با سکوتی لاغر روی آشپزخانهی چوب ایستاده بودی>و از لای کرکره
خورشیدِ عصر شد و چروکِ روز شدت گرفت؛ تو مسیری را از پشت کرکره با چشم دنبال کردی نگار امواجی که به ساحل ابدی بدرود می گفتند. آپارتمانی بلندبا تندباد اردیبهشت شانه میخورَد
به پهلو کشیده می شود
و با عضلاتش صدایی وخیم بود، آویخته از بندی نامریی.
درون خانه تو دستگیرهی یخچال را کشیدی
مچ دستت
پرت شد به عقب
و در یخچال باز شد.
رایحهی میوهها را از سمت سالمشان استشمام کردی
به باد گوش میدادی
>که چون سوارانی پشت پردهیی سفید؛ یک پنجره میگذشت
و خانهی ما در طبقهی پنجاهم یک دکلِ بلند بود
آسمان معلوم بود و آفتابگردانهای عظیم
و تو که به هرحال غمگین بودی؛
چه گرهی تلخی در انسان به طورکلی هست.
باد با کف دست، کیسه ییپلاستیک را بهپنجره ی ما چسباند
بعد هم او را کشید و برد.
تو به آلوچههای خیس نمک پاشیدی
من کمی روی مبل نشستم
شبانگاهِ آخرین روز
پرسان و جستجوگر
دستی بود در تاریکی خورده به در؛
سه تقه ونصفی
به در خانهی ما زد
و راستش
بهخاطر آن جادوگر ملعون بود
هرچه بود،
به خاطر آن بد بود
که معنی در گلدان ما شکوفه داد.
چه زیبا بود
تو بهگلدان آب دادی
در نیمهی سایهی مبل نشستی
همزمان گلهای تیز در اتاق رشد کردند
و راستی پشت در کسی نبود
من جادوگر را اصلن ندیدم
که وارد شد
برخی چیزها چه عجیب همزمان میشوند
مثل یک روح غضب آلود که به جهان بر میگردد
چون کار بهتری سراغ ندارد،
تو میخواستی به آلمان بروی
و آلمان کشور مهمی نبود
چون هیچ کشوری مهم نبود
گفتی کشور باد اما پنجره را باز کنی تو را میبرد
توضیحی ندادم.برای تنوع فکر،
ما از طبقهی همکف یک دکل بلند پا به خیابان گذاشتیم
گلدانها فقط در خانه رشد میکنند.
درباره Habib
متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
__لل______________________..._________________.....................................................................................دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید.ntjv ikv_..._________________..**************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتwordبه نشانیی
habib@rasaaneh.comبرایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
.............«الف مثل باران» را ازرسانه بخواهید...............
....دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_____________________________________________________________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.