“مرد رؤیاهای تمام‌نشدنی”

 

 
 
 

در روزگاری که تمام غول‌های شعر ایران در قید حیات بودند و در اوج، او بود که با شعری عجیب و بی‌سابقه و بی‌شباهت به دیگران کاری کرد تا شاعران و منتقدان نتوانند نسبت به او بی‌تفاوت بمانند. سخن از احمدرضا احمدی است. سپید موی صدامخملی خوش‌مشرب و خوش‌سیمای این روزگار که از جوانی به مدد تخیل منحصر‌به‌فرد و بی‌قراری و پویایی دائمی ذهنش برای خود جایگاهی مانا و ارزشمند در ادبیات ایران دست و پا کرد. آن‌گونه زیسته و سروده که طی تمام این سال‌ها، چه آنان که هوادار شعر و هنرش بودند و چه آنان که کارهایش را خوش نداشتند، ناگزیر بودند درباره‌ی او بنویسند و سخن بگویند. جریان مهم موج نوی شعر ایران در آغاز حرکتش مصداقی بهتر و کامل‌تر از شعر او در چنته نداشت و چنین شد که بهترین‌های نقد ادبی ایران، بهترین نوشتارهای‌شان را در باب او و شعرش نوشتند و گفتند. از فریدون رهنما و مهرداد صمدی بگير و بيا تا محمدعلی سپانلو و رضا براهنی. در تمام این سال‌ها اما او سرش به کار خودش بود. شیوه‌ی خاص خودش را داشت و تمجیدها و نکوهش‌ها مسیرش را تغییر نداد. از اوایل دهه‌ ۸۰ هم نسل نوآمده و جوان شعر ایران انگار دوباره کشفش کردند و در تبیین اهمیت حضور و شعر او همت ورزیدند. از نزدیک اگر محضرش را تجربه کرده باشید لابد می‌دانید که چه آدم محشری است. احمدرضا احمدی خستگی ناپذیر، همیشه رؤیا و پروژه‌ای در سر دارد. تا زمانی که پیگیر شعر بود رؤیای کتاب بعدی را در سر داشت و بعد همت کرد و رمان نوشت وبعد رفت سراغ نمایشنامه‌نویسی و این سال‌های اخیر هم که به نقاشی دل‌بسته است. از هنرش در دکلمه شعر که همگان باخبرند و هنرهایی هم دارد که هرگز برای عموم رو نکرده است. احمدی انگار نقطه‌ی همرسی تمام هنرمندان و هنرها بوده و هست. سینما را خوب می‌شناسد، در موسیقی صاحب‌نظر است و کلکسیونر؛ و هنرهای تجسمی را با درکی بالا تحلیل می کند. از کرامات دیگرش اینکه هم در حوزه‌ ادبیات بزرگسال ارج و منزلت بالایی دارد و هم آثارش در حوزه‌ ادبیات کودک ارزش فراوانی دارد و ستایش‌های فراوانی از آن شده است. از این حرف و حدیث‌ها که بگذریم احمدرضا شاعر جایگاه خاصی دارد. آن تخیل بی‌مهار و خاص، آن زبان ساده و مه‌آلود و پر از تعقید و ایهام؛ آن جهان‌بینی توأم با پرسشگری و پدیدارشناسی؛ به شعرش کیفیتی داده که سایه‌اش همواره بر سر شعر مدرن ایران خواهد ماند.

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در مقاله, یاد بعضی نفرات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید