نگاهی به فرآیند آشنایی‌زدایی در آبیِ ناگهان

منصور خورشیدی امیرحسین بری‌مانی

نقدی بر آبی ناگهان، اثری از منصور خورشیدی
نویسنده : امیرحسین بریمانی
(نگاهی به فرآیند آشنایی‌زدایی در آبی ناگهان)

آبی ناگهان پیش بردن زبان است و بخشی از وظیفه شعریت رسیدنِ یک متن را در اشعار این کتاب، خودِ زبان بر دوش می‌گیرد و در سطح درونی تازه فضای احساسی وارد عمل می‌شود. کارناپ عقیده دارد از زبان می‌توان برای صحبت راجع زبان استفاده کرد و این امر در قالب نوعی فرازبان امکان پذیر است. آیا دقیق‌ترین تجلی فرازبانی که کارناپ بدان اشاره می‌کند در شعر نمود پیدا نمی‌کند؟ این موردی‌ست که یداله رویایی هم بدان اشاره می‌کند اما شعر حجم روز به روز عنوانی کلی‌تر به خود می‌گیرد و به نوعی نمی‌خواند هیچ شعر پُر پیمانی را از زیر پرچم خود از دست بدهد! شاعران حجم را می‌باید از جرگه شعر حجم خارج کنیم و طی خوانشی انتقادی ببینیم ارتباط آن‌ها با حجم چگونه ارتباطی‌ست. آیا عقاید حجمی بر آثارشان احاطه دارد و زیر لوای حجم قرار می‌گیرند یا ارتباط‌شان دو سویه است و بر هم تاثیر گذار؟ اگر از نوع دوم باشد دیگر نمی‌توانیم آن‌ها را شاعر حجم بدانیم بلکه می‌توانیم مولفه‌هایی از حجم را در اثرشان پیدا کنیم. رابطه منصور خورشیدی حداقل در آبی ناگهان از شیوه دوم پیروی می‌کند و حتی خود شاعر هم اطلاعی از تاثیرگذاری و پذیری‌ی دو سویه‌اش بر حجم ندارد! عابدین پاپی نیز راجع خورشیدی می‌گوید: (منصور خورشیدی از مدغدغین شعر حجم محسوب می شود که با چاپ چهار مجموعه که ذکر آن رفت در صدد بر آمده تا طرحی نو را برای این سبک با صیانت از بن مایه آن بیا فریند).

در صفحات ۸۲ و ۱۳۲ رویکردی نوین را در حجم می‌بینم: واژه‌ها و زبان هویتی مادی به خود می‌گیرند. به تعبیری می‌توان گفت زبان، موضوع اثر قرار نگرفته بلکه به نوعی دچار سوژه‌شدگی شده که گامی جلوتر از پساساختارگرایی‌ دریدایی است:
می‌ترسم کلمات کوچک
قانون رفتن را
از رود بگیرند
به غیر از صفحات ذکر شده، زبان در سطحی دیگر مورد استفاده قرار گرفته است. خورشیدی در مقدمه کتاب به ((پوست‌اندازی زبان))‌ اشاره می‌کند. برای فهم چیستی این پدیده‌ی ناآشنا، می‌باید باور رایج راجع زبان را دریابیم. مواد خام در هنرها متفاوت است. چنان‌که در موسیقی اصوات، نقاشی رنگ و غیره. در شعر مواد خام برای عوام مردم کاملا آشناست: واژه‌ها. جامعه همواره در حال استفاده از زبان و ساختارهای زبانی‌ی رایج است. خورشیدی بر خلاف مینیمال‎ها زبان توده‌ها را کنار می‌گذارد و هم سو با باور فرمالیست‌های روسی، زبان مورد استفاده در شعرش را در فرآیند آشنایی‌زدایی قرار می‌دهد تا شعر را فرای فرهنگ قرار دهد. پوست‌اندازیِ زبان که خورشیدی بدان اشاره می‌کند، در نزدیکی آشنایی‌زدایی مورد استفاده شکلفسکی و همفکران اوست. خورشیدی از آوانگاردیست‌های حقیقی امروزِ شعر است. نظام شعر، نظامی یگانه نیست و شعر را از جهات گوناگون می‌توان مورد پیشروی قرار داد. رویکرد وی در پیشتازی، به چالش کشیدن بن‌مایه شعر (زبان) است. ترکیب‌های مورد استفاده در این مجموعه برای مخاطب (در هر سطحی از سواد) ملموس نیست:
وقتی هوشِ بهار
از کمالِ کوه بالا می‌رود
افلاطون سرودن شعر را خطرناک می‌داند چرا که شوریدگیِ شاعر را به مخاطب انتقال می‌دهد و حتی او را به بی‌قانونی و آنارشیتی‌گری سوق می‌دهد؛ اما اگر احساس‌های نهفته در شعر دچار پیچیدگی‌های فُرمی شده باشند، به نوعی تعدیل مابین احساسی‌گری و فرم خواهیم رسید و حتی در اشعار صفحات اولیه این مجموعه، بدون شکستن ساختارهای زبان نمی‌توان به معنای نهفته اثر دست یافت. پرسش اول: این پیچیدگی فُرمی که از آن سخن می‌رود و همان فرآیند آشنایی زدایی را تشکیل می‌دهد چیست؟ بازی‌های زبانی. واژه‌ها بیرون از کارکردهای ممکن خود قرار گرفته‌اند و در پوسته بیرونی از معناگرفتن به خود مقاومت می‌کنند. زبان اشعار عملا نه نظامی نشانه‌ای‌ست و نه نمایانگر صِرف پدیده‌ها. جعل صفت و اطلاق ظاهرا نابجایِ آن به ابژه‌ها، مخاطب را به تجاربی نو همراهی می‌کند:
آبشار بلند پَر
رسم پرواز می‌کند
روی تفکر باد.

رسالت ادبیات پیشرو تاثیرگذاری بر فرهنگ است، بر احساسات شناخته شده و پیش برد عواطف به سواحل نامکشوف و تمامی این موارد به خوبی در آبی ناگهان پدیدار گشته‌اند. در مجموعه ((ترس)) چنین رویکردی را مشاهده می‌کنیم. یا حتی در صفحه ۱۱۶ ((اسطوره پرواز)) برخوردی جدید با باورهای مرسوم است. در این شعر ابتدا رخداد معرفی می‌شود و سپس با بیان فضای رخداد، مخاطب را به جستجوی دال ترغیب می‌کند. صفات الحاقی به ابژه‌ها آنان را از امر واقع متمایز می‌کند و صفات نامریی وجود و نمودی بیرونی می‌گیرند و حتی دست به اقدام می‌زنند. توصیفات در تحرک‌اند و بی‌آنکه مورد تمرکز قرار بگیرند، زمینه‌ساز رخدادهای بعدی می‌شوند. در گفتمانی درونی شعر، زبان را نقض می‌کند. چرا که زبان بیانگر وجود اندیشه و تقابل با احساس است. زبان، ابزار اندیشیدن است ولی آیا می‌تواند دست مایه بروز احساس نیز قرار بگیرد؟ این مجموعه پاسخی روشنگر هدیه نمی‌کند و خود در جستجوی پاسخ است………………………………………………………………………………………………………..
تیر ماه.۹۴………………………………………………………………………………………………….. …..۹۴

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در نقد شعر ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.