بایگانی دسته: ملانصرالدین

طنز و شوخ‌طبعی‌ی ملانصرالدین(۳)

عمران گرامی می‌فرماید: قضیه‌ی من و ملا تمام نشده است. در سال ۱۳۶۶ داشتم لطیفه‌های ملا را می‌خواندم ، بعضی از آن‌ها باعث شد شعرهای ملا نصرالدینی بگویم. اسم‌شان را گذاشتم “آب در غربال” یعنی کاری بیهوده. یکی دو تا … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در ملانصرالدین | دیدگاه‌تان را بنویسید:

طنز و شوخ‌طبعی‌ی ملانصرالدین(٢)

به روایت عمران صلاحی عمران گرامی می‌فرماید: قضیه‌ی من و ملا تمام نشده است. در سال ۱۳۶۶ داشتم لطیفه‌های ملا را می‌خواندم ، بعضی از آن‌ها باعث شد شعرهای ملا نصرالدینی بگویم. اسم‌شان را گذاشتم “آب در غربال” یعنی کاری … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در ملانصرالدین | دیدگاه‌تان را بنویسید:

طنز و شوخ‌طبعی‌ی ملانصرالدین

به روایت عمران صلاحی  آدمملا از شخص زشت‌رویی پرسید:”اسمت چیست؟”آن شخص گفت:”آدم”ملا گفت: “خدا پدرش را بیامرزد که این اسم را روی تو گذاشت. وگرنه با این قیافه از کجا می‌فهمیدیم که تو آدمی.” عاقلملا می‌خواست پسرش را زن بدهد. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در ملانصرالدین | دیدگاه‌تان را بنویسید: