- ۱۱ /۱۲ /۱۳۹۹
دفتر هنر ویژهی دکتر محمد مصدق منتشر شد: دفتر هنر را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. .
برای اشتراک مجلهی بررسی کتاب با تلفن ۳۱۰۲۶۶۶۱۳۱تماس بگیرید و یا به نشانیی زیر ایمیل کنید: majid.roshangar@persianbookreview.com
در صورت تمایل به معرفی مجموعهی شعرتان در این بخش از رسانه یک نسخه ازآنرا به نشانیی زیر برای ما ارسال نمائید. .. Rasaaneh 2612 La Croix Dr Roseville CA 95661 USA 1 دوستان گرامی از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را به نشانیی habib@rasaaneh.com و با فرمتWord برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم. ....
......
.....
.....«الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. ..
..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________
______________________________________________
پیوندها
کتابهای رسیده
.
با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 دستهها
-
- دیدار 285431
بایگانی دسته: داستان
جنگ نمیتواند کوچه را از بچهها بگیرد
انتخاب عنوان از رسانه برگرفته از متن نوشتار ناهید عرجونی از کتاب در دست چاپ خانم ناهید عرجونی شاعر و نویسندهی کورد ایرانی مقیم کوردستان: جنگ ۲۴ روزهی سنندج را خوب به یاد نمیآوریم ماریا ! تو از فرط … ادامهی خواندن
ارسال شده در داستان
دیدگاهها برای جنگ نمیتواند کوچه را از بچهها بگیرد بسته هستند
شبِ مراد
داستان شبِ مراد نوشتهی کاظم رضا از شمارهی ۵ مجلهی این شماره با تآخیر منتشر شده در تهران را در چند شماره برایتان نقل میکنیم. بخش دوم
ارسال شده در داستان
دیدگاهها برای شبِ مراد بسته هستند
شبِ مراد
داستان شبِ مراد نوشتهی کاظم رضا از شمارهی ۵ مجلهی این شماره با تآخیر منتشر شده در تهران را در چند شماره برایتان نقل میکنیم.
ارسال شده در داستان
دیدگاهها برای شبِ مراد بسته هستند
تست بَیبِی
صدای زنگش مي آمد. آن روز براي بار چندم بود که زنگ میزد. اَصلَن دلم نمیخواست جوابش را بدهم. پشت سر هم زنگ میزد و اس ام اس میداد. (( حالم بد. زود بهم زنگ بزن کارت دارم. )) (( … ادامهی خواندن
ارسال شده در داستان
دیدگاهها برای تست بَیبِی بسته هستند
این داستان کامل نیست
داستانی از مجموعه سرهنگ تمام نوشتهی آتوسا افشین نوید اگر چه گفتن این مطلب برایم چندان خوشایند نیست اما به این نتیجه رسیدهام که توانایی نوشتنم کاملا بستگی به پنجرهای دارد که رو به سوی خانه سرهنگ باز میشود. این … ادامهی خواندن
ارسال شده در داستان
دیدگاهها برای این داستان کامل نیست بسته هستند
هات داگ تند
سريع ماشين را پارک کردم و قفل فرمان زدم. گوشي موبايل سياهرنگام را برداشتم و زنگ زدم به حميد. چند ثانيه طول کشيد تا پاسخ دَهَد. داد زد: ((سهراب کجايي؟)) گفتم: ((شما کجاييد؟)) گفت: ((دَرِِ رسالت.)) گفتم: ((مَنَم تو محوَطَم؛ … ادامهی خواندن
ارسال شده در داستان
دیدگاهها برای هات داگ تند بسته هستند
اولين اعدام شهر من
علی پاینده جهرمی نوشتهٍ: علی پایندهی جهرمی ديروز صبح که میرفتم مغازه اتفاقات جالبی برايم افتاد که خیلی دلم میخواهد آنها را برايتان بگويم. تا رسيدم اين و آن گفتند که دير رسيدی؟ گفتم: ((چرا دير … ادامهی خواندن
ارسال شده در داستان
دیدگاهها برای اولين اعدام شهر من بسته هستند
« سلوک »
آنا رضایی نویسنده : آنا رضایی زن لیوان چای را روی میز چوبی کنار کاناپه گذاشت و خودش را روی خنکای مخمل رها کرد. سی و چند ساله به نظر میرسید. روی یقهی پیراهن آبیاش چند لکهی ریز روغن دیده … ادامهی خواندن
ارسال شده در داستان
دیدگاهها برای « سلوک » بسته هستند
غروب دهکده
با یاد روشن دکتر هوشنگ اعظمی! داستانی کوتاه نوشتهی دکتر هوشنگ اعظمی از: سایت ایل بیراوند دکتر هوشنگ اعظمی بیرانوند نام بیشتر مردهای این ده مراد است، اما همه نامراد زندگی میکنند. عصر لب چشمه مینشینم تا چیزهایی را که میبینم بنویسم، … ادامهی خواندن
ارسال شده در داستان
پاسخ دهید:
سهرابکشی
داستان کوتاه سهرابکشی از مجموعه داستان ماه هنوز میتابد را انتخاب کردهایم که برایتان میآوریم.
ارسال شده در داستان
پاسخ دهید:
مثل نمک… مثل برف!
نوشتهی: امیر مهاجر سلطانی لاغره از تو پیشدستی یک فال لیمو برداشت. چاقه هم همین کار را کرد. بعد هر دو نمک ریختند پشتِ همان دستها که لیمو را نگه داشته بود. آنوقت لاغره استکانِ تِکیلا را از رو میز … ادامهی خواندن
ارسال شده در داستان
پاسخ دهید:
موزاییکساز
نوشتهی مریم هومان برگرفته از: سایت آوانگارد پدر سر میز صبحانه اعلامیهی مجلس ترحیمی توی روزنامهاش دید. فنجان چایش را آرام روی نعلبکی گذاشت. روزنامه را پایین آورد .پسر قطره ای که سر خورد و روی چانه ی تمیز اصلاح … ادامهی خواندن
ارسال شده در داستان
پاسخ دهید:
یکی برای دیدن، یکی برای گریستن
داستان یکی برای دیدن، یکی برای گریستن از مجموعهی خارج از خط نوشته محمود راجی چاپ نشر نشانه در ایران را در دو بخش برایتان میآوریم. . …………………محمود راجی بخش یکم
ارسال شده در داستان
پاسخ دهید:
«خارج از خط»
. ………………………….محمود راجی «خارج از خط» نشر «نشانه» مهر ۹۲ در طلب اول پيغام میفرستد، دو کلمه… عکسی میخواهد از يخچالهای بيرون شهر، از کوچههای تودرتوی کودکی… اکنون که فرسنگها دور شد يا فرسنگها پرتم کرد، پيغام میدهد که ريهاش … ادامهی خواندن
ارسال شده در داستان
پاسخ دهید:
آقای ابراری
یک داستانک از کتاب ماه هنوز میتابد نوشتهی روح اله پیریائی
ارسال شده در داستان
پاسخ دهید:
پدر
نوشته: بهرام سلاحورزی با صدایش ازخواب پریدم. پشت درهال بود با کت وشلوار تمیز و مرتب و کفشهای واکس زده. تکیه داده بود به عصایش. با کسی حرف می زد که من نمی دیدمش. هنوز هوا کامل روشن نشده بود، … ادامهی خواندن