می‌گویند ۴۴

شماره‌ی1- 44

منتشرشده در می‌گویند | دیدگاه‌ها برای می‌گویند ۴۴ بسته هستند

پرت و پلا

توضیحی محمل1-7

توضیحی محمل2-7

منتشرشده در پرت و پلا | دیدگاه‌ها برای پرت و پلا بسته هستند

یادداشت‌های شخصی (از شمیم بهار تا سموم زمستان – مصائب بیژن الهی در آنسوی هستی-)

.

صبا با الهی
محسن صبا و بیژن الهی

 

بیژن شیر خفته در زندان

کرده گرگینِ بی‌هنر دندان

مگس انگبین چو ماه کند

مگسی دیگرش تباه کند

                     (اوحدی، “جام جم”)

هر چه بیشتر از رفتن صاحب یک نبوغ از میانه‌ی اهل دروغ می‌گذرد، بیشتر به همانندی‌ی وصیت‌نامه‌های او و نیما -که بیژن او را کبیر خوانده بود- پی می‌بریم. نیما در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود :

«بعد از من هیچ کس حق دست زدن به آثار مرا ندارد به جز دکتر محمد معین اگرچه مخالف ذوق من باشد… اگر شرعاً می‌توانم قیم برای ولد خود داشته باشم، دکتر محمد معین قیم است، ولو این که او شعر مرا دوست نداشته باشد.»

تهانوی در “‌ کشاف اصطلاحات الفنون” می‌نویسد «وصی» کسی‌ست که حفظ مال و تصرف در آن به او محوّل و مفوّض شده، اما «قیم» فقط مأمور است. (“‌کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم”‌: چاپ بیروت، ص ۱۷۹۴ ؛ “‌لغتنامه دهخدا”‌ «ذیل مدخل وصیة») معلوم است نیما یوشیج حتی به سوء‌استفاده از پسرش نیز اندیشیده بود. با این وصف، بعد از کناره گیری‌ی دکتر محمد معین، وقتی عالیه‌خانم و شراگیمِ جوان ادامه‌ی کار را به جلال آل‌احمد پیشنهاد کردند، او بدون پروا گفت: من خودم یک صادق هدایتِ دیگر هستم و نمی‌روم زیر پرچم نیما. و این‌طور شد که پای سیروس طاهبازِ جوان به میان آمد و بقیه‌ی قضایا که می‌دانیم. در مورد بیژن الهی دیده می‌شود که حتی متن وصیت‌نامه را هم جایی منتشر نکرده‌اند، و شمیم بهار که “اندیشه و هنر”ش دیگر به تاریخ پیوسته -و حقیقتاً تیول کسی نیست- و به همت دوستان و شاگردان دیرزمانی‌ست تبدیل به «احمد فردید» دیگری شده در جهان ادبیات، حتی این جسارت را از خود نشان نداده است که بالاتر از هدایت را رو کند و بگوید «من خودم یک جیمز جویس دیگری هستم و نمی‌روم زیر پرچم بیژن الهی!» از قضا حرفش خیلی هم دور از واقعیت نخواهد بود، چون درباره‌ی رمان دور شوید کور شوید او مشتاقان و مریدان همان حرفی را می‌زنند که هنوز درباره‌ی “یولیسس” جویس: نخوانده می‌گویند قیامت است. شاید هم باشد، منتها در زمان رونماییِ آن قرار نیست او حضور داشته باشد و ما هم اگر باشیم باید با ویلچر حضور پیدا کنیم. او تمام این امتیازاتِ بالقوه را کنار گذاشته و پای را از آل‌احمد فروتر نهاده و جوانی را درمقام سیروس طاهباز انتخاب کرده که مجری‌ی چاپ شرم‌آور دو کتابی باشد از بیژن الهی -چون “زیارت نامه‌”ی او- که در نمایشگاه تهران رونمایی شد. بی‌اعتنایی‌ی بهار از این نیز تلخ‌تر است. در حالی که پس از سی‌سال بعید است که زینک و فیلم دفتر “دیدن” اُکسیده و ناخوانا نشده باشد، متن تایپ‌شده‌ی خودِ بیژن را در مرده‌ریگ او یافته و با ناشیگری و یا بی‌اعتنایی‌ی عامدانه به صورتی نابلدانه آن را تایپ کرده و به دستیارِ صاحب‌امضاء خود و آن شاعر مشهدی‌ی جزو ابواب جمع خانواده‌ی علیزاده سپرده -در و تخته‌ای که شیطان به‌صورت مالک و مستأجر به‌هم وصل کرده- و گفته ببرند چاپ کنند. از همه بی‌شرمانه‌تر یادداشتی‌ست که در صفحه‌ی آخر “دیدن” آمده و در آن ادعا شده این کتاب چاپ «بازیابی و بازچینی‌ی نسخه‌ی سال ٥٧» بیژن است. شمیم بهار آنقدر بی‌اعتنا بوده که «مرزن آباد» را «مرزان آباد» تایپ کرده است. و بسیاری از علائم از نوع کسره و ضمه و تیره‌های دو‌گانه‌ی انتخابی‌ی بیژن، در انتخاب حروف، یا از دست رفته و یا کلمات چنان بهم نزدیک و تقریباً چسبیده شده‌اند که مثلاً کسره‌ی اضافه‌ی «علف» به صورت حرکت زیر الف «ایام» قرار گرفته است. شاید بگویند: این‌ها -و ده‌ها مورد دیگر- را همه می‌فهمند، امّا وقتی آن نیمه‌شبی را به یاد می‌آورم که بیژن پس از مشاجره‌ای سنگین با شمیم بهار از پشت تلفن فریاد می‌کشید و به من می‌گفت «برایش نامه به انگلیسی نوشتم چون فکر کردم شاید از فارسی‌ی من سر در نیاورد»، به خود می‌گویم شاید هم همه سر درنیاورند. آخر چگونه ممکن است یک وصی کتاب شعر ممتازترین، دقیقترین و وسواسی‌ترین هنرمند زمان را، که علی‌الاصول باید به آن مفتخر باشد، به دست کسی بسپارد که بیژن پس از مرگ ناگهانی‌ی بهرام اردبیلی، مطلع مرثیه‌‌ی بهرام را در اشاره به این کتاب با این بیت شروع کرده بود : ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های شخصی | دیدگاه‌ها برای یادداشت‌های شخصی (از شمیم بهار تا سموم زمستان – مصائب بیژن الهی در آنسوی هستی-) بسته هستند

واژگان خانگی

واژگان خانگی

شاعران این شماره: سریا داودی حموله، میترا سرایی اصل، قدسی قاضی‌نور، اکبر اکسیر، غلامرضا بلگوری، شاعر متروکه، جواد مجابی

_____________________________

سریا داودی حموله 
یک شعر:از سریا داودی حموله

……………………………………. از: صورتکتاب شاعر


پخواب دیدم مستطیل مرده‌ام

و خواهر ناتنی‌ام کلاغ

در ثبت احوال سایه‎اش

از من می‌گریزد ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در اشعار این شماره | دیدگاه‌ها برای واژگان خانگی بسته هستند

نبوغ خلاق، رازآمیزی در شعر

بیژن الهی- داریوش معمار………………………بیژن الهی………………………..داریوش معمار

 

دیدنِ بیژن الهی
پریدن در قفس حیرت خود

صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
به دو جام دگر آشفته شود دستارش
…………………………………..(حافظ)
*
از: داریوش معمار(منتشر شده در شماره اخیر مجله تجربه)-

رازآميز بودن و تقليدی نبودن خصيصه‌هايی هستند كه باعث وجد مخاطب شعر می‌شوند، منظور از تقليدی نبودن، نوآوری در ساختار و معنای سخن(كلمات) است، پیرامون انواع تقليد در هنر بسيار نوشته شده، اما رازآميزی در هنر كمتر مورد توجه منتقدان بوده که احتمالاً به خصلت این موضوع مربوط باشد، رازآمیزی را بيشتر با معنویت، خيال‌سازی‌های پيچيده و مصنوع يا مفهوم رندی(كنايه) يكی گرفته‌اند. در صورتی كه اگر مصنوع بودن از مشخصه‌های انواع خيال سازی‌های پيچيده است، يا فريب و کنایه از مشخصه‌های رندی است، مصنوع بودن، زمينه از دست رفتن رازآميزی است، رازآميزی ادبی نوعی نبوغ خلاقِ غريزی، خالص و شخصی برای درك روابط ميان رخدادهای طبيعی و نتايج و تاثيرهای آن‌ها در كلمه است كه سابقه ندارد و با احساس و عاطفه پیوندی نزدیک دارد، ضمن آنكه با معنای رفتار فتانه‌ی رندانه و كنايی تفاوت دارد، و منجر به ايجاد رمزگان حسی جديدی می‌شود(تاثير تازه) كه حاصل تلفيق نبوغ آمیز دست‌آوردهای فلسفه تاريخ، روانشناسی،زبانشناسی و جامعه‌شناسی در ذهن است و منجر به ایجاد افق ادارکی تازه می‌شود(گلستان هاشمی،۱۳۸۲).
تعريف رازآميزی با نبوغ خلاق بهم نزديك است. نبوغ خلاق همان تصور خلاق است که بیش‌تر مردم در طول زندگی خود از آن بهره نمی‌برند، تصور خلاق احساسات نابی هستند که اثبات نشده‌اند، و ناشی از نزدیک شدن بینش لایتناهی فرد به ضمیر ناخودآگاه اوست، که افق درک وی را بالا برده و منجر به رفتارهای نبوغ آمیز می‌شود. تعریف دیگر رفتار نبوغ آمیز(نبوغ خلاق) افزایش شدت تاثیر افکار انباشته شده در ضمیر ناخودآگاه تا حدی است که با منابع درک (ادراکات محیطی)که از راه عادی نمی‌توان ارتباط برقرار کرد، بتوان به راحتی ارتباط برقرار کرده و ایجاد اثر کرد(تونی.بارن.۱۹۸۴). این تاثیر بی‌سابقه همان رازآمیزی است که ما در هنر درک می‌کنیم پیش از آنکه به دنبال معنای آن برویم.
رازآميزی شعر بيش از آنكه تبلور سخن نو در اراده شاعر باشد، سرآغاز تاثير جنسي از سخن نوآورانه (نبوغ خلاق) بر اراده شاعر است كه مانوس نيست و پرمخاطره بوده، سرآغازی بر آنچه طرد شده، كنار گذاشته شده يا ممنوع شده است. این تعریف همان تعریف نبوغ خلاق است که به آن اشاره شد، رازآميزی پيش از آنكه شاعر سخن بگويد، بی‌آنكه نامی داشته باشد، قابل تشخیص است و ادامه ی‌يابد تا آنجا كه كلمه هست و كلمات شاعر را می‌يابند، تا آستانه رنجی كه تاريخ شاعر است، تاريخ عاطفی و عجيبی كه پيش از آغاز شدن شاعر، آغاز شده است و خود را در حلقه‌ای از سكوت و توجه بازمی‌يابد و سپس مانند شفافيتی آرام، ژرف و ی‌نهايت گشوده می‌شود.

-قديسان عرفی شعر ديگر؛بي‍ژن الهی ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد شعر | دیدگاه‌ها برای نبوغ خلاق، رازآمیزی در شعر بسته هستند

صورت‌نامه ۵۲

غلامرضا تختی 52

منتشرشده در صورت‌نامه | دیدگاه‌ها برای صورت‌نامه ۵۲ بسته هستند

دیدار با آزاده فراهانی

توفان بادیه آزاده فراهانی

 

کجاست اندرونی‌ی این خانه
مدام ریحان چیده‌ام از بیرونی
ابوریحان شدم
درونی‌تر از تمام بغض این بادیه
و بیرونی‌تر از شکل گنبد دوار، می‌چرخم از مردمک چشم
آن روز که بیرون شدم از جهان
از مردمک مردمانی که چرخیده‌اند در سیاهی شب‌های این بادیه

 

 

 

منتشرشده در دیدار با یک شاعر | دیدگاه‌ها برای دیدار با آزاده فراهانی بسته هستند

نقاشی

یک اثر از: اسماعیل میرمظفری
اسماعیل میرمظفری نقاشی

منتشرشده در طرح‌‌ها و نقاشی‌ها | دیدگاه‌ها برای نقاشی بسته هستند

در احاطه‌ی امواج سهمگین بندها

محمد مرادی یوسفی‌نژاد- سریا داودی حموله
…….سریا داودی حموله………………..محمد مرادی یوسفی‌نژاد

 

نگاه محمد مراد یوسفی نژاد بر شعر سریا داودی حموله

«از آن روز
که نام ما را بر اسفند دود کردند
گم شدیم
مانند قبر کهنه‌ای
که میان بوته‌های تمشک مانده باشد!»
زنده یاد دکتر قیصر امین پور در مقایسه‌ی شعر امروز با دیروز گفته بود : اگر شعر را به اقیانوسی تشبیه کنیم ، عمق اقیانوس شعر امروز چند سانتی‌متر است در حالی که عمق شعر دیروز بی‌کران بود.
یکی از دلایل ژرفای شعر دیروز و ژرف‌نگری شاعران‌اش این بود که آنان پیش از آنکه شاعر باشند، حکیم بودند، فلسفه می‌دانستند، ریاضی‌دان بودند، ستاره شناس و منجم بودند و…
برای ره‌یافت به کنه سروده‌های شاعری پر دغدغه، باید کنار آن شمعی افروخت از تاریک‌نای واژه‌ها و سطرها نقبی زد به روشنای چشم‌نواز آن .
یکی از ویژگی‌های شعر سریا – عمق دغدغه‌ها ، ژرفای اندیشه‌های فیلسوفانه و روشنگرانه و حساسیتی‌ست که در انتخاب واژگان برای انتقال مفاهیم بدیع بکار برده می‌شود – تعامل و همسوییِ معناگرایانه‌ی متن با فرم آنچنان مخاطب را در دهلیزهای وهمناک – متحیر و گرفتار می‌کند و نفس‌اش را می‌گیرد که برای رهایی – باید همچون غواصی جسور – تن به امواج سهمگین بندهایی که احاطه‌اش کرده‌اند بسپارد! اما آنگاه که از امواج فرود آمد و به عمق نشست، آرامش کفِ اقیانوس – هراس از دل اش می‌رهاند – به وجدت می‌آید – به آرامش‌ات می‌رسد و وهم از دل‌اش تکانده می‌شود. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد شعر | دیدگاه‌ها برای در احاطه‌ی امواج سهمگین بندها بسته هستند

موزیک شاد ایرانی ٢٠١٤

منتشرشده در رقص و ترانه‌های ایرانی | دیدگاه‌ها برای موزیک شاد ایرانی ٢٠١٤ بسته هستند

عکس روز

دو کودک

منتشرشده در عکس روز | دیدگاه‌ها برای عکس روز بسته هستند

منتشرشده در Uncategorized | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

.

منتشرشده در Uncategorized | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

.

منتشرشده در Uncategorized | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

..

منتشرشده در Uncategorized | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

شانزدهم سپتامبر1 2014

منتشرشده در سرفصل | دیدگاه‌ها برای بسته هستند