سرفصل‌هاى موسيقى ايرانى «نامه‌ى سی و یکم»

طاهره قرةالعين شايد اولين زنى باشد كه به اتهام فساد فى‌الارض اعدام شد. 

برداشتن روبنده در واقعه  به‌دشت شاهرود …او اولين زن فمينيست شناخته مى‌شود.

 

مردك شروع كرد به زدن شانه‌هايم، كتفم، پشتم، باسنم، رانم، ساق پام.    

باز ازنو تعداد ضربه‌ها را نشمردم. 

زير لب مى‌خوندم به‌نام زن، به‌نام زندگى، دريده شد لباس بردگى، شب سياه ما سحر شود تمام تازيانه‌ها تبر شود. و تاريخ همچنان ادامه دارد

به نام زن     به نام زندگى     به نام آزادى

 


گلنوش خالقی

 

همکارمان هلن شوکتی در هر شماره به موسیقی و هنرمندان ایرانی که به نوعی در اعتلاء و ارائه این هنر روح‌پرور پرداخته‌اند می‌پردازد که از نظرتان می‌گذرد.

فصل بیست وهفتم


هلن شوکتی

 

به ياد گلنوش خالقى  خالق سرود آزادى

روح‌الله خالقى از جمله چهره‌هاى برجسته موسيقى است. او از جمله سه شخصيت تأثيرگذار موسيقى ايران،  چه در عرصه‌ى نهادسازى ، چه در آهنگسازى و چه در آثار نوشتارى است  و تقريبأ كمتر كسى را مى‌توان پيدا كرد كه همانند او چنين ظرافت‌هايى داشته باشد و تا اواخر ميانسالى (در گذشت در ٥٩سالگى) اين حجم كار با چنين كيفيتى را منتشر ساخته باشد.

اما خالقى جدا از آهنگسازى، نويسنده‌اى خلاق و  تراز بالا، پدرى مهربان و تأثيرگذار بر هر سه فرزندش فرهاد، فرخ و گلنوش و البته همسرى مهربان، آن هم در دوره‌اى كه روحيه‌ى مردسالارى بر جامعه حاكم بود و تجدد در ايران تنها در روبنا  شكل گرفته و هنوز به درون جان آدميان و منازل رخنه نكرده بود.

اما خالقى به تحقيق از زمان خود بسى جلوتر و كنش‌هاى شخصى او هم در زندگى هماره گویا همین خصوصیت او بود.

شايد به همين دليل بود كه گلنوش خالقى در يكى از خاطراتش از پدر از دوره‌ى كودكى و نوجوانى اين‌گونه نقل مى‌كند تا نشان دهد که در سال‌هاى ٣٠ پدرش تا چه اندازه به انتخاب‌هاى فرزندش احترام مى‌گذاشت.  

خانم خالقى در يكى از گفتگوهاى خود نقل مى‌كند كه در دوران نوجوانى روزى پدرش از او در باره انتخاب مسير زندگى آينده‌اش جويا مى شود و من پاسخ مى دهم كه هم باله را دوست دارم و هم موسيقى را، و مى‌خواهم آنها را بصورت حرفه‌اى ادامه دهم. پدر مى‌گويد: تو بايد يكى را انتخاب كنى وگرنه در راهت دچار سردر گمى شده و موفق نخواهى شد. تو بايد راهى را انتخاب كنى كه تا پايان عمرت عاشقانه همراهت باشد.

گلنوش خالقى بدون ترديد موسيقى را انتخاب كرد، چرا كه انتخاب مسير پدر براى او از همه چيز بالاتر بود و بدين جهت در تمام عمرش، احياء و باز سازى آثار پدر يكى از مسئوليت‌هاى بزرگ زندگى‌اش شد و بدين سبب و با كمال بسى مسرت تمامى آثار موسيقيايى استاد خالقى امروزه در دسترس مردم قرار دارد.

 چند سال پيش ده‌ها اثر استاد خالقى بصورت (سى دى) در تهران منشر گرديد، ولى متأسفانه بدليل ممنوعيت صداى زن برخى از آثار استاد خالقى كه با صداى برخى از شاخص‌ترين خوانندگان آن دوران مانند مرضيه، پوران، الهه و ديگر زنان، اجرا شده بود امكان انتشار در داخل كشور را نيافت.

گلنوش خالقى و ديگر فرزندان استاد روح‌اله خالقى تمامى عمرشان را به فكر احياى ميراثى بودند كه پدرشان بر جاى نهاده بود. گلنوش چه در آهنگسازى قطعه كورال معروف آزادى بر روى شعر فريدون مشيرى و چه در رهبرى اركستر و چه در نوازندگى پيانو، در زمره‌ى زبدگان و متخصصان برجسته بود و علاوه بر ذوق موسيقيايى، تحصيلات اين رشته‌ها را در ايران زير نظر  جواد معروفى، حسين صبا ، مصطفى پورتراب ،، در هنرستان موسيقى با رتبه نخست به اتمام رسانده و سپس وارد هنرستان عالى موسيقى شده و تحت تعليم  امانوئل مليك اصلانيان قرار گرفت. 

او پس از يكسال  ديپلم هنرستان عالى موسيقى را نيز با رتبه اول به پايان رساند و به عنوان دستيار استاد به آموزش پيانو و سرايش در هنرستان عالى مشغول كار شد. 

در سال ١٣٤١ براى ادامه تحصيل به اتريش رفت و در آكادمى موتزارتئوم سالززبورگ به تحصيل در رشته (رهبرى كر) مشغول شد و پس از سه‌سال به امريكا رفت و در كالج اوبرلين اوهايو به تحصيل ادامه داد و در سال ١٣٥٣  مدرك فوق ليسانس خود را از  دانشگاه ويسكانيسن شهر مديسون دريافت كرد. 

 گلنوش خالقى در اين دوران با رهبران بزرگى هم چون. رابرت  فاونتن و كورت پرستل همكارى داشت .

گلنوش خالقى در دوران زندگى در امريكا با استفان اكرت ، نوازنده هارپسيكورد  آشنا شد و با او ازدواج كرد. 

در سال ١٣٥٣ به دعوت راديو تلويزيون ملى ايران  به ايران بازگشت و   گروه هم‌آوازان را براى اجراى آثار كلاسيك  ويژه‌ى  كر اركستر بنا نهاد. 

در هنگام كنسرت‌هاى هنرى گلنوش خالقى، استفان اكرت نيز او را همراهى مى‌كرد.  

فعاليت‌هاى گروه  هم‌آوازان  تا زمستان  ١٣٥٧ ادامه يافت و متاسفانه آخرين كار خالقى در ايران اجرا و ضبط پنهانى سرود اى ايران  ساخته گلنوش خالقى با شعرى از فريدون مشيرى بود که خاطره‌ى تلخ فروپاشى اين گروه تا پايان زندگى گلنوش در ذهن او باقى ماند.

يك سال پس ازانقلاب به امريكا كوچ كرد و پس از چندىن فعاليت‌هاى پراكنده، در سال ١٣٦٤ اركستر روح‌اله خالقى (كانون هنرى روح اله خالقى) را در واشنگتن تشكيل داد و به اجرا و تنظيم‌هاى نو از آثار استادان موسيقى ايرانى پرداخت.  

فعاليت‌هاى اركستر پس از چند سال به دليل مشكلات مالى متوقف شد و گلنوش در سال ١٣٦٩ به بهانه بيست و پنجمين سالگرد درگذشت روح‌اله خالقى به ايران سفر كرد تا كنسرت‌هايى را رهبرى كند. 

گلنوش خالقى خود مى‌توانست به تنهايى آثار بزرگى خلق كند و نامش را از زير سايه نام پدر بيرون بكشد، اما او عمرش را پاى كارهاى پدر گذاشت.

حسرتى كه براى ايرانيان گذاشت كه در سال ١٣٦٩ به ايران آمد كه بماند و رهبرى اركستر و سرپرستى اركسترى را به نام پدرش عهده‌دار شود و ادامه بدهد كه متاسفانه برخوردهاى محافظه‌كارانه مسئولان وقت موسيقى، به‌ان‌جا رسيد كه با تمامى عشقى كه به ايران و راه‌اندازى اركستر بزرگ خالقى را داشت ،،، او را نااميد و ناچار به بازگشت نمايد . 

واكنش‌هاى مقامات جمهورى اسلامى كه بدليل زن بودن مانع حضور او روى صحنه به عنوان رهبر اركستر را شدند او را بسيار دلزه و نا اميد كرد. او كه حتا حاضر بود با پوشش كامل اسلامى رهبرى اركستر را داشته باشد ..

 بقول خودش !! لطف و پيشنهاد مقامات ج.ا.ا براى اجراى موسيقى، تنها براى بانوان بود كه من هرگز چنين كارى را نكرده و نخواهم كرد و در نتيجه مجبور به بازگشت مجدد به آمريكا شدم.

او پس ازبازگشت به آمريكا در سال ١٣٧٠ ديگر نتوانست رهبرى هيچ گروهى را بدست بگيرد.

كانون هنرى روح‌اله خالقى مكانى شد براى آهنگسازى و آموزش پيانو براى علاقمندان به ياد گيرى در سطح بالاتر موسيقيايى . 

يكى ديگر از كارهاى بزرگ گلنوش خالقى انتشار نت نوشته‌ها يا  پارتى تورآثار پدر بود كه در دو كتاب قطور منتشر شد… اولى آثار آهنگسازى روح اله خالقى كه شامل: پارتى تورهاى ٤٦ قطعه از آثار “سازى” و “آوازى” استاد كه به‌همراه نت‌نوشت قطعه‌ى (سرود آزادى ساخته گلنوش خالقى) در كتابى با عنوان  آثار استاد روح‌اله خالقى  كه به دنياى هنر موسيقى ايران عرضه كرد. و ديگر كار ارزشمند او حفظ و اجراى يكى از ارزشمندترين اثر استاد (سرود اى ايران) كه در سال  ١٣٢٣ خلق شده بود .

گلنوش دليل شكل گرفتن اين سرود  و بحثى كه بين پدر و  لطف‌اله مفخم (يكى از همكاران پدر) در گرفته بود نوشت، مفخم معتقد بود كه هر يك از مايه‌هاى موسيقى ايرانى، فضايى دارند كه آهنگسازى در آن موجب مى‌شود اثر هم همان فضا را منعكس كند. براى مثال ” دشتى” به‌عنوان مايه‌اى غمگين شناخته مى‌شود در نتيجه اگر اثرى در مايه‌ى دشتى ساخته شود آن اثر هم الزامأ غمگين خواهد شد. 

اما پدرم اين موضوع را رد مى‌كرد و معتقد بود كه فضاى اثر متكى به توانايى آهنگساز و ايده‌هاى موسيقيايى او دارد و براى اثبات نظرش سرود اى ايران را كه فضايى حماسى داشت در دشتى آفريد. كه حسين گل گلاب هم شعر سرود را سراييد..

گلنوش خالقى اولين زنى بود كه رهبرى كر، يا همسرايى تحصيل كرد و در دهه ١٣٥٠ رهبر گروه كر راديو تلويزيون ملى ايران بود و پس از پايان تحصيلات و بازگشت به ايران گروه كر مجلسى را تشكيل داد. 

گلنوش خالقى در ١٤ فوريه مصادف با ٢٦ بهمن سال ١٣٩٩ در سن هشتاد سالگى در واشنگتن دى سى ايالات متحده از ميان ما رفت. 

لوريس چكناواريان  آهنگساز، رهبر اركستر، نويسنده و نقاش ايرانى ارمنى تبار ضمن اظهار تأسف از درگذشت گلنوش خالقى اظهار داشت “اين پدر و دختر خدمت بزرگى به موسيقى ايران كردند “

او گفت متاسفانه يك دوست ارزشمند و يك همكار هنرمند را از دست داديم. چكناواريان گفت در خلق (اپراى رستم وسهراب) از كمك‌ها و راهنمايى‌هاى گلنوش خالقى بهره‌ى فراوان بردم كه مديون او هستم.

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در سرفصل‌های موسیقی‌ی ایران ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید