دیدار با لیلا فرجامی

 

‫‫ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻧﻢ‬

ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺯنی ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ‬
‫ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ‬

‫ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ‬
‫ﺑﺮﺝ‌ﻫﺎ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ‌ﻫﺎی ﻣﺴﻄﺢ‬
‫ﻣﺎﺑﻴﻦ‬
‫ﺁﻧﺘﻦ‌ﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ‌ﻫﺎ ﻭ ﻛﺒﻮﺗﺮﻫﺎی ﺩﻭﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ‬

‫ﺳﺮﺧس‌های ﭘﻴﺮ ﺧﺎﻧگی‬
‫ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺯنی ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ‬

‫ﮔﺎﻩ ﺭﻭی ﻛﻮﭼﻪﺍی ﺣﻮﺍلی ﺍﻣﻴﺮﺁﺑﺎﺩ ﺗﻴﺮ میﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺩﺭﺍﺯ می‌ﻛﺸﺪ‬
‫می‌ﺁﻳﻨﺪ ﻭ میﺑﺮﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺯﻫﺮﺍ ﺩﻓن‌ش میﻛﻨﻨﺪ‬

‫ﮔﺎﻩ ﺯﻳﺮ ﭘل‌هﺎ میﺍﻳﺴﺘﺪ‬
‫ﻟب‌هاﻳﺶ ﺭﺍ ﺳﻴﺎﻩ میﻛﻨﺪ ﻭ ﻧﺮﺥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺍﻋﻼﻡ‬
‫ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺎﺷﻴنی میﺷﻮﺩ ﺑﺎ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ‌ﺍی ﻻﺕ ﻭ ﺯﺷﺖ‬
‫میﺭﻭﺩ‬
‫ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺭﻫﺎ‬
‫ﮔﺎﻩ ﺭﻭی ﻣﺒﻞ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ میﺍﻓﺘﺪ‬
‫ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻮﻫﺮی ﻛﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺳﺖ‬
‫ﻳﺎ ﺑﭽﻪﺍی ﻛﻪ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ‬

‫ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺯنی ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ‬
‫ﻭ ﻫﻤﻪی ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﺎﻝ ﺍﻭﺳﺖ‬
‫ﺳﺮﺍﻏﺶ ﺭﺍ میﺗﻮﺍنی ﺍﺯ ﻫﺮﻛﺲ ﻭ ﻫﺮ ﺟﺎیی ﺑﮕﻴﺮی‬
ﻭ ﺑﭙﺮسی ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﭼﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ‬
‫ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻪ‬
‫ﭼﻪ ﺷﻨﻴﺪﻩ‬
‫ﻭ ﺩﺭ ﻛﺪﺍﻡ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩﺳﺖ‬
‫ﻭ ﭼﺮﺍ‬
‫ﻫﺮﻭﻗﺖ میﺁﻳﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮﺩ‬
‫ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ‬
‫ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ میﺍﻓﺘﺪ؟‬

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در دیدار با یک شاعر ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

One Response to دیدار با لیلا فرجامی

نظرتان را ابراز کنید