یادداشت‌های شخصی (‌نامه‌های احمد شاملو به ع . پاشایی‌)

16نوامبر 2014

روز ۱۴ آبان در بی‌بی‌سی‌ی فارسی چشم‌ام افتاد به مقاله‌ی ناصر غیاثی درباره‌ی ۳۹ نامه‌ای که شاملو در دو سفر به امریکا قبل و بعد از انقلاب برای ع‌.‌پاشایی فرستاده بود. عنوان کتاب هست “تهران، خیابان آشیخ هادی” که آدرس خانه‌ی دریافتکننده‌ی نامه‌ها بوده است. خود کتاب را من هنوز ندیده‌ام اما در یادداشت غیاثی چند نکته‌ی روشنگرانه است که نیازی را به اصل کتاب – تا آن جا که مربوط به آن می‌شود -‌ ایجاب نمی‌کند. 
اما دو سه مورد مبهم درمعرفی‌ی کتاب به چشم می‌خورد که از جمله در “برخی کاستی‌ها” آقای ناصر غیاثی نوشته است “مثلا معلوم نیست.. شغل حمله‌داری چگونه شغلی‌ست که شاملو به شوخی آن را به پاشایی تبریک می‌گوید.”شاید منظوراو لزوم توضیح برای خواننده‌ی عمومی بوده، وگرنه این شغل از قدیم به کسانی اطلاق می‌شده که زائران را به حج می‌برده‌اند که در گذشته افرادی دین‌دار و مورد اعتماد مردم آن را به عهده داشتند و امروز در اختیار انبوهی از خواص نسبتا جوان مورد حمایت حکومت است. کتاب “تهران، خیابان آشیخ هادی” را نشر چشمه درآورده است. 
*

بگذارید قبل از این که به نکته‌ی مورد نظروارد شوم، خواننده را با مثال زیر با مطلب آشنا کنم.
اوایل انقلاب بود که گویا شخصی به کتابخانه عمومی‌ی باغ فردوس تجریش که جلوی در ورودی‌ی ساختمان قاجاری‌ی دبستان شاپور قرار داشت وارد شده و دیوان ایرج میرزای چاپ نشرِ اندیشه‌ی محجوب را از قفسه برداشته و پشت میزی نشسته و مدت‌ها زیر و بالا کرده بود. بعد از چند ساعتی دفتر و دستک‌اش را جمع کرده و دیوان ایرج را سر جاش گذاشته و پی کار خود رفته بود. چون آن روزها هنوز علی شریعتی و امثالهم در مدارس از مد نیفتاده بودند مدت‌ها طول کشید تا بالاخره شخص دیگری رفت سراغ ایرج میرزا و کتاب را باز کرد و در جا خشک‌اش زد . کسی تمام نقطه‌های سه ” کاف ” معروف عارف‌نامه را بی آن‌که حتی علامت ضمه‌ی الزامی‌ی یکی از آن‌ها را جا انداخته باشد با مداد قرمز تبدیل به اصل کلمات فخیمه‌ی ایرج میرزا کرده و به جایی که تعلق داشت بازگردانده بود. این یکی اتفاقاً از شاگردان یکی از نزدیک‌ترین دوستان من بوده که پس از چند روز عاقبت با ترس و لرز و عرق شرم موضوع را با او مطرح می‌کند. دوست من نصیحت‌اش می‌کند که اصلاً به کسی چیزی نگوید و بگذارد شخص دیگری موضوع را آفتابی کند او ضمناً برای من تعریف کرد که خودش هر چند وقت به کتابخانه سر می‌زده و هر بار می‌دیده که نه تنها آن سه کاف سر جای خود هستند
بل که به تحشیه و ترسیم‌های جدید دیگران نیز آراسته شده‌اند
*
نتیجه: کی قرار است یاد بگیریم که نقطه گذاشتن به جای اصل هیچ چیز را  ماستمالی نمی‌کند و سرانجام روزی رو می‌شود. این قضیه موقعی تبدیل به امری گمراه‌کننده و ضد فرهنگ در تاریخ ملت می‌شود که در اسناد دیگران، برای حفظ ظاهر کسی که باطنش بر همه شناخته شده است دست ببریم. نامه‌های نویسندگان غرب را در جریان جنگ‌های جهانی بخوانید که اگر چیزی هم در آن‌ها مبهم بوده شاهدها در صدد شفافیت آن بر آمده‌اند. آیا در نامه‌های هدایت به شهید نورایی نقطه‌ای به چشم می‌خورد؟ حرف‌های بی‌پرده‌ای که او درباره‌ی شخصیت ضعیف و بیمار فردید نوشته بود آیا دروغ بود؟ درعوض تنها نامه‌ای که ازجمع ۸۲ تا کارش به ملاحظات کشیده شده بود همان یکی بود که از ایران سردرآورد. بعد ازهزار سال ازمرگ ابوالفضل بیهقی هنوز این جسارت را درچیزی که به تاریخ مربوط است پیدا نکرده ایم که مثل او بنویسیم “خواجه بوسهل زوزنی چند سال است تا گذشته شده است و به پاسخ آن که از وی رفت گرفتار. و ما را با آن کار نیست – هرچند مرا از وی بد آمد – این بوسهل مردی فاضل و ادیب بود اما شرارت و زعارتی در طبع وی موکد شده .. و با آن شرارت دل سوزی نداشت” آیا وجداناً اوضاع روشنکران ایران دراین دو رژیم خودکامه‌ی اخیر بدتر از روشنکران، شاعران موسیقی‌دانان و هنرمندان دیگر دوران استالین بوده است که در سیبری دخمه‌ها و لای دیوارها همه چیز را حتی در دل شاهکاهای ابدی خود حفظ کردند و بعد یا کشته شدند و یا مفقود و یا خودکشی کردند؟ در تاریخ بی رونق روشنفکری‌ی ایران پس از کودتای آمریکا که با حضور آل احمد و ابواب جمعی‌اش به ابتذال کشیده شد، احمد شاملو- خودش را یا شعرش حتی اگر دوست هم نداشته باشیم – هنرمندی بوده در متن قضایای جاری که با نامبردن از استادان خانلری و یارشاطر و یک مجری‌ی رادیو نمی‌توان از دلیل پنهانکاری‌ی حذف بعضی از نام‌ها به علت ” شگون نداشتن ” شانه خالی کرد. تا آن‌جا که به وابستگی با رژیم شاه مربوط می‌شود.
نظر شاملو نسبت با آن دو استاد حد اقل فهمیدنی‌ست، هرچند در مورد خانلری خشم شاملو پای را به تحقیقات او هم کشانید که اغلب آن‌ها نادرست بود. به خانلری مربوط نبود که به جای ” بحری‌ست بحر عشق ” ضبط دیگر ” راهی‌ست راه عشق ” را در چاپ خود آورده بود، قزوینی و سایه و نیساری و نذیراحمد و نایینی و عیوضی همگی همین را آورده‌اند چون “بحر” مورد مناقشه‌ی شاملو اصلا غلط است و از اشتباه کاتبی که “کناره” را “کرانه” خوانده سردرآورده است. ولی برای یک هنرمند خود ساخته که به غیر از شعر، در کتاب کوچه و ترجمه‌هایش نیز راه‌های تجربی مهمی را پیموده است چنین حرف‌هایی پیش می‌آید مگر آندره ژید شاهکار پروست را بی‌ارزش نخوانده بود؟ مگر ویرجینیا وولف، اولیس جویس را برای چاپ رد نکرده بود؟
*
ایراد این یادداشت شخصی برحذف نام در نامه‌ای ست که ناصر غیاثی به عنوان نمونه ازمتن منتشر شده ی نامه‌ها آورده که با حذف سطر آخر آن که مبتنی بر عینیتی نیست این جا می بینید:

 به مجرد ورود ما به امریکا سر و کله‌ی حضرت … پیدا شد با پیشنهاد همکاری! منطقش این که: اگر از این روزگار معاصر فقط دو نفر به ادبیات راه پیدا کنند ناچار آن دو نفر من و توییم بنده و …یعنی ! حبذا تاریخ ادبیات ! دلم می‌خواست بتوانم یک جلد از به اصطلاح شعرهای … که با عنوان … این جا چاپ زده و خودش را مسخره‌ی عالم و آدم کرده و در عین حال خودش را با عناوین ” مطرح‌ترین شاعر ایران ” و مهم‌ترین روشنفکر ایرانی و رهبر روشنفکران آن کشور به خورد آمریکایی‌ها داده برایت بفرستم تا خودت دست گل آقا را که فی‌الواقع به آب داده به چشم ببینی ، چون امکان ندارد بدون دیدن آن بتوانی باور کنی چنین خزعبلاتی در عالم تصور هم از مغز علیلی بتواند تراوش کند.
تاریخ دقیق این نامه را نمی‌دانیم اما مسلم است که جزو نامه های سفر اول شاملو به امریکا ( اسفند ۵۵ تا اسفند ۵۷ ) بوده که اگر دقیقا هم می‌دانستیم تفاوتی نمی‌کرد؛ حتی اگر این تاریخ از زمان ‌حنظله‌ی بادغیسی تا یوسفعلی میر شکاک هم بود باز فرقی نمی‌کرد که جناب پاشایی اصل را می‌نوشت یا از حروف اول دو نام شخص یاد شده استفاده می‌کرد. چرا که این نام مثل کلمات سه‌گانه‌ی ایرج چنان معرف حضور همگان است که روزگاری در آینده جوانانی بیدارتر از عصر ما به کتابخانه‌های عمومی ی ایران وارد خواهند شد و سه نقطه‌های این نام را بدون هیچ ملاحظه‌ای به اصل تبدیل خواهند کرد.

——————————
آبان ۹۳

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در یادداشت‌های شخصی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.