ‌نایب و‌دیگران اجراء شده بود.‌ شنیدن این نواها‌‌ و نغمه‌های ممتاز در سن کودکی به بروز استعداد هنری کسائی کمک شایان کرد. همزمان نزد تاج و ادیب خوانساری تعلیم آواز گرفت. و با ردیف‌های موسیقی آشنا شد. کسائی تا سن یازده سالگی اوقات خود را مصروف آواز خوانی کرد. حتی با ساز صبا تصنیفی در ابوعطاء‌ خواند.‌ ولی دیری نپائید،‌ که همانطور که صبا پیش‌بینی کرده بود، مقارن سن بلوغ صدایش از اوج افتاد ‌

چگونگی‌ روی آوردن کسائی به نی‌نوازی
______________________________

پس از آن‌که کار آوازخوانی کسائی در مواجهه با مشکل فیزیکی به جایی نرسید، مدتی در پی گمگشته‌اش به ویلن‌نوازی روی آورد.‌ ولی از آن‌جا که ویلن در دسترس‌اش متعلّق به برادرش بود‌‌.، چون دوستی گرفت‌ و‌ پس نداد ، کار ویلن نوازی‌اش نیز ادامه نیافت. تا این‌که دست سرنوشتی که می‌خواست، کسایی در زمینه‌ی هنر نی‌نوازی شهره‌ی آفاق شود. و نقشی چشمگیر و منحصر به فرد در عرصه‌ی هنر نی‌نوازی بازی کند،‌ در یک بعد از ظهر پاییزی پیرمرد نی‌نوازی را راهی خانه‌ی کسائی کرد! تا با دیدن آن پیرمرد ‌افق هنری دیگری در مقابل چشمان‌ کسائی نمایان ‌گردد. و راه خود را‌ در مسیر اعتلاء بیابد.
کسائی خود در این باره می‌گوید:” یک روز پیرمردی از جلوی خانه‌ی ما عبور می‌کرد. و‌نی می‌‌زد. برای من جالب بود که این پیرمرد از آن تکه چوب چنان صدایی را در می‌آورد. من ده شاهی به او دادم تا برایم نی بزند. وقتی رفت باز قانع نشدم . دنبالش دویدم و یک دهشاهی دیگر دادم تا باز برایم نی زد. او رفت به مریض‌خانه انگلیسی‌ها تا برای آن‌ها ساز بزند. من همان‌جا منتظرش ماندم تا از مریض‌خانه بیرون بیاید. وقتی خواستم باز به او پول بدهم قبول نکرد و گفت تو خیلی به این ساز علاقه داری و من این‌بار را مجّانی برایت ساز می‌زنم. بعد از آن‌که به شدّت تحت تاثیر این صدا در آمدم . از پدرم راهنمایی خواستم، ‌او گفت با مهدی نوایی دوست است…..” (۱-دریچه)

نوای سحرآمیز نی و تُندر مشتاقی نی‌نوازی
_________________________________

به این ترتیب صدایِ نیِ‌نوازنده‌ای دوره گرد‌ که از پشت دیوارهای خانه‌ی کسائی بلند شد. به قدری‌گوش‌نواز و دلنشین و تاثیر بخش بود که کسائی را به کوچه کشاند. از او شنونده‌ای سراپا‌ گوش ساخت که نوای دلنشین نی در خاطرش بسان برق تندری درخشید و توفان مشتاقی برپا کرد.‌ تندر و توفانی که کسائی را به عرصه‌ی بی‌کران جویندگی و خواستاری بُرد!
تشنگان گر آب جویند از جهان
آب هم جوید به عالم تشنگان
گویی نوایی سحرآمیز از عوالم لامکان حس در اندرون وجود کسائی موجد وجد بیقراری شد. تا حسیّات‌‌ به قالب لفظ نیامده‌ی جای گرفته در منزلگاه جان با زبان بی‌زبان نی در اقلیم مکان منعکس گردد. میل به تعالی می‌خواست کبوتر حسِ حَسن از منزلگاه لامکان جان به‌ پرواز در آید، در اقلیم مکان آشیان گیرد. و اوج شکوفایی نی‌نوازی به مدد دمی دلنشین و روح پرور جنبه‌ی فیض عام یابد.
این صدا از کوهِ دل‌ها بانگِ کیست
گه پُر است از بانگِ این کُه، گه تهیست
هر کجا هست آن حکیمِ اوستاد
بانگِ او زین کوهِ دل خالی مباد
عاقبت سرانجامِ این بیقراریِ روز افزون و تمایل بیش از پیش به نی‌نوازی به آن‌جا رسید که آقا محمدجواد کسائی، تعلیم فرزند را به میرزا مهدی‌خان نوایی واگذاشت، نوایی که از شاگردان نایب اسدالله بود، در زمان خود شهرت و محبوبیتی در خور داشت. در رادیو تهران نی‌نوازی می‌کرد،‌ صفحه‌های ‌گرمافونی که پر کرده بود، دست به دست می‌گشت. کسایی که چند ماه نزد وی هنر آموزی کرد. در این باره چنین می‌گوید: “نوایی به خانه‌ی ما آمد. و نی زد. من هم یک نی خریدم ولی دو سال هرچه کردم که صدایی در بیاورم، نشد!
هیچ کس در پیش خود چیزی نشد
هیچ آهن خنجر تیزی نشد
هیچ قنّادی نشد استاد کار
تا که شاگرد شکر ریزی نشد
بالاخره بعد از دو سال وقتی دیدم که نوایی چطور نی می‌زند، من هم صدای نی را در آوردم. و خیلی زود منی که دو سال هیچ صدایی از نی در نیاورده بودم، به موفقیت‌هایی رسیدم. که برای همه شگفت‌آور بود. جلوی آیینه می‌ایستادم و نی می‌زدم و به خود می‌گفتم همان‌طور که دو سال نتوانستم صدایی از نی در بیاورم، حالا باید صدایی از این ساز در بیاورم که کسی در نیاورده باشد.”(۲- دریچه )

کسائی چند ماهی نزد میرزا مهدی‌خان نوایی نی‌نوازی آموخت . بعد از آن با توجه به سوابق رفت و آمد خانوادگی با ابوالحسن‌خان صبا اوقات خود را مصروف فراگرفتن رموز نوازندگی از محضر هنرور صبا کرد. تا با انگاره‌های دقیق و درست هنر نوازندگی آشنا شد. ” توانست با پشتوانه‌ی تعلیماتی صبا و جویایی و کوشش شخصی خود در شیوه نواختنِ نی به موفقیت‌های بی‌نظیری نائل آید. و بر اثر بر خورداری از استعداد ذاتی سبک نواختن این ساز را با شیوه‌ای سنجیده، استادانه و دلنشین اعتلاء بخشد (۳-سپنتا)

کسائی که عمده آموخته‌های موسیقایی خود را ناشی از آموزش صبا می‌دانست، در این باره می‌گفت: ” آقای تاج از همان دوران طفولیّت گوشه‌ها را به من آموخت، امّا این را هم بگویم که ذات موسیقی و آن زیر‌ و بم‌ها و سکوت و ترموله‌ها و فراز و نشیب‌های موسیقی و آن‌چه را که روحیّه‌ی نوازندگی و ساز است،  در استاد صبا یافتم.”( ۴-دریچه)

سه تارنوازی کسائی
________________

در همان ‌ایّامی‌ که کسائی با ابوالحسن‌خان صبا رفت و آمد داشت.‌ و از محضر هنرور او بر دقایق هنر موسیقی آگاه می‌شد، چشم‌انداز دیگری از هنر موسیقی به واسطه‌ی هنر نمائی‌های استادانه‌ی صبا در برابرش نمایان گشت. صدای دلنشین ساز ویلن و سه‌تار صبا هر بار به گوش کسائی می‌رسید وی را بیش از پیش شیفته می‌کرد. به ویژه سه تار نوازی صبا که در اوج توانایی هنری بی بدیل بود. کسائی را به سمت و سوی نوازندگی سازی زهی سوق می‌داد،‌ ‌گویی می‌خواست اکنون که در نواختن نی که سازی بادی و بومی است، به اوج توانایی هنری رسیده ، از ایّام اقامت در تهران و معاشرت و مصاحبت با صبا استفادهء بهینه کند .با هنر آموزی در نواختن سه تار که سازی زهی است،‌‌‌ نیز توان‌ هنری خود رابیازمای

تمایل کسائی به سه تار نوازی موجب شد، سه تاری بخرد. و با بهره گیری از آموزش صبا شروع به نواختن سه تار کند. ولی چندی نگذشته بود، که صبا درگذشت.
ولی کسائی با استفاده از نوارهای ضبط شدهء سه تار نوازی های صبا به تمرین خود ادامه داد. بعد از آن نیز با آموزش از ارسلان درگاهی نوازنده برجسته تار و سه تار و عبد‌الحسین‌خان صبا برادر بزرگ ابوالحسن‌خان که‌ شیوه‌ی ویژه‌ای در نواختن سه‌تار داشت و همنوازی با احمد عبادی به تکمیل آموخته‌های خود پرداخت. به نحوی که بر سبکی نوین در سه‌تارنوازی دست یافت. سبکی که از آموخته‌های هنری و ابتکار شخصی وی و از لطائف و ظرائف مکتب موسیقی اصفهان‌ مایه می‌گرفت.

کسائی نوازنده‌ی پیشکسوت و پیشگام برنامه‌‌های موسیقی رادیو ایران
________________

کسائی نخستین برنامه نی‌نوازی را با اجرای قطعاتی در دستگاه “سه گاه” و چهار مضرابِ زنگِ شترِ صبا در سال ۱۳۲۲ آغاز کرد. دومین اجرای رادیوئی او نی‌نوازی به جای ویلن صبا در برنامه سولیست‌های خارج از کشور بود. در سال ۱۳۲۵ نیز به پخش برنامه هفتگی در رادیو تهران پرداخت به این منظور دستگاه ریل گراندیک خرید و با ضبط تکنوازی در منزل و ارسال به رادیو تهران به همکاری‌های رادیوئی خود به نحو منظم‌ ادامه داد. از سال ۱۳۳۴ با اقامت در تهران به همراه خوانندگان و نوازندگان برجسته با ضبط آثار ماندگار به برنامه‌های موسیقی رادیو ایران غنا بخشید. در سال ۱۳۴۰ روزهای چهارشنبه به اتفاق تاج و جلیل شهناز در برنامه ارتش رادیو اصفهان شرکت ‌جست. همکاری‌های رادیوئی کسائی با رادیو اصفهان در سال ۱۳۴۶ به صورت اجرای تکنوازی، همنوازی و آهنگسازی بود. در توالی خدمات رادیوئی، کسائی تا سالِ ۱۳۵۵ ریاست شورای موسیقی رادیو و سرپرستی ارکستر رادیو اصفهان را بر عهده داشت.‌ تدریس او در مرکز فرهنگی رادیو اصفهان تا سال ۱۳۵۷ به طول انجامید. و آخرین اجرای او در برنامه رسمی رادیو ایران در سال ۱۳۵۸ صورت گرفت. تا عاقبت در سال ۱۳۶۰ از خدمت در صدا و سیما با قطع کلیه حقوق و مزایا بر کنار شد. (۵ سالشمار )

هنگامی که پاداش یک عمر کوشش مستمر‌‌‌ یک نوازندهء طراز اوّل ‌در راه ایفای نقش تاریخی برای اعتلاء موسیقی ملّی و‌ایجاد راحت روح و حظّ معنوی ملّت، بر کناری از خدمت هنری با قطع کامل حقوق و مزایا ست. جای حرفی باقی نمی‌ماند، جز این‌که‌ بگوییم:
ازین سَموم که بر طرف بوستان بگذشت‌
عجب که بوی گلی ماند و رنگ نسترنی

بار این ناسپاسی هنرستیز‌ و خِرَدگریز را چه کسی بر دوش می‌کشد؟ نی‌نوازی‌های کسائی سِیر در عوالم ملکوتی حِس بود، که از ماورای گردون نثار دل‌های مشتاق می‌شد، و شکایت‌های جانسوز نهفته در سینه‌ی خموش نی را با شیوائی و گویائی هرچه تمام‌تر به گوش دلدادگان عالم معنی می‌رساند. مگر نه این‌ست که هنرمندان در پرتو انوار ایزدی فروغ فیض‌بخشی یافته‌اند. و مگر نگفته‌اند:‌ چراغی را که ایزد بر فروزد، هر آن‌کس پف کند ریش‌اش بسوزد ؟!

بدایعِ هنر کسائی در نی‌نوازی
______________________

نی واژه‌ای پهلوی است. که به گیاهی با شاخه‌های راست بلند تو خالی و بند بند گفته می‌شود. و در زمین‌های مرطوب و باتلاقی می‌روید. افزون بر آن‌که برای پوشاندن سقف خانه و‌ بافتن بوریا به کار می‌رود، در موسیقی نیز مصرف نوازندگی دارد. در این مورد سازی بادی است. که از ساقه میان تهی گیاه نی با چهار تا شش سوراخ در یک سمت و یک سوراخ در سمت دیگر درست می‌شود، ضخامت‌اش به اندازه یک انگشت یا بیش‌تر است.‌ و رنگ غالباً زرد دارد.

سوراخ‌های نی بیش‌تر بر اساس گام‌‌‌‌ ‌دیاتونیک (۶-تجویدی) حفر می‌شود.‌ طولِ نی هر قدر کوتاه‌تر باشد، صدایَش زیرتر است. و‌هر قدر طولِ نی بلندتر باشد، صدائی که می‌دهد بم‌تر است.

نی از لحاظ ایجاد صدا و‌ تعداد هماهنگی‌های صوتی سازی غنی است که نوائی دلنشین دارد. ولی نوازندگی نی آسان نیست.‌ نوازنده‌اش باید از ‌کارآئی‌‌ لازم بر خوردار باشد. تا بتواند پرده‌های موسیقی را با گوش تشخیص دهد. با کم و زیاد کردن فشار به هنگام دمیدن در نی و چگونگی انگشت‌گذاری، مقطع سوراخ‌های نی را گشاد و تنگ کند، نوای مورد نظر را با بیرون دادن ‌از سوراخ‌های نی وحرکات لب و ویبراسیون‌های لازم به دست آورد .

نوازنده‌ی نی که می‌خواهد فواصل موسیقی ایرانی را بنوازد،‌ مجبور است، برای اجرای ‌یک صدا از گوشه‌های موسیقی ایرانی با دو‌‌ یا سه انگشت،‌ نیم یاحدود یک چهارم ورودی سوراخ های ‌نی را ببندد، و با جابجا کردن انگشتان و کم و زیاد کردن، نوای دلنشین و مطلوب مورد نظرش را به گوش‌ها برساند

نوازندگان نی غالباً آنرا به صورت مایل بر لب می‌گذارند و در آن می‌دمند. بجز نوازندگان اصفهان که سر نی را بین دو دندان پیش فک بالای دهان قرار می‌دهند. و با توسل به این شیوه، ضمن دمیدن در نی با حرکات لب‌های خود موجد ویبراسیون می‌شوند.

اهمیت کسائی در شیوه‌ی نواختن و بدایع و ابداعات اوست. که بانی تحوّلی بزرگ و ابتکاری در زمینه‌ی نی‌نوازی شد. محدودیت‌های اجرائی آنرا زدود. پیش از کسائی نایب اسدالله اصفهانی که نام‌آورترین و تواناترین نی‌نواز سال‌های پایانی دوره قاجار بود در صدر نی‌نوازان پیشین قرار داشت. شیوایی و لطافت و ظرافت نی‌نوازی‌هایش در اوج هنروری مایه‌ی تکریم و تقلید نی‌نوازان دیگر بود. کسائی توانست افزون بر آن‌که همان تغنیات لطیف را به گوش‌ها برساند محدودیت‌های اجرائی سد راه نی‌نوازی را هم در نوردد،‌ قطعات ضربی و چهار مضراب‌های ویژه سازهای زهی را که “هیچ نوازنده‌ای در هیچ زمانی”۶- (۷-ترقی) قادر به اجرای آن با نی نبود، و همه می‌پنداشتند فقط با آرشه قابل اجراست، با نی بنوازد. و بانی مکتبی شود که از حیث فن‌آوری نوازندگی و مبادی آهنگ‌سازی در اوج ارزش و اعتلای هنری، سرمشق پیروی است.

داوری برخی از موسیقی‌دانان معاصر در باره کسائی
______________________________________

ساسان سپنتا در این باره چنین نوشته است: ” به هنگام نواختن این ساز در محدوده‌ی بم نسبت به محدوده‌های زیر و غیث نیاز به نفس و بازدم بیش‌تری است، معهذا نواختن استاد کسائی در بخش بم از پشتوانه بازدم کافی برخوردار است و ملودی‌های اجرا شده دارای استواری و پایداری و نُت‌های لگاتو نیز واجد کشش مطلوب است. تُن صدای نی در این بخش غنی، گرم، و استوار است. صدا در قسمت‌های بم از قوّت و حجم صوتی کافی برخوردار است، در حالی که ایشان در قسمت‌های محدوده‌ی اوج، غیث و پس غیث ضمن حفظ توازن صدا با قسمت‌های بم، جمله‌های موسیقایی را معمولاً با شدّت صوتی کم‌تری می‌نوازند و این کاهش حجم صوتی در بخش صداهای زیر و غیث، ظرافت و شیرینی خاصی به صدای ساز می‌بخشد. اجراهای ایشان در این بخش در صدا های استاکاتو( مقطّع) حتی با سرعت زیاد شامل فواصل درست است. دقت در اجرای صحیح هر صدا که مستلزم درک درست ذهنی و گوش حساس و تسلط کافی بر اعصاب و اندام‌های بدن، به ویژه دست‌ها و انگشت‌ها می‌باشد. یکی دیگر از ویژگی‌های نوازندگی استاد کسائی به شمار می‌آید.”(۸- سپنتا)

علی تجویدی نیز در باره ارزندگی نوای نی کسائی چنین می‌گوید ” جملاتی که استاد کسائی در نوازندگی به کار می‌گیرد‌ از جهت مبادی آهنگسازی نیز بسیار قابل ارزش می‌باشد. نگارنده روی یکی از نواخته‌های ایشان،‌ مطالعه لازم را به عمل آورده و آن‌را به خط موسیقی ثبت کرده‌ام. و امید وارم در آینده‌ای نه چندان دور آن را برای ارکستر بزرگ بنویسم. ” (۹- تجویدی)

حسین عمومی‌‌ کارشناس هنر آواز و‌ خواننده به سبک درست اصفهان که به جنبه‌ی کشف و‌ شهود و خوش سلیقگی کسائی در نوازندگی توجّه دارد، چنین ابراز نظر می‌کند. “از خصوصیات بارز و مشخّص هنر استاد کسائی، خلاقیّت و خوش سلیقگی است ، اصولاً
اگر هنرمندی از مرحله‌ی تقلید و اقتباس که دوران ابتدائی و لازمه فراگیری هنریست، ‌پا را فراتر نگذارد، وبه دنیای اجتهاد و کشف و شهود و خلاقیت نرسد ،‌ شایسته‌ی اطلاق هنرمند آن هم در این حدّ و پایه نیست. ( من لا کشف له لاعلم له) و این امر در ساز استاد به حد کمال و در حد غیر قابل تصوّر متجلّی است.
استاد کسائی‌‌ با کمال احاطه‌ای که بر ردیف‌های موسیقی دارد. مطلقاً در چار چوب ردیف به صورتی که بعضاً متعصبانه گرفتارند، محصور، مقید و محدود نبوده بلکه ردیف را ابزاری می‌داند برای خلق نغمات ملکوتی که روح خاکیان را به افلاک پرواز می‌دهد که تماماً حاکی از اشتعال و سوختگی اوست.”(۱۰- عمومی)

مُلَخّصِ کلام آن‌که بعد از نایب اسدالله نائی اصفهانی که سرشناس‌ترین و خوش نوازترین نی‌نواز در سال‌های پایانی دوره قاجار بود، حسن کسائی اصفهانی که مبدع شیوه‌ی ویژه‌ای در نی‌نوازی است، توانست با رفع محدودیت‌های اجرائی بر جایگاهی تاریخی و منحصر به فرد در عرصه‌ی هنر نی‌نوازی دست یابد و این فن ظریف را به اوج اعتلای هنری برساند.‌ بانی مکتبی شود، که نوازندگان کنونی نی پیرو آن‌اند.
حضور دو‌ نوازنده طراز اول یا به سخنی دقیق‌تر دو‌نابغه هنر نی‌نوازی به فاصله یک نسل در شهر اصفهان حاکی از توان‌‌ پرورش هنری شهری است که همزمان جلیل شهناز را در زمینه تار‌نوازی و جلال‌الدین تاج را در عرصه آوازخوانی پرورده است.

۱۳۹۹/۴/۲

۱-دریچه: ،سال پنجم شماره هفدهم ، اصفهان ، پاییز ۱۳۷۸ صص۴۰- ۴۱).

۲- دریچه: همان، ص۴۱ س۱۲تا ۲۹).

۳-سپنتا: ساسان، از موسیقی تا سکوت ، نشر نی چاپ‌دوم‌ ۱۳۸۳ ص ۱۲ سطر ۱تا ۶).

۴- دریچه:همان،ض ۴۱).

۵- سالشمار: از موسیقی تا سکوت،‌نشر نی،چاپ دوم تهران ۱۳۸۳صص۱-۲-۳).

۶-تجویدی، علی، از موسیقی تا سکوت،‌همان ،‌ص ۸ س ۱۹).

۷- ترقی، بیژن ، از موسیقی تا‌ سکوت ، همان، ص دوازده س: ۲۵).

۸- سپنتا، ساسان، همان ، ص۱۳ ، سس ۱۱ تا ۲۵).

۹_ تجویدی، علی، همان، ص ۹، سس ۱۴ تا ۱۸).

۱۰- عمومی، حسین همان ، ص ۱۹ سس ۳ تا ۱۰).

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در مقاله ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.