«کلمات بیش از آدمی رنج می‌برند»

در این شماره خبر انتشار جلد نحستین کتاب آنتولوژی شعر شاعران معاصر به نام «کلمات بیش از آدمی رنج می‌برند» اثر سریا داودی شاعر مطرح امروز ایران و نگاهی به این کتاب توسط یارمحمد اسدپور را برای‌تان می‌آوریم.               رسانه

چلد کتاب

سریا داودی حموله…………………………………………………سریا داودی

جلد نخست آنتولوژی شعر شاعران معاصر به نام «کلمات بیش از آدمی رنج می‌برند» سریا داودی حموله از طریق نشر قطره منتشر شده است.
در آنتولوژی شعر معاصر به تحلیل کارنامه‌ی شاعرانی چون احمدرضا احمدی ـ علی باباچاهی ـ نورالله مرادی ـ شمس لنگرودی ـ شهاب مقربین ـ حافظ موسوی ـ هوشنگ چالنگی ـ مجید فروتن ـ هرمز علی پور ـ یارمحمد اسدپورـ بهزاد خواجات ـ ابوالفضل پاشا،سیاوش جلیلیان،مسعود ضرغامیان،پرویز حسینی، فرزاد آبادی، عبدالصابر کاکایی، وحید کیانی، داوود ملک زاده، مصطفی فخرایی، مسعود ضرغامیان، فرهاد کریمی،رزا جمالی، ،آفاق شوهانی،مانا آقایی،ساغر شفیعی….. و تنی چند از شاعران معاصر …….. پرداخت شده است.
در «کلمات بیش از آدمی رنج می‌برند» آثار تعیین کننده بود نه نام شاعر… بافتار شعرها از حیث فرم، فضا، ساختارروایی و پدیدارشناسی مورد بررسی قرار گرفته است. در کار هر شاعری مولفه‌ای پر رنگ جلوه می‌کند. از شاعران جدی، شاعرانی که به سمت فردیت (شاعرانگی شخصی) رفتند، شاعرانی که به یک‌نواختی فرم اعتقاد ندارند و فرم روایتی مرتب تغییر می‌دهند، شاعرانی که یک سادگی عمیق در شعرشان هست، شاعرانی که سعی در متفاوت بودن دارند و با دوگانگی پارادوکس‌های علی و معلولی نظام زبان را به چالش می گیرند. همچنین در واکاوی شعر جوان‌ها سعی بر این بود که زمینه‌ی گسست شعر امروز و دیروز را نشان داده شود. پیوستگی معنایی، حس‌های نوستالزیکی و آشنازدایی‌های لفظی معنایی در کار جوان ها بیشتر موج می‌زند.
همچنین مسیر پیدایش و آفرینش شعر«موج نو»، «موج نابل»، «شعر دیگر»، «شعر سپید», «شعر اقلیمی» شعردر «وضعیت دیگر» و شعر«پسانیمایی»…که جذابیت‌های زیباشناسی خود را دارد، در این مجموعه مورد واکاوی قرار گرفته است.

در صفحه‌ی پیشانی‌نویس آنتولوژی جلد نخست آمده است که:
شاعران جهان سه گروه‌اند:
گروه اول شاعرانی که به دنبال کشف‌اند، مطالبی را که مردم نمی‌دانند بازگو می‌کنند.
گروه دوم شاعرانی که می‌دانند مردم چرا نمی‌دانند و این ندانستن‌ها را می‌نویسند.
گروه سوم شاعرانی که به جستجوی آن نوع دانایی‌اند که آدمی هرگز نخواهد دانست!

چشم اندازی به آنتولوژی شعر شاعران معاصر

یارمحمد اسدپور
…………….—-یارمحمد اسدپور

نوشته: یارمحمد اسدپور

سریا داودی حموله در آنتولوژی شعر شاعران معاصر با عنوان«کلمات بیش از آدمی رنج می‎برند» (نشر قطره با ۴۲۰ صفحه ) از چیستی و هستی‌های شعر نو پرده برمی‌دارد.
به نظر من برای هر صد شاعر با میانگین صد کتاب شعر، باید یک منتقد حضور داشته باشد که اگر نقد نباشد پی بردن به برجستگی و اصطلاحات شعری محال است. کسی که آثار ادبی را از نظر کیفی و کمی گوشزد کند، زیرا تا انتقاد نباشد اصلاح محال می‌باشد.
منتقد با تقسیم‌بندی شاعران جهان به سه گروه ذیل تکلیف مخاطبین آنتولوژی را مشخص کرده است: «گروه اول شاعرانی که به دنبال کشف‌اند، مطالبی را که مردم نمی‌دانند بازگو می‌کنند…گروه دوم شاعرانی که می‌دانند مردم چرا نمی‌دانند و این ندانستن‌ها را می‌نویسند…گروه سوم شاعرانی که به جستجوی آن نوع دانایی‌اند که آدمی هرگز نخواهد دانست!…»
از طرف دیگر منتقد در دسته‌بندی‌های فرعی شاعران، با عناوین مختلف گروه‌های شعری را از نظر موتیف‌های موضوعی پرداخت می‌کند. در بخش«حس‌آمیزی‌های نوستالژیکی» به شرح و چیستی شعرِ«موج نو» و معرفی مجموعه‌های احمدرضا احمدی پرداخته است و توانسته حق مطلب را به درایت‌های ادبی ادا کند. منتقد در صفحه ی ۳۵ چنین آورده است: « در شعر امروز شاعر طراوت اولیه ذهن و زبان و روایت را ندارد و در بعضی مجموعه‌ها پر از اطناب‌های بی‌ربط است، گاهی شعرها نقطه‌ی پایان ندارند و می‌توانند ادامه داشته باشند. »
همچنین با تقابل‌های «من» فاعلی و «من»مفعولی مولفه‌ها و موتیف‌های فردی و اجتماعی را تبیین کرده است. منتقد با ذهن روشن به دشواری‌های شعر پرداخته است: «ـ از آن زن / از آن مرد / که در باران گم شدند / فقط یک چتر / به یادگار داشتم / باران دیگر نمی‌بارید /                                                             …………….از: مجموعه ی«ویرانه‌های دل را به باد می‌سپارم» احمد رضا احمدی
در بررسی کارنامه احمد رضا احمدی با اشاره به زبان محاوره، سطرسازی‌های کوتاه و بلند، فضای ملموس، حوادث ساده محیطی و هست‌مندی‌های موجود شعر را در بوته‌ی تحلیل نهاده است و با خط کش مندرجی میلی‌متری، ریز ذهنیت شاعر را بیان کرده است.
منتقد در «رویکرد های پسانیمایی» به چند و چون شعر باباچاهی پرداخته : به عقیده‌ی من اگر باباچاهی در میان شاعران تک نباشد اما کمتر از بقیه هم نمی‌باشد. من با باباچاهی در آن روزان که اشعارش در مجله فردوسی چاپ می شد، آشنایی دارم.آنجا که سرود: «با کاروانِ حله کجا می‌روی؟/ای مرد/ برگرد/برگرد.» از همان تاریخ به بعد باباچاهی می‌رفت که در کنار هم شهری‌اش منوچهر آتشی شاعری به نام شود. شعر بابا چاهی تکنیک و مشخصه دارد و همین موجب ماندگاری‌اش گردیده است. گرچه این نوع شعر کمتر قبول عام می‌افتد،اما منتقد با هوشمندی سره و ناسره را از زبان شاعر جدا کرده و آنچه هست و یا باید باشد و نیست… را نشان داده است.
سریا داودی حموله در «عینیت‌مندی در محور جانشینی» به تحلیل کارنامه‌ی شمس لنگرودی،حافظ موسوی و شهاب مقربین پرداخته است: «گرچه شمس در مقام منتقد ادبی زیر نگاه ایدئولوگ شعر پنهان است اما جزو شاعران معنای‌گرای ساده‌نویسی است که جذابه‌ی شنیداری شعرش متاثر از کد و نشانه‌های معنایی است»ص ۱۰۲
منتقد در هر گروهی که شعر شاعران را مورد بررسی قرار داده، سعی کرده است بدون سانتی‌متری اغماض و جانبداری شعرها را مورد تحلیل ادبی قرار دهد و آنچه لازم است مخاطب دریابد را به رشته‌ی تحویل بکشاند تا هم شعر و هم پیام شاعر را به خواننده گوشزد کند که خواننده با فراغ بال به آن‌چه مولف نشان داده است.
در بخش«مونولوگ‌های اعترافی و اعتراضی» به شعر هوشنگ چالنگی، مجید فروتن، یارمحمد اسدپور و علیپور پرداخت شده است. چالنگی و فروتن اگر چه از شعر«موج ناب» بهره فراوان بردند اما قبل از آن، شاعر «شعر دیگر» می باشند. در آن سال‌ها ساختار خیال‌انگیز را به نحو احسن با من در میان می‌گذاشتند و سال‌ها تحت تاثیر «شعر دیگر» بودند که منتقد به زیبایی به این روند تاریخی اشاره داشته است. شعری که در آن دوره مورد علاقه اساتید فن قرار گرفت و به مدرن بودن خود اعتراف کرد. البته این نوع شعر در واقع کشف هوشنگ چالنگی است:   «ـ ذوالفقار را فرود آر / بر خواب این ابریشم! / که از «اُفلیا» / جز دهانی سرودخوان نمانده است / در آن دم که دست لرزان بر سینه داری / این منم که ارابه‌های خروشان را از مه گذر داده‌ام /شعرِ هوشنگ چالنگی»ص ۱۴۳
در مبحث شعر«موج ناب» که به قول صریح سریا داودی «داغ‌ترین بحث روز بود» به تحلیل ساختاری شعر و شاعران پیش قراول پرداخته است. کسانی که به صورت سیستماتیک پایه‌گذار شعر ناب بودند.
طبق گفته‌ی منتقد مولفه و موتیف‌های «شعر دیگر» و «موج ناب» با هم نسبت نزدیکی دارند، به طوری که منتقد می‌گوید: «در زبان مدرن و لحن یکی هستند» ص ۱۶۵
در این بخش هم با نگاه هستی‌شناسانه به شاخصه‌ها ی شعر علیپور و اسدپور می‌پردازد. طبق گفته‌ی منتقد اسدپور شاعر انسان‌گرایی است که به طبیعت و هستی عشق می‌ورزد. به طوری که در شاعران موج ناب هستی وجهان و پدیده‌ها «به واسطه‌ی همنشینی گزاره‌ها عینی نمود پیدا می کند» ص۲۰۱
شعر«موج ناب» موجودیت مستقل داشت و منتقد هم در این خصوص زیبا و اندیشمندانه بیان کرده است و راز و رمز و انگاره‌های زبان شناختی شعر را گفته است. آن چنان که با اشاره به پارادوکس‌های تقابلی بین «موج ناب» و «شعر دیگر» در دهه‌ی چهل تا پنجاه این نوع شعر بین مدرن و سنت در نوسان بود.
البته به زعم من شعرِ«موج ناب» بانی محض ندارد و همه‌ی این گروه پنج نفره نخست بانی و خالق موج ناب هستند و بعدها گستردگی آن به نقاط دیگر هم رسید. اما حضور چالنگی در شعر «موج ناب» سبب تغییر ذهن و زبان سایر شاعران گردیده است. در همان دوران چالنگی گفته است که « شعر ناب نباید به مسائل اقتصادی، سیاسی آلوده شود.»
سریا داودی به طور مفصل به «شعر اقلیمی» می پردازد و با ثبت سه گروه شاعران«فرا اقلیمی شعر بومی»، چهره‌های «بومی شعر اقلیمی» و«شعر اقلیمی مدرن»‌ به ذکر نام می‎پردازد و به درستی می‌گوید: «شعر اقلیمی نوعی جانبداری از شعر رومانتیک روستایی ـ عشایری است. اقلیم‌گرایان معتقدند که شعر جامعه را نجات می‌دهد و بر این عقیده پا می‌فشارند و ذهنیتی می‌پرورند تا زبان قومی را زنده نگه دارند.» ص ۲۰۷
در مبحث «شورش علیه بینامتنیت» به شعر جمالی، خواجات شوهانی و پاشا می‌پردازد و در «پاساژهای چند روایتی» به شعرِ قاسمی و بختیاری اصل و فرهاد کریمی می ‌ردازد. البته با ذکر مولفه‌هایی که کم‌تر از چند دهه پا به عرصه‌ی شعر گذاشته است. و هم چنان با آوردن شعر شاعران جوان‌تر به آنان هم میدان داده و در این مسیر تکوین یافته با پاره‌ای از مولفه‌های شعری دهه‌ی هفتاد و هشتاد کتاب را مزین کرده است.
به حتم سریا داودی در بررسی این کتاب زحمات زیادی متحمل شده است، من به عنوان مخاطب این گونه حکم و ایده‌های منتقد را می‌پذیرم. زیرا با درایت ادبی بعضی ترکیبات فنی را ابداع کرده است و سبب ارتقا ذهن و زبان خواننده می‌شود.
گرچه آنتولوژی سریا داودی محتاج یک خواننده دلسوز و به ویژه از گروه شاعران است که با مطالعه ی کتاب فن شعر و قانون سرایش‌های مختلف را در«کلمات بیش از آدمی رنج می‌برند» به رشته ی تحلیل بیش‌تر در آورند. البته ای‌کاش منتقد در کنار این همه زیبایی‌های فنی و تخصصی بعضی واژه‌های لاتین را به فارسی هم ترجمه می‌کرد.تا مخاطب با فنون شعری دیروز و امروز بیش‌تر آشنا می‌شد. از شاعرانی که به طور تخصصی شعر معاصر را دنبال می‌کنند انتظار می‌رود با تمرکز بر نشانه و کدهای آنتولوژی مخاطبان را با نقد ادبیات آشتی دهند./
نقل از آرمان امروز

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در نقد شعر, یادداشت‌های پراکنده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.