بایگانی دسته: داستان

این صدا تا کجا با ما می‌آید؟

نهمين دوره مسابقه ادبي صادق هدايت سال ۱۳۸۹ برگزار شد. دراين مسابقه ۶۵۰ نويسنده از ايران و خارج از کشور داستان كوتاه فرستادند كه ۱۶ نفر از آن‌ها به مرحله داستان‌های برتر رسيدند. *اسامی این نویسندگان به همراه نام داستان‌های … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | دیدگاه‌تان را بنویسید:

باغچه اطلسی

نهمين دوره مسابقه ادبي صادق هدايت سال ۱۳۸۹ برگزار شد. دراين مسابقه ۶۵۰ نويسنده از ايران و خارج از کشور داستان كوتاه فرستادند كه ۱۶ نفر از آن‌ها به مرحله داستان‌های برتر رسيدند. با تشکر از آقای جهانگیر هدایت برای … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | 2 دیدگاه

هيولاي پشت نرده[1]

جهانگير هدايت سيروس كتاب‌خوان بود و رفقايش كتاب‌هايي راكه حدس می‌زدند باب مزاق اوست برايش می‌آوردند. يكي از دوستان كتاب « سايه روشن » صادق هدايت را به او داد. اين كتاب مجموعه‌ای از هفت داستان كوتاه است. سيروس اولين … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | دیدگاه‌تان را بنویسید:

گرگ و بره

نوشته: رضوان  نيلی‌پور چشم‌ها لابدُ شاهد بودند كه دست‌هايی زُمُخت، مارا از هم جدا كردند. اورا كشان كشان بردند توی انباری ومن كه سال ها پايين اتاق، پای پرده‌های توری سفيد كه حالا چرك مرده وكِدِر شده، جاداشتم. كشاندند بردند … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | دیدگاه‌تان را بنویسید:

تصویرها

نیلوفرمالک               در خانه را که باز کرد ، منتظر شد زردک  سر و صدا کنان  بیاید جلو وسرش را رو به او بالا بگیرد تا او دست ببرد توی چرخ خرید و یک پر کاهو یا سبزی برایش بیندازد … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | دیدگاه‌تان را بنویسید:

سنگ ضربه‌های مرگ

هادی منسوبین كنار ميدان شهر يك چاله می‌كندند، چاله‌ای نيمه عميق و وانت بارها ازكنار رودخانه قلوه سنگ‌های بزرگ و كوچك و آجر و تكه‌های سيمان را باركرده می‌آوردند كمی دورتر از چاله خالی می‌كردند. خوب می‌دانستم اين چاله و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | دیدگاه‌تان را بنویسید:

چشم انتطار

از داستان‌های برگزیده‌ی مسابقه‌ی داستان‌نویسی‌ی صادق هدایت. آرش میرخانی طبق معمول صدای نصیحت مادر پیچیده توی خونه. آخه پسر این همه را گرفتن شکنجه کردن کشتن چی شد؟ آب از آب تکون خورد؟ دو تا دست داری دو تا دیگه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | ۱ دیدگاه

تیغ

با سپاس فراوان از همیاری‌ی آقای جهانگیر هدایت با رسانه و ارسال این داستان که به عنوان یکی از داستان‌های برگزیده‌ی مسابقه‌ی داستان‌نویسی‌ی صادق هدایت در سال ۱۳۸۸ انتخاب شده بود. نویسنده: حمید پاک‌نیا به‌آرامی پلک می‌زد، چشمانش نیمه بسته … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | 3 دیدگاه

در پی پاتوق‌های تو

ليلا امين لو شاعر کسی نیست که چیزی پدید می‌آوردبلکه کسی است که باعث پدیدآوردن چیزها می‌شود حالا می‌فهمیدم که چرا آن نویسنده‌ی اروپایی می‌گفت: (( و در نیم روز خفه‌ای گزلیکی در قلبمان فرو می‌رود، دژخیم و محکوم هر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | دیدگاه‌تان را بنویسید:

چیز پیچیده ای وجود ندارد

 با سپاس از دوست فرهیخته‌مان جهانگیر هدایت، برای ارسال داستان زیر از داستان‌های برگزیده‌‌ی مسابقه‌ داستان‌نویسی‌ی صادق هدایت: نوشته: سرنا معمار آزاد کشتمش! دلایلی که برای کشتنش دارم خیلی زیاد است، یا شاید می خواهم با ابراز این دلیل‌ها خودم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | دیدگاه‌تان را بنویسید:

مرگ، اگر مرگ بیاید

 جزء داستان هاي برتر مسابقه ادبي صادق هدايت مرتضی اصلاحچی نه اینکه فقط سر، دست، پا یا کمرش درد بکند، نه! درد شدید همزمان در تمام بدنش بود و هرچه می‌خواست حالتی پیدا کند که در آن دردش کمتر شود، … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | دیدگاه‌تان را بنویسید:

تابستان ۶۳

تصویر محمد طلوعی از: محمد محمدامینی با تشکر از دوست فرزانه‌مان جهانگیر هدایت برای ارسال چندین داستان از داستان‌های برتر مسابقه ادبي صادق هدايت سال ۱۳۸۸ آن‌ها را از این شماره برای‌تان نقل می‌کنیم.             … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | دیدگاه‌تان را بنویسید:

اتوبوس سبز، اتوبوس سيا

از : سبزعلي گرين الواعظين در تعطيلات نوروز معمولاً مسافرت در داخل يا خارج از كشور بسيار ساری و جاری است . از بره كشان انباشته از حيله و فريب آژانس‌های مسافری و توريستی كه بگذريم  مسئولان دولتی هم انگار … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | دیدگاه‌تان را بنویسید:

خاکستری

  همانطور که در شماره‌ی قبل رسانه قول داده بودیم داستان خاکستری به قلم آرام روانشاد را که یکی از ١٠ داستان منتخب مسابقه‌ی داستان‌نویسی‌ی صادق هدایت برگزیده شده و توسط دوست نویسنده‌مان جهانگیر هدایت برای ما ارسال گردیده می‌آوریم. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | دیدگاه‌تان را بنویسید: