سه شعر کوتاه از اکبر اکسیر

ون گوگ ، یک گوش کم داشت

                                    اما می‌شنید
بتهوون ، هر دو گوش را داشت
                                    اما نمی‌شنید
– گوشی خدمتتون!
 راستی مهدوی کیا ، گوش چپ بود یا راست؟


ای کاش ،
سردبیر … ون گوگ بود!

بهزیستی نوشته بود:
شیر مادر، مهر مادر، جانشین ندارد.
شیر مادر نخورده، مهر مادر پرداخت شد
پدر یک گاو خرید
                    و من بزرگ شدم.
اما ، هیچ کس حقیقت مرا نشناخت
جز معلم عزیز ریاضی‌ام
که همیشه می‌گفت:
گوساله ، بتمرگ!!

این پارک ، پارکینگ می شود

این درخت ، تیر برق
این زمین چمن ، آسفالت
و من که امروز به اصطلاح شاعرم
روزی یک تکه سنگ می شوم
با لوح یادبودی بر سینه
درست ، وسط همین میدان !

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در شعر فرانو ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید