حرف‌های کتره‌ای

بخش پنجم

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در حرف‌های کتره‌ای | دیدگاه‌تان را بنویسید:

یادداشت‌های شخصی نگاهی به حرف‌های «دگر بقیه‌ی ابدال» در بزرگداشت حافظ

قدر مجموعه‌ی گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کاو ورقی خواند معانی دانست
نخست دوست عزیزی را که این مطالب را برایم فرستاده است سپاس دارم . فکر می‌کردم هفتاد سال پیش اگر این بزرگداشت حافظ در ایران برگزار می‌شد کسانی  که در آن حضور می‌داشتند علامه‌ها محمد قزوینی‌، علی اکبر دهخدا، محمد تقی بهار، فروزانفر، و از جوان ترها خانلری، معین و سید حسن یزدگردی بود که این آخری به شگردش اصغر دادبه گفته بود اگر بقیه‌ی عمر را بنا باشد با دو کتاب بگذراند در شعر دیوان حافظ است و در نثر تاریخ بیهقی. بی‌هوده نبود که استادانی چون فروزانفر و مینوی به همکاری‌ی این استادیار جوان در دو کار مهم خود دیوان کبیر و کلیله و دمنه‌ی ترجمه‌ی نصرالله منشی مفتخر بوده‌اند. غرض این که:
ببین تفاوت ره از کجاست تا بکجا
*
بهاءالدین خرمشاهی گفته است: ” به اعتقاد من حافظ بزرگترین متفکر ماست، خواهند گفت ملا صدرا و ابن سینا و خیام را هم داریم.” بنده بی‌آن که در باره‌ی مقام فلسفی‌ی ملا صدرا حرفی داشته باشم به قاطعیت می‌گویم اگر نام بردن او در چنین موضعی برای فضل‌نمایی نبوده باشد شاید برای خوشایند دیگران بوده است،
چرا که عظمت اندیشه‌ی حافظ در باطن غزل‌هایی ست که در کمال زبان فارسی سروده شده است و همین زبان بوده است که حتی کسانی را که به وجوه باطنی‌ی شعر او نیز دست نمی‌یافتند شیفته‌ی خود می‌کرده است. اما نگاهی به اشعار فارسی‌ی سست و بد ملا صدرا نشان می‌دهد که او اصولا در کتاب‌های عمده‌اش چون شواهدالربوبیه به عربی می‌اندیشیده است و چنان که از رساله‌ی سه اصل او پیداست بر فارسی نوشتاری تسلطی نداشته است. خلاصه این که اگر میلیون‌ها ایرانی و افغانی و تاجیک قطعا ابیاتی را از حافظ در حافظه دارند شاید اسم بسیاری از آثار صدرالمتالهین حتی به گوش‌شان هم نخورده باشد.
خرمشاهی گفته است: ” خیام مضمونی اندوهگین در ارتباط با مرگ دارد، حافظ
همین اندوه را دارد ولی بسیار شیرین بیان کرده است.” مشکل حافظ اساسا با مرگ نیست، با زندگی‌ست. غزل‌های او مدام بین عالم مثال است و یا روی زمین. یک روز سرخوشانه می‌گوید: ادامه‌ی خواندن
منتشرشده در یادداشت‌های شخصی | دیدگاه‌تان را بنویسید:

لقانطه‌ی اقبال

بخش سوم


ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در لقانطه‌ی اقبال | دیدگاه‌تان را بنویسید:

نگاهی به شعر ” ری را “

“ری را” … صدا می آید امشب

از پشت “کاچ “که بندآب

برق سیاه تابش تصویری از خراب

در چشم می‌کشاند.

گویا کسی‌ست که می‌خواند… ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد شعر | 11 دیدگاه

به یاد داریوش کارگر

در ناباوری من و بسیاری دوستان دیگر 
داریوش کارگر، از دار دنیا رخت بربست 
اسد رخساریان
• داریوش کارگر یکی از حسّاس‌ترین داستان‌ نویسان ایران بود. این ویژگی سبب کُندی کار او می‌شد، امّا زمینه‌ای برای‌اش فراهم می‌آورد که بتواند روز به روز قدم‌هایی بزرگ به پیش بردارد. لذا از مجموعه داستان سنگسار تا عروس دریایی خطِ فاصلِ دو شیوه‌ی متفاوت داستان‌نویسی دیده می‌شود و از عروس دریایی تا پایان یک عمر، پرشی که به لحاظ روحی برای هر نویسنده‌ای خانمان‌سوز است و در عین حال بسا ره‌آوردها دارد. …
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com 
يکشنبه  ۱۴ آبان ۱٣۹۱ –  ۴ نوامبر ۲۰۱۲

 
   از دوست به یادگار دردی دارم
آن درد به صد هزار درمان ندهم.
داریوش کارگر یکی از حسّاس‌ترین داستان‌ نویسان ایران بود. این ویژگی سبب کُندی کار او می‌شد، امّا زمینه‌‌ای برای‌اش فراهم می‌آورد که بتواند روز به روز قدم‌هایی بزرگ به پیش بردارد. لذا از مجموعه داستان سنگسار تا عروس دریایی خطِ فاصلِ دو شیوه‌ی متفاوت داستان‌نویسی دیده می‌شود و از عروس دریایی تا پایان یک عمر، پرشی که به لحاظ روحی برای هر نویسنده‌ای خانمان‌سوز است و در عین حال بسا ره‌آوردها دارد.
انعکاس ره‌آوردهایی چنین از مکتب‌های داستانی او را، در سیزده شماره ی فصلنامه‌ی افسانه هم می‌توان مطالعه کرد. داریوش داستان‌ها و جستارهای تئوریک را خودش انتخاب و به دوستان همکار خود می‌سپرد که آن‌ها را به فارسی برگردانند. پس از دریافت برگردان‌ها، آن‌ها را واژه به واژه و جمله به جمله مرور می‌کرد و در صورتِ لزوم ادیت. در آن سال‌ها ما همکاری نزدیکی با هم داشتیم، می‌دانستم؛ فرصت سر خاراندن ندارد. افسانه با مشکلات مالی فراوانی روبرو بود. پس از انتشار هر شماره‌ای ضرر می‌داد. در عین حال در سال‌های انتشار آن ۱۳٧۰-۱۳٧۴، نشر افسانه کتاب‌های چندی هم از نویسندگان دیگر منتشر کرد. از آن میان است زندگانی من، اثر زنده یاد احمد کسروی تألیف آقای ناصر پاک‌دامن. هزارتوهای بورخس، برگردان احمد میرعلایی. زن در نقطه‌ی صفر اثر نوال سعداوی، برگردانِ حامد شهیدیان. سنگِ آفتاب سروده‌ی اوکتاویو پاز، برگردان زنده یاد احمد میرعلایی. سه قطعه برای سه موقعیت اثر ساموئل بکت، برگردان پرویز اوصیا و… ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | دیدگاه‌تان را بنویسید:

نگاهی به سینما

بخش دوم

عکسی زیبا از گذشته و حال


یاران قدیم  بهروز وثوقی و ناصر ملک مطیعی با حضور امیر جعفری هنرپیشه نسل امروز

مجله فیلم ۴۴۸ -۴۴۹ ویژه مهر و آبان ماه انتشار یافت

 

شماره‌های جدید مجله فیلم (۴۴۸ و ۴۴۹) ویژه مهر و آبان ماه انتشار یافت. این شماره‌ها همانند شماره‌های قبل شامل مطالب متنوعی در دو بخش سینمای ایران و جهان می‌باشد. روی جلد ویژه مهرماه با نمائی باران از کوثری و بابک حمیدیان از فیلم “بغض” اثر رضا درمیشیان می‌باشد. در بخش سینمای ایران در این شماره شاهد مطالبی در باره رویدادهای جدید سینما در ایران و مروری بر خشت و آینه ابراهیم گلستان و نگاهی به روند تولیدات فاخر سینمای ایران و خبرهائی از شرکت فیلم‌های ایرانی درجشنواره های مختلف دنیا می‌باشیم. در قسمت سینمای جهان نیز مطالب متنوعی در باره تعدادی از فیلمهای جدید روی اکران و آینده سینمای سه بعدی و چند گفتگو با فیلم‌سازان و سینماگران معتبر دنیا به چشم می‌خورد. در قسمت نقد فیلم این شماره مجله فیلم به فیلم‌های “بغض”رضا درمیشیان و گفت‌وگو با کارگردان”ضدگلوله”مصطفی کیایی)/ راه بهشت (مهدی صباغ‌زاده و گفت‌وگوی دوم با ایرج طهماسب و حمید جبلی اختصاص دارد.

 

نمای روی جلد شماه ویژه آبان ماه با تصویری از فیلم “گوش خراش و بسیار نزدیک” از “تام هنکس” و :تامس هورن”هنرپیشه نوجوان هالیوود می‌باشد.
در بخش سینمای ایران شاهد گفت‌وگویی بسيار خواندنی با محمدعلی کشاورزو مطلبی بنام”از پيش از «خشت و آينه» ابراهيم گلستان تا بعد از «زير درختان زيتون» عباس كيارستمی از حمیده شریف‌راد و“صفای  شما را” نامه‌ای از پرویز دوایی و مقاله و ترجمه‌هایی از: امید بلاغتی، هما توسلی، حسین جوانی، علیرضا حسن‌خانی، لیلا خوانساری، مهرداد خوش‌بخت، بهروز دانشفر، پیمان دوست‌دار، پوریا ذوالفقاری، جواد رهبر، مرجان رياحی، شاهين شجری‌كهن، ناصر صفاریان، تهماسب صلح‌جو، نیما عباس‌پور، شاهپور عظیمی، مهرداد فراهانی، میباشیم ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد سینما | دیدگاه‌تان را بنویسید:

مروری بر کتاب «سوداگری با تاریخ»

چندی قبل از دکتر علی میرفطروس کتابی به نام بررسی آسیب‌شناسی‌ی یک شکست  منتشر شد که عکس‌العمل‌های زیادی را در پی داشت که از جمله می‌توان به کتاب سوداگری با تاریخ نوشته‌ی آقای محمد امینی اشاره کرد که در آینده جستارهایی از آن را برای خوانندگان گرامی خواهیم آورد. در این شماره‌ مطلبی از آقای محسن قائم‌مقام را در همین راستا از نظرتان می‌گذرد.

پر واضح است که نطرات موافق و یا مخالف دیگر خوانندگان نیز در صورت دریافت در این‌جا منتشر خواهد شد.

پاسخی به “آسیب شناسی یک شکست” علی میرفطروس

کتاب “سوداگری با تاریخ” ، جلد یکم “پاسخی به ،”آسیب شناسی یک شکست” علی میرفطروس، نوشته آقای محمد امینی چند ماهی است که انتشار یافته است.[۱] این تصادف روزگار و بخت تاریخی بود که کتابی با محتوائی چنین با ارزش و پرده گشائی بسیاری از گوشه‌های ناروشن مانده‌ی یا از یاد رفته‌ی دوران حکومت ملی دکتر مصدق و کودتای ۲۸ مرداد، با انتشار وارونه نویسی‌های تاریخ توسط شخصی که نه آنطور که خود ادعا دارد، برای پژوهش زوایای تاریک دورانی از تاریخ، بلکه برای مخدوش ساختن افکار جوانان بیرون آمده، نوشته شد. آقای محمد امینی بادقت و ظرافت “نادرستی‌ها و کژی‌ها و کاستی‌ها و دروغ‌های آشکار واهانتهای” آقای علی میرفطروس را نشان میدهد که چگونه بزعم خویش برای پذیرفتنی نمودن نظرات نادرست خود “ازهر شیوه ناپسندیده و زشتی” استفاده کرده است. محمد امینی دعاوی واتهامات ناروای میرفطروس را با سند و دلیل، یکی یکی در کتابش پاسخ می‌دهد.

آقای امینی کتاب سوداگری با تاریخ را در چندین بخش جداگانه با نظم خاصی ترتیب داده است. این بخش‌ها از “انگیزه نوشتن کتاب” شروع می‌شود، که می‌گوید ابتدا که کتاب بدستم رسید چنان آنرا “نا استوار و پراکنده و سرشاراز نادرستی‌ها یافتم که گمان نمی‌کردم نیازمند به پاسخ باشد” و امیدش این بود که “این نادرستی‌ها از سوی دیگران بررسی خواهد شد و نویسنده با پی بردن به نادرستی‌های کتابش آنرا در چاپ‌های بعد بازبینی کند.” بعد متوجه می‌شود که کتاب پرچم “بازگشت پرکینه ترین پاسداران پلشتی‌های سال‌های پیش از انقلاب شده، و داوری‌های بی پایه نویسنده چونان قند پارسی، طوطیان خود کامه آواز را شکر شکن ساخته است” و “ازین رو بود که ناخواسته بنوشتن پاسخی به آسیب شناسی یک شکست پرداختم.” ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | دیدگاه‌تان را بنویسید:

رنج‌های نیما، مایه‌ی اصلی اشعار اوست

به منظور گرامی‌داشت یکصد و پانزدهمین سالروز تولد نیمای بزرگ‌ (۲۱ آبان‌)  مصاحبه‌ی تنها فرزندش شراگیم یوشیج با روزنامه‌ی شرق که در  ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۰انجام شده است را نقل می‌کنیم.

پیشاپیش از شراگیم یوشیج عزیز برای ارسال این مصاحبه تشکر می‌نماییم.                ن.ح


شراگیم یوشیج – تنها فرزند نیما یوشیج- دانش‌آموخته‌ی فیلم و تلویزیون در دانشگاه‌های تهران و پاریس است. او تا سال ۱۳۶۱، تهیه‌کننده و کارگردان تلویزیون ملی ایران بوده و اکنون سال‌هاست که در امریکا زندگی می‌کند. ایشان تاکنون بیش از ۴۰ کتاب از نیما، پدر شعر نو ایران، منتشر کر‌ده‌‌ است. آنچه در پی می‌آید، گفت‌وگوی ما با شراگیم یوشیج درباره‌ی نیماست.

 

مسعود لقمان- خواهشمندم برای خوانندگان ما از فضای داخلی خانه و خانواده‌‌ی نیما و آن فضای عمومی ‌که باعث خلاقیت‌های شاعرانه‌ی پدرتان شده بود، بگویید.

شراگیم یوشیج- من فکر نمی‌کنم، فضای داخلی خانه و رفتار اعضای خانواده نسبت به یکدیگر، باعت طغیان فکری و تراوش‌های ذهنی و موجب خلاقیت باشد. به نظرم، آنچه در روحیه‌ی نیما تاثیرگذار بود، همانا گرایش به طبیعت و آمیختگی او به آداب و فرهنگ و شرایط محیط زیستش بود. رفتار خوب یا بد ما، بسته به نوع تربیتی است که داشته‌ایم که با رشد فکری و جسمی، ‌موجب ثبات یا تغییر ذهنی و فکری شخص می‌شود که راهی را هر چندان سخت، انتخاب کند. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در مصاحبه | ۱ دیدگاه

صدای دفتر هنر ۳۲

 

طبق روال شماره‌های گذشته در هر شماره بخش‌های(TRAKS) مختلف صداهای دفتر هنر متعلق به دفاتری که به همراه CD آمده‌اند را در رسانه ارائه می‎کنیم.

با فشار روی tofiq 09-Trk009 می‌توانید به بخش سی‌ام صدای دفترهنر (دو شعر کوتاه از ” غلامرضا روحانی ” -اجنه – و بریده‌ای از شعر تهرانجلس ” پرویز خطیبی ” با صدای ” بهزاد رزاقی “) از ضمیمه‌ی شماره‌ی بیستم ويژه‌ی توفیق گوش دهید.

منتشرشده در صدای دفتر هنر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

دیدار با فضل‌الله روحانی

دکتر فضل‌الله روحانی و همسرشان هلن‌خانم
آرشیو دفترهنر

منتشرشده در دیدار با یک شاعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

اشعار این شماره

شاعران این شماره: داوود ملک‌زاده، هوشنگ رئوف و اکبر اکسیر
_____________________


یک شعر از داوود ملک‌زاده

گربه‌ی پادگان

گربه‌ی پادگان

همان سرآش‌پز مخصوص است

كه با عمری خدمت و اعتبار

از جلوی درجه‌دارها

می‌خرامد، ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در اشعار این شماره | 2 دیدگاه

با صدای مریم جعفری آذرمانی

مریم جعفری آذرمانی

یک مسمّط از کتاب “هفت” با صدای شاعر

برای شنیدن این شعر نام شاعر را در پایین فشار دهید

مریم جعفری آذرمانی

منتشرشده در با صدای شاعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

اتاق آبی

بخش دوم

قسمت پنجم

در صورت نگاری هند، زن هندی وقتی كه می‌خواهد دست به شرمگاه خود برد تا پوشش آن را نگه دارد، دست چپش را می‌برد، بچه‌اش در سمت چپ بدن به بر می‌گیرد، روی تكه ستونی از ماتورا مادری با پستان چپ به بچه شیر می‌دهد، به چشم هندی هر سمت بدن استعاره‌ای داشت‌، به چشم یونانی و مصری قدیم هم، زن ایرانی چپ و راست را نمی‌فهمد، نباید میان خودمان دنبال آن معانی بگردیم.

برآمدگی بام حوضخانه تكه‌ای بود از یك تمام. روی این تكه، قیدی نداشتم. دست‌پاچه نبودم، نگاهی مرا نمی‌پایید، من بودم و كاهگل خواهشناك. چیزی بر این خلوت پاك مشرف نبود، مگر آبی آسمان.
شبهای داغ تابستان، وقتی كه خود آگاهی آدم ذوب می‌شد. روی بام می‌خوابیدیم. و در پشه بند، دور و ور آب می‌پاشیدیم، بروی كاهگل تا ته خواب‌هایم می‌دوید، غرائزی را گیج می‌كرد.
كف اطاق آبی، گفتم، از كاهگل زرد پوشیده بود، مربع زرد بود، در شوبها كاراسیما كاراكتر a مربع است و زرد است. در چین، قربانگاه خاك كه تلی مربع بود. از خاك زرد پوشیده بود. و زرد در آن دیار رنگ زمین است. رنگ زرد و زمین آسان كنار هم نشسته‌اند . بزرگی از میان دوگن‌ها در گفت‌و‌گویی ماندنی می‌گوید:
” در ابتدا، لباس‌ها سفید بود، رنگ پنبه بود، پس، آدم‌ها از پریده رنگی و شبیه پارچه بودن به هراس آمدند، پارچه را به رنگ زعفرانی درآوردند. به رنگ خاك ، تا با خاك خود همانند شوند.” در شرح زندگی پاتریك مقدس، نوشته قرن پنجم میلادی، اشاره‌ای است به این كه موسی هشت رنگ در لباس روحانی هارون نهاد، باید این هشت رنگ را، كه رمز و نقش‌اند، در جامه‌های روحانی ما پیدا كنند. پس آمده است: ” چون كشیش به رنگ زرد نگاه كند، در می‌یابد كه جسمش چیزی جز خاك و غبار نیست: هیچ غرورری نباید در دلش پدید آید ” بنا به اساطیر Musica مردها را با خاك زرد آفریدند ( و زن ها را با یك گیاه )، راتناسامبهاوا
(Ratnasambhava) با زمین تطابق دارد، رنگ سنتی و تمثیلی زمین زرد است. كه در صفای كامل خود در فلز گرانبها (طلا) و یا در گوهر (ratna) می‌درخشد، و همان كیمیاست (cintamani).
اما زرد، این رنگ، به گفته پرتال، هم نشان پیوستگی به حق بود و هم آیت زنا. به چشم یونانی ، سیب طلا هم كنایه از سازش و عشق بود و هم ناسازگاری و فرجام بد : آتالانتا سیبهای زرین باغ هسپرید ها را به چنگ آورد. پس تبارش بر باد رفت. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | دیدگاه‌تان را بنویسید:

موسیقی‌ی گیلکی

آهنگ گیله‌مردم گیله مرد، اجرای هنرمندان آذربایجانی
<

منتشرشده در رقص و ترانه‌های ایرانی | دیدگاه‌تان را بنویسید:

منتشرشده در سرفصل | دیدگاه‌تان را بنویسید:

صورت‌نامه ۶

منتشرشده در صورت‌نامه | دیدگاه‌تان را بنویسید: