بایگانی دسته: شعر دیگران

فريده صفرنژاد آنقدر آسمان را ورق زديم ستاره ها پاك شدند ديگر داش آكلی نمانده تا حواسش به خاطر مرجان پرت شود زخم‌های كاری سوار كالسكه نمی‌شوند حتی اگر راه شهر را به پيش گرفته باشی گورهای نيمه جان اضطراب … ادامه‌ی خواندن→

۱-مشروطه DNA ناصرالدین شاه، دیر جواب داد ماشین دودی راه افتاد ما داد زدیم: انقلاب! در باغشاه پیاده شدیم ما داد زدیم: آزادی! 

شعری از: اسماعیل یوردشاهیان اورمیا شب عشق آمده بود تن خونین وعریان نگاهش زلال زبانش هزار حرف می گفت باید مراببینی کوچه آواز کسی را می‌برد

  شعری طنز از رحیم رسولی همه چی ارزون و نون بشه گرون که بهتره عوضش هیچکی نره دنبال نون که بهتره این می‌ره دنبال نون اونم می‌ره دنبال اون اینجوری هرکی می‌ره پی همون که بهتره عوض اینکه بپرسی … ادامه‌ی خواندن→

نقل از سایت وازنا   مسعود فخرپور نمک که به زخمت نپاشند عادت می‌کنی زخمی بمانی برای مجرم بودن حتماً لازم نیست عریانی‌ات را با کسی قسمت کنی همین که کف دستت را بو کنند فانتزی‌های بند رخت همسایه را … ادامه‌ی خواندن→

از شمس لنگرودی سلو‌ل‌مان سیاه و ساکت و سرد بود گفتیم: کاش که پرنده‌ئی… کلاغی آوردند. سرودی می‌خواندیم- غار غار بلند می‌شدیم- غار غار دراز می‌کشیدیم – غار غار همه ناگهان پر کشیدیم- غار غار، غارغار، غارغار نگهبانان سر رسیدند … ادامه‌ی خواندن→

برگرفته از: (کارگاه کارنامه) □ پاهایم را همانجا کنار در جفت کرده‌ام باید دنبال دو پای تازه بگردم که مدام خوابشان نبرد و این‌قدر بین رفتن و نرفتن دست دست نکنند

 برگرفته از سایت: قبل از مصرف خوب تکان دهید  شعری از محمد صادق رئیسی از مجموعه‌ی شعر نامه‌هایی برای هیچکس نشر نیم‌نگاه  1۱۳۸۰ حالا می‌توانم با شما راجع به خیلی مسائل مشکل حرف بزنم شعر بخوانم گریه کنم همه چیز … ادامه‌ی خواندن→

محمد شمس لنگرودی ( برگرفته از سایت شخصی‌ی شاعر). باغستان شلوغ است آنانی که روی درخت‌ها نشسته و چهچهه می‌زنند عابران‌اند اینان که بر کناره ایستاده نگاه می‌کنند گنجشکان    و ما میان صداها پرپر می‌زنیم و شعر می‌نویسیم شعرهائی … ادامه‌ی خواندن→

من و تو از خیابان انقلاب گذشتیمدر بهارستان مشروطه خواندیمدر جمهوری دویدیمو آزادیهمیشه چند قدم از گاز اشک­‌آور جلوتر بود.ما دیده نمی­‌شدیمو آزادی دیده نمی‌­شدو برگ­‌های تاریخ در حافظۀ درختان شهر-که در جستجوی رأی ماروزنامه­‌های ممنوعه می­‌شدند-سبزمی‌­شد. *************و شب حقیقتی … ادامه‌ی خواندن→

رضا مقصدی در آستانه‌ی دهمین سالگرد ِ از دست دادن عزیز ِ شعر ِ پارسی ایستاده‌ایم.این شعر سالها پیش در اسپانیا با یاد ِ این “یار ، این یگانه‌ترین ِ یار” نوشته شده است.در آنجا دو چیز بیش از هر … ادامه‌ی خواندن→

گزارش سالی که گذشتسال عشق بودعشقی میهماندر اتاقکی بی‌در، بی‌پنجره****در سالی که گذشتماهیان بیشماریدر آبغرق شدندو هزاران سیب سرخخود را از درختهاآویختند .****سالی که گذشتسال خنده های کاغذی من بودزیر باران‌های ُمکرّر این شهروسالی بودکه قلبی شیشه‌ایزیر ضربان‌های خودشکست … … ادامه‌ی خواندن→

با صدای محمد نوری ما برای پرسيدن نام گلی ناشناس ، چه سفرها کرده‌ايم . چه سفرها کرده‌ايم . ما برای بوسيدن خاک سر قله‌ها ، چه خطرها کرده‌ايم . چه خطرها کرده‌ايم .  —————————————- ما برای اينکه ايران خانه‌ی … ادامه‌ی خواندن→

شعری از: مجید نفیسی من در کالگری* کسی را دارمکه به من فکر می‌‌کندآنروز که در تهران از او جدا شدممنتظر تولد فرزندش بودما شب‌‌ها به حیاط می‌‌رفتیمتا صدای گلوله‌‌ها را بشنویمو صبح‌‌ها پشت درهای بستهبه صدای تکه‌‌تکه شدن خود … ادامه‌ی خواندن→

تصویری از: امیر مجاهد  تصنیف موسیقی‌ی متن این شماره‌ی رسانه( “در ملک ایران ” شعر از زنده یاد امیر جاهد آهنگ از شادروان علی اکبر شهنازی در ” دشتی “ وصدای دلنشین خانم هنگامه اخوان) را برای علاقمندان نقل می‌کنیم: … ادامه‌ی خواندن→

رضا مقصدی از کردستان دلم:برای فرزاد کمانگر زیبایی ِ ترانه‌ی جاری ! این شعر را برای تو می‌گویم ** دیشب شکوه ِ عاطفه‌ات را گریستم. با جان ِ شاعرانه‌ترین لحظه‌های تو تا اوج ِ عاشقانه‌ترین واژه، زیستم. وقتی که در … ادامه‌ی خواندن→