نقل از: سایت دوستداران شاملوی بزرگ
امروز هشتم دی ماه سال هزاروچهارصد و یک خورشیدی، هشتادوهشتُمین سالگردِ زادروزِ خجستهیِ #فروغـفرخزاد «پری شادختِ»شعرِ ایران زمین است.
زاد روز این چهرهیِ درخشان ادب و هنر و فرهنگ مبارک باشد بر همهیِ آنان که سودای آزادی و عدالت در سر دارند.!
جایاش بسیار خالی ست… اما یادش هماره نزدِ همهی دوستدارانش گرامیست و شعرهای زیبایاش همیشه بر زبانِمان جاریست و فراموش نشدنی!
🌱 ـ
☑️ ــ خلاصهئی از حرفهای #احمدشاملو بارهیِ « فروغ فرخزاد » در زمانهای مختلف:
👇ـ
۱: ـــ میخواهم بگویم شعر فروغ تکلیف مرا به صراحت روشن نکرده. یعنی حرف زدن در مورد او برایم آسان نیست. نمیتوانم نظری بدهم که قابل رد کردن نباشد یا اگر یکی ردش کرد یقین داشته باشم که میتوانم در اثباتاش بُرهانی بیاورم. گاهی شعرِ او چنان اثیری مینماید که حیرت زدهام میکند و گاهی چنان کلی بافی به نظرم میآید که حس میکنم یکی دستم انداخته یا حتا کُلاه ِ گَلِ گُشادی سَرَم گذاشته.
شاید این حس معلول بیگانهگی ما مردها از عوالم شاعرانهی زنان باشد.
اگر شعر نوعی توطئهگری است شاید بتوان گفت زنان شاعران چیرهدستتری هستند. این است که گاهی فکر کردهام برای نقد شعر او معیارهای دیگری «هم» مورد احتیاج است.
گَهگاهی میبینی همهی یک شعر تو فضای یک اتاق گذشته است بدون این که روابط شاعر با اشیا یا با دنیای کوچک بستهاش از روزن تداعیها بگذرد و به دنیای پُشت چهاردیواری چَنگ بیاندازد.
اما خود این چَندجنبهگی از خصلتهای عمومی یک شاعر بزرگ است.
پس فروغ شاعر بزرگی است. شاعری که توطئههایاش شکستات میدهد یا قضاوت را برایَت سخت مشکل میکند.
شعر فروغ از ریای بزرگ و شیطانیِ سوءِاستفاده از عَرَضها به دور است.
۲: ـــ من هرگز ندیدم که فروغ چیزی را پیدا کند و آن چیز قانعش بکند.
فروغ جُستوجو میکند. اما در حالی که به جُستوجو میرود، ما را با چشماندازهای گاهی فوقالعاده زیبا و اغلب خیلی زیبایِ شعر خودش آشنا میکند.
میبینیم که در شعرش از زنی حرف میزند که زنبیلی به دست دارد و به خرید روزانه میرود. دیگر از این عالیتر چه چیز را میشود بیان کرد؟ او تمام اینها را به ما نشان میدهد. تمام چیزهائی که در روز بارها از جلو چشم ما میگذرند و ما آنها را نمیبینیم. در حقیقت گردش فروغ بدون هیچ هدف معینی صورت میگیرد و پربارترین گردش ممکن هم هست.
۳: ـــ شعر فروغ برای من چیز دیگری است.
شعر فروغ گاه در نظر من به اعجاز شباهت پیدا میکند و من او را در یک مقیاسِ جهانی از شاعران برجستهیِ این روزگار میشمارم. بسیاری از شاعران بلندآوازهی جهان که به اصطلاح عنوان بزرگترین را یدک میکِشند، به عقیدهیِ من خیلی مانده است تا به فروغ برسند.
برای من بسیار اتفاق افتاده است که از پارهای خطوط شعر فروغ شگفتزده شدهام و یا حتی مدتها طول کشیده تا بتوانم آن را باور کنم.
شاعری که پس از تولد دوبارهیِ خویش بیش از پنج یا شش سال نزیست، اما با مجالی که بیرحمانه اندک بود توانست به صورت یکی از درخشانترین چهرههای شعر امروز تثبیت شود.
با مرگ او موسیقی درخشانی که خاص شعر معصومانهاش بود غیرقابل تقلید ماند و از گسترش بازایستاد.
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ ـ
□ ۱ ـــ گفت و شنودی با احمد شاملو دربارهی هنر و ادبیات
به کوشش ناصرحریری – نشر آویشن – صفحه ۱۶۸ تا ۱۷۰
□ ۲ ـــ مجله فردوسی- اول اسفند ١٣۴۶
□ ۳ ـــ گفت وشنود با احمد شاملو و دیگر شاعران و نویسنده گانِ هم عصرِ فروغ فرخ زاد پس از خاموشیِ او در سال ۱۳۴۵
🌱 ـ
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد…!
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهایِ طویلم بودند
به رشدِ دردناکِ سپیدارهایِ باغ که با من
از فصلهایِ خشک گذر میکردند
به دستههایِ کلاغان
که عطرِ مزرعههایِ شبانه را
برایِ من به هدیه میآوردند.
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد…!
🌱 ـ
☑️به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
*انتخاب عنوان از: رسانه