حرف‌های کتره‌ای

بخش هشتم


ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در حرف‌های کتره‌ای | دیدگاه‌تان را بنویسید:

یادداشت‌های شخصی (نه دانشمند را علم‌الیقینی)

یک –
محله‌ای که من در آن به دنیا آمدم و تا سی و پنج سالگی در آن زندگی کردم با نام چهارراهی معروف است که در زمانی حدود یک قرن همه جور آدم غیرمتعارف را به خود دیده بود. اگر پشت به خیابان مقصودبک که این چهارراه را به پل تجریش می‌رساند می‌ایستادید دست راست شما خیابان کوتاه عریضی بود که در انتها از چپ به خیابان فرشته، و از راست درمسیری کوچه‌باغی به مدرسه‌ی ما می‌رسید. تقریبا دو سوم این بخش کوتاه پهن‌تر که از نام چهارراه “حسابی” به خیابان ” دکتر حسابی” ترفیع یافته بود یا متعلق به همین شخص- یا به قول پسرش استاد پروفسوردکتر محمود حسابی- و یا سپهبد احمد امیر احمدی بود که اولین سپهبد ارتش و ازنزدیکان رضا شاه واز مجریان کودتای سوم اسفند بود. من از دانش دکتر حسابی‌ی تفرشی که گویا پس از انقلاب در آن کلی مبالغه شده چیز زیادی به جز تاسیس دانشگاه تهران و آن عکسی که با انیشتن انداخته بود نمی‌دانم ولی این را می‌دانم که آن سر در هلالی‌ی خانه‌ی او که بر کاشی‌ی آبی‌رنگ بالای‌اش بیت عبرت انگیزی از سعدی‌ست شبیه مضمونی که در شورای امنیت آویخته‌اند، اولا همان قدر در مورد شخص او بی‌ارتباط است که آن یکی و شورای امنیت، و ثانیا نصب اصل آن مربوط است به سال‌ها قبل از بهمن پنجاه و هفت که در آن زمان تنها بار سنگین نام او را حمل می‌کرد و بعد ها سر درش را به مناسبت فواید روزآمد باز سازی کردند. اما سپهبد امیر احمدی در صندلی‌ی عقب یک بیوک سیاه رنگ می‌نشست و یادم می‌آید در آن سال‌های خاکی‌ی چهار راه حسابی وقتی به راسته‌ی خانه‌اش می‌پیچید گرد و غبار فراوانی به راه می‌انداخت و در باغش که باز می‌شد تو می‌رفت و تا گرد و خاک بعدی کسی او را نمی‌دید. ادامه‌ی خواندن
منتشرشده در یادداشت‌های شخصی | 3 دیدگاه

صورت‌نامه ۱۰

منتشرشده در صورت‌نامه | دیدگاه‌تان را بنویسید:

تولد فروغ فرخ‌زاد

هشتم دی ماه برابرست با تولد فروغ فرخ‌زاد شاعر گرامی‌ی سرزمین‌مان. ضمن تبریک این روز به هموطنان عزیز، شعر مرثیه از شاملوی بزرگ در سوگ فروغ را برای‌تان می‌آوریم.    
.
.
مرثيه

به جست و جوی تو
بر درگاه ِ كوه می‌گريم،
در آستانه دريا و علف.
به جستجوی تو
در معبر بادها می‌‌گريم
در چار راه فصول، ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

تکنیک کار کرد کلمه

بازخوانی لبریخته‌های رویا‌یی

 

اداره کردن کلمه، تصرف و تغییر را سبب می‌شود که به کثرتی گسترده می‌رسد، آمیختگی‌های فلسفه و عرفان، فشردگی معنا در ترکیب‌های درونی، خصیصه‌های تنین‌دادن و تنین‌گرفتن واژه‌ها و هجاها که به تصویر در شعر ظرفیت‌های موسیقیایی بخشیده است.

به خصوص ریتم ممتد حرف ” ر ” به همراه مصوت‌های بلند، شکل صوتی و حساب شده‌ی فرم‌های سمفونیک را یادآوری می‌کند.

خیال‌بندی‌های تازه که در دیدار توفیق‌آمیز در طیفی گسترده بسیار می‌شود نمونه‌ای دیگر از تقرب استقرایی واژگان که زیربار حکومت رویایی اداره می‌شود.

 

ادره‌ی تن

اداره‌ی حرف تن ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد شعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

لقانطه اقبال

بخش ششم


ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در لقانطه‌ی اقبال | دیدگاه‌تان را بنویسید:

با “سایه”

از: رضا مقصدی

 

“سایه ” ، این روزها در امریکاست ودر شهرهای گوناگون ِ آن  با دوستان وُ دوستدارانش، شعر وُ حرفهای دلش را صمیمانه  در میان می‌نهد. جایش اینجا، در کنار دلم خالی ست.

پنحره را به روی ما ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

حضور غیبت باران

با تشکر از شاعر و منتقد گرامی‌ی شعر، منصور خورشیدی‌ی عزیز برای این نگاه شفاف و مسئول به مجموعه‌ی شعر «الف مثل باران» من و ارسال آن به نامه‌ی حبیب برای انتشار.

 

از این شاعر و منتقد:

 ۱- خطابه های کهنسال کودکی
۲از فکرهای با تو
۳– آبی ناگهان

به زودی منتشر می‌شود:
۱– سجاده روی ماه بینداز
۲– تاجریزی خاکستر

———————————————————————

الف مثل باران

حبیب شوکتی

انتشارات شاعر امروز

حضور غیبت باران

مجموعه‌ی شعر حبیب شوکتی در صد و سه صفحه با شصت شعر در سال هشتاد و سه منتشر شده است. یک دهه از عمر این مجموعه می‌گذرد . نگاه  مرا به این مجموعه به حساب همان سال انتشار می‌خوانید . داوری من در مورد شعرهای این شاعر مهاجر را در مجموعه‌ی تازه نشر آن به گونه‌ی دیگر خواهید خواند.

راه طی شده در این مجموعه ” از خواب سبز رسید ن ” تا ” آبخوان فصل شکوفه ” با تانی شکل گرفت. ” الف مثل باران ” از سمت کوچه‌های رفتن درون عادت باران ، از تلاقی شبنم و شکوفه و زاده شدن در باغ اشتیاق ، خواننده را با خود همراه می‌کند. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد شعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

نگاهی به سینما

بخش یکم

…………………………....

با عرض صمیمانه‌ترین شادباش‌ها در آستانه سال نومسیحی و آرزوی بهروزی برای یکایک هموطنان عزیزمان در ایران و چارگوشه جهان.

انتخاب بهترین های 2012 برای گلدن گلوب و اسکار

هرساله در آستانه سال جدید مسیحی ما شاهد اکران تعداد‌‌ زیادی فیلم‌های برتر سال بر پرده سینماهای آمریکا و جهان هستیم و معمولا بهترین‌های انتخابی برای مراسم گلدن گلوب و اسکار از میان همین فیلم‌ها انتخاب می‌شوند. از نظر کلی شاید بتوان گفت که سال 2012 سالی ضعیف برای عرضه فیلم‌های خوب بوده و ما کمتر شاهد فیلم‌های تاثیرگذاری بر پرده سینماها بوده‌ایم. با اعلان بهترین‌ها برای مراسم گلدن گلوب تا حدودی می‌توان به این واقعیت پی برد. در بخش بهترين فيلم، فيلم‌های “لينکلن از استیون اسپیلبرگ”، “آرگو‌ از بن افلگ”، “صفر، سی، تاريک‌ از کاترین بیگلو”، “زندگی پای Life of Pi‌” از انگ لی” ، و “جانگوی رها شده  “Django Unchained از کوئینتین تارانتینو بعنوان بهترین‌ها انتخاب شده‌اند. هر پنج کارگردان این فیلم‌ها هم بعنوان بهترین کارگردان برای گلدن گلوب امسال انتخاب شده‌اند.  ودر قسمت فیلم‌های موزیکال و کمدی “بینوایان از تام هوپر” در پنج قسمت بعد از “لینکلن” و همراه با “جانگوی رها شده رکورد دار است. احتمالا برای اسکار چون هرساله 9 فیلم انتخاب می‌گردد فیلم‌هائی مانند  “بینوايان‌ از تام هوپر” ، “هابيت از پیتر جکسون” ‌»، “استاد Master از پل تامس اندرسن” و  یکی دو فیلم دیگر مانند Silver Lining Playbook  و  «چارپايان حيات‌وحش جنوب‌»،» و یا “پرواز از رابرت زمیکس » شانس‌های احتمالی نامزدی اسکار   ۲۰۱۳ محسوب می‌شوند.

 

 در بخش بهترين کارگردانی، هاليوود ريپورتر از «استيون اسپيلبرگ»، «بن افلک»، «تام هوپر»، «ديويد اوراسل» و «آنگ لی» به‌عنوان شانس‌های اصلی نامزدی اسکار نام برده است. بهترین بازیگران مرد برای گلدن گلوب امسال عبارتند از”دانيل دی لوئيس” (لينکلن)،‌ “دنزل واشنگتن”(پرواز)،‌ “جان هاوکس”Sessions “،  “واکوئین فینکس (استاد) و “ریچارد گیر برای Arbitrage “. و “هيو جکمن (بينوايان)” و “برادلی کوپر (سيلور لاينينگ)”  هم از در قسمت فیلم‌های موزیکال و کمدی نامزد بهترين بازيگر مرد هستند. در بخش بهترين بازيگر زن”هلن ميرن” (هيچکاک) ، “جسيکا چستين‌” (صفر، سی، تاريک)، “ماريون کوتيلار” (استخوان و زنگار)، “نایومی واتز (غیرممکن) و “راشل ویتز (دریای عمیق آبی) انتخاب شده‌اند که شاید برای اسکار بتوان به آن نام”جنيفر لاورنس‌” برای  (سيلور لاينينگ پلی بوک)را هم اضافه کرد.
بازيگرانی چون «لئوناردو دی کاپريو» (جانگوی رهاشده)، «تام لی جونز» (لينکلن)، «فيليپ سيمور هافمن» (استاد)، «رابرت دنيرو» (سيلور لاينينگ) و «آلن آرکين» (آرگو) طبق پيش‌بينی نشريه هاليوود ريپورتر نامزدهای اسکار بهترين بازيگر مرد مکمل خواهند بود. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد سینما | دیدگاه‌تان را بنویسید:

اوتانازی برای گربهٔ ایرانی

 هاتف هیدجی –
 ·

____________________________________________________________________________

 

گربه‌ی من تا حالا شش بار دست به خودکشی زده و این اصلاً شوخی بردار نیست، چون گربه‌ها هفت تا جون که بیشتر ندارن. همین هفته‌ی پیش پنجه‌ش رو کرده بود توی پریز برق و فیوز پریده بود. وقتی چراغ قوه رو روشن کردم دیدم به پشت افتاده کف سالن و تمام مو‌هاش سیخ شده، ولی هنوز نفس می‌کشید. قبل از اون هم تو وان حموم رگ دستش رو زده بود و چند بار هم خودش رو از بالکن پرت کرده بود پایین، اما هر بار خدا فقط یک جونش رو ازش گرفته بود. تمام چیزهای تیز رو از جلوی دستش جمع کردم و حواسم بود یه وقت در و پنجره‌ها باز نمونه. خیلی نگرانش بودم! باید بگم گربه‌ی من یه گربه‌ی خیابونیه و کودکی سختی داشته. وقتی پیداش کردم بچه‌ها سر دمش رو چیده بودن و سیبیل‌هاش رو سوزونده بودن، برای همین روی دیوار همسایه که می رفت، تعادلش رو از دست می‌داد و پرت می‌شد پایین. بعد از اون بیشتر مدت پشت پنجره میشست، به رفت و آمد ماشین‌ها توی خیابون نگاه می‌کرد و آه می‌کشید. نمی‌دونم تا حالا آه گربه شنیدین یا نه. در هر صورت باید بگم اصلاً تجربه‌ی خوشایندی نیست، که گربه‌تون پشت پنجره بشینه و آه بکشه! شب‌ها راحت نمی‌خوابید. تا دیروقت توی اتاق راه می‌رفت و با خودش میومیو می‌کرد. روز هم چشم‌هاش قرمز بود. براش یه سبد خریدم و توش یه بالش نرم گذاشتم، اما اون می‌رفت کنج اتاق و دُم غم به بغل می‌گرفت. به ظرف شیرش لب نمی‌زد. لاغر شده بود. براش مرغ و ماهی خریدم. اونها رو بو کرد و پس زد. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | ۱ دیدگاه

اشعار این شماره

 

شاعران این شماره: اکبر اکسیر، حبیب شوکتی، شهرام پوررستم و  مهری محبی
_____________________

 

یک شعر از اکبر اکسیر

 

شرفنامه

از درياچه اروميه ننوشتيم، خشك شد

خزر را، دريای مازندران، گرگان

كاسپين، آبسكون نوشتيم

تقسيم بر پنج شد

حالا رسيده‌ايم به خليج فارس

لطفا به زبان انگليسی

به آنهايی كه عربی می‌دانند بگوئيد: ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در اشعار این شماره | دیدگاه‌تان را بنویسید:

مکثی بر مجمو عه‌ی شعر جمهور سروده‌ی بهزاد خواجات

نگاه: افسانه نجومی

افسانه نجومی

بهزاد خواجات

اگر قاعده‌ی هر بازی را حركت از گستره‌ی نشانه‌ها و رسيدن به قلمرو تازه و متفاوت معناها بناميم جمهور می‌تواند برآيند حركت ذهنييتی پويا و سيال باشد كه با دستيابی به ظرفيت‌های متنوع كلامی سعی در رسيدن به آن دارد. اگرچه به تعبير من گاه به صراحت يك لهجه تنه می‌زند اما در ساختار هندسی خود و در فراشد در يافت متن با حركت متكثر دال‌ها و با گذر از معناهای قراردادی به جلوه‌های گوناگون و متضادی دست می‌يابد كه قادرند در روند مستمر خود يادآور رخدادها و كنش‌های سياسی / اجتماعی جهانی باشند كه رو در روی شاعر چهره گشوده به بيان ديگر جمهور با زبانی كنايی در چشم انداز محتوايی خود توانسته به ترسيم جهاني بپردازد كه با دلالت‌های نمادين معنايی و با نگرشی راديكاليزم و رويكردی سياسی / منتقد به نقد جهان پيرامون بپردازد.

    كنار شما ايستاده‌ام كه كنارم بايستند/ و همه در معصومييت زير شلواری‌ها/ به نيچه و گوساله‌ای نگاه كنيم/ كه چشم در چشم هم فلج شده‌اند .ص ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد شعر | 2 دیدگاه

مشاطه‌گری‌های علی میرفطروس

www.gilehmard.com

دوستان عزیز:

آقای علی میرفطروس که خودشان را نویسنده و تاریخ نگار می‌داند می‌کوشد با بد نام کردن مصدق و یارانش؛ بر جنایت‌ها و خبانت‌های خاندان پهلوی سر پوش بگذارد و بهمین سبب است که دشنام نامه‌ای بنام “آسیب‌شناسی یک شکست” نوشته است که سلطنت‌طلبان آن‌را حلوا حلوا می‌کنند.
 
من سال‌ها با آقای میر فطروس دوست بوده‌ام و تا آنجا که در توان من بود کوشیدم از نظر مالی یاری‌اش دهم اما امروز متاسفانه کار مشاطه‌گری ایشان به جایی رسیده است که مجبورم به یک اعتراف دردناک دست بزنم.

من و آقای میر فطروس در دانشگاه تبریز درس می‌خواندیم. ایشان بسبب انتشار نشریه‌ای بنام “سهند” توسط ساواک دستگیر شدند و نخست به پادگان کرمان و پس از آن به زندان آن شهر منتقل شدند. در زندان کرمان ایشان با هم‌شهری شهیدم حسن ضیا ظریفی یکی از بنیانگذاران سازمان چریک‌های فدایی خلق آشنا شدند و چون ضیا ظریفی می‌دانست که دیر یا زود توسط ساواک سر به نیست خواهد شد مجموعه‌ای از پژوهش‌ها و تحقیقات تاریخی خود در باره “حلاج” را بعنوان امانت بدست آقای میر فطروس سپرد. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | دیدگاه‌تان را بنویسید:

اوفینا با صدای شاپور جفرودی

منتشرشده در رقص و ترانه‌های ایرانی | دیدگاه‌تان را بنویسید:

منتشرشده در سرفصل | دیدگاه‌تان را بنویسید:

می‌گویند

شماره۱

خوشبختانه باید به آگاهی‌ی‌تان برسانم که ازاین شماره طراح و طناز نامی‌ی کشورمان بیژن اسدی‌پور بار دیگر طنزنوشته‌های خود زیر عنوان  می‌گویند را در این رسانه عرضه خواهند کرد، البته اگر این دوستان چیزی نگویند! همان‌طور که خودشان در آغاز این دوره همکاری با ما می‌گویند.

.

منتشرشده در می‌گویند | دیدگاه‌تان را بنویسید: