می‌گویند ۶۳

شماره‌ی62

 

منتشرشده در می‌گویند | دیدگاه‌ها برای می‌گویند ۶۳ بسته هستند

پرت و پلا

توضیحی محمل26 (1)

شماره‌ی2-62

منتشرشده در پرت و پلا | دیدگاه‌ها برای پرت و پلا بسته هستند

یادداشت‌های شخصی (پیران جاهل، شیخان گمراه)

12015 آگوست 9

این جمله‌ی ابدی‌ از احمد کسروی‌ست که گفته بود: جهان از مغزهای پوچ است که ویران است. این جمله‌ای‌ست مناسب سازمان‌های حقوق بشرونه آن شعر سعدی که یک علامت تعجب مقابل آن می‌گذاشتند از راه دیگری بیانگر همین هشدار بود. در خود حکایت گلستان نیز آن دو بیت شکل آن نصیحت ساده‌لوحانه‌ای را نداشته است که چنان پنداشته شده است. حرف اصلی را سعدی در میانه‌ی آن  حکایت و در پاسخ حاجت یکی از ملکوک عرب می‌گوید ” که به بی‌انصافی معروف بود و از دشمن صعب اندیشناک. گفتمش بر رعیت ضعیف رحمت کن تا از دشمن قوی زحمت نبینی “. و عجیب نیست که به علت همین بدفهمی، بیت سوم کلام سعدی راهم از قلم انداخته‌اند که به آن ملک حرف نهایی را چنین گفته بود:

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های شخصی | دیدگاه‌ها برای یادداشت‌های شخصی (پیران جاهل، شیخان گمراه) بسته هستند

واژگان خانگی

واژگان خانگی11

شاعران این شماره: سریا داودی حموله، ناهید عرجونی، معصومه همایونی، عابدین پاپی، منصور خورشیدی، آرش شفاعی و علیرضا نوری

_____________________________

 

سریا داودی حموله3
یک شعر از: سریا داودی حموله*

…………………………از: صورت‌کتاب شاعر

از درهای بسته حرف زدیم و
دهان های باز
هیچ فکر نمی‌کردیم
مرگ
نام کوچک ما را صدا زند!

 

ناهید عرجونی3
یک شعر از: ناهید عرجونی

……………………………..از:  صورت‌کتاب شاعر
ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در اشعار این شماره | دیدگاه‌ها برای واژگان خانگی بسته هستند

دیدار با ناهید عرجونی

مجموعه‌ی شعر روی جمجمعه‌ام بنویس پنجره به فارسی و نیز ترجمه‌ی کردی‌ی شاعرگرامی فاتمه فرهادی در سال ۱۳۸۸ منتشر شده است.

ناهید عرجونی

 

روی جمجمه‌ام بنویس پنجره ناهید عرجونی

روی جمجمه‌ام بنویس پنجره ناهید عرجونی1 ص2و3

منتشرشده در دیدار با یک شاعر | دیدگاه‌ها برای دیدار با ناهید عرجونی بسته هستند

صورت‌نامه ۷۰

پروین اعتصامی 70

منتشرشده در صورت‌نامه | دیدگاه‌ها برای صورت‌نامه ۷۰ بسته هستند

کلمات بیش از آدمی رنج می‌برند!

سریا داودی حموله

کلمات بیش از آدمی رنج می‌برند - سریا داودی حموله

جلد دوم آنتولوژی شعر شاعران معاصر (کلمات بیش از آدمی رنج می‌برند!) توسط سریا داودی حموله به نشر قطره سپرده شد.

از رضا براهنی و یدالله رویایی… تا فریاد شیری، عباس صفاری، گروس عبدالملکیان، رسول یونان، رضا چایچی، کورش همه‌خانی، کورش کرمپور، مهرداد فلاح، علی عبداللهی، بهزاد زرین پور، یزدان سلحشور، رویا زرین، بنفشه حجازی، خاطره حجازی، آزیتا قهرمان، آذر کیانی، رویا تفتی، نازنین نظام شهیدی، ثریا کهریزی، شهین خسروی‌نژاد، فرزین هومان فر، گراناز موسوی، پوران کاوه، شبنم آذر، سپیده جدیری و…..کار نامه ی شعری بیش از 70 شاعر  دیگر بررسی شد.

در جلد اول کتاب آنتولوژی شعر معاصر به تحلیل کارنامه‌ی شاعرانی چون احمدرضا احمدی، علی باباچاهی، نورالله مرادی، شمس لنگرودی، شهاب مقربین، حافظ موسوی، هوشنگ چالنگی، مجید فروتن، هرمز علی‌پور، یارمحمد اسدپور، بهزاد خواجات، ابوالفضل پاشا، پرویز حسینی،عبدالصابر کاکایی، داوود ملک‌زاده، فرهاد کریمی،آفاق شوهانی، مانا آقایی، ساغر شفیعی و تنی چند از شاعران معاصر پرداخته شده است.

در پیشانی‌نویس جلد اول آنتولوژی آمده است:

شاعران جهان سه گروه‌اند:

گروه اول شاعرانی که به دنبال کشف‌اند، مطالبی  را که مردم نمی‌دانند بازگو می‌کنند.

گروه دوم شاعرانی که می‌دانند مردم چرا نمی‌دانند و این ندانستن‌ها را می‌نویسند.

گروه سوم شاعرانی که به جست‌وجوی آن نوع دانایی‌اند که آدمی هرگز نخواهد دانست.

******

برای آشنایی بیش‌تر با این کتاب نگاه این نویسنده به احمدرضا احمدی شاعر موج نو را که درجلد اول « کلمات بیش از آدمی رنج می‌برند! » آمده است را برای علاقمندان نقل می‌کنیم.

ص اول

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | دیدگاه‌ها برای کلمات بیش از آدمی رنج می‌برند! بسته هستند

نگاهی به فرآیند آشنایی‌زدایی در آبیِ ناگهان

منصور خورشیدی امیرحسین بری‌مانی

نقدی بر آبی ناگهان، اثری از منصور خورشیدی
نویسنده : امیرحسین بریمانی
(نگاهی به فرآیند آشنایی‌زدایی در آبی ناگهان)

آبی ناگهان پیش بردن زبان است و بخشی از وظیفه شعریت رسیدنِ یک متن را در اشعار این کتاب، خودِ زبان بر دوش می‌گیرد و در سطح درونی تازه فضای احساسی وارد عمل می‌شود. کارناپ عقیده دارد از زبان می‌توان برای صحبت راجع زبان استفاده کرد و این امر در قالب نوعی فرازبان امکان پذیر است. آیا دقیق‌ترین تجلی فرازبانی که کارناپ بدان اشاره می‌کند در شعر نمود پیدا نمی‌کند؟ این موردی‌ست که یداله رویایی هم بدان اشاره می‌کند اما شعر حجم روز به روز عنوانی کلی‌تر به خود می‌گیرد و به نوعی نمی‌خواند هیچ شعر پُر پیمانی را از زیر پرچم خود از دست بدهد! شاعران حجم را می‌باید از جرگه شعر حجم خارج کنیم و طی خوانشی انتقادی ببینیم ارتباط آن‌ها با حجم چگونه ارتباطی‌ست. آیا عقاید حجمی بر آثارشان احاطه دارد و زیر لوای حجم قرار می‌گیرند یا ارتباط‌شان دو سویه است و بر هم تاثیر گذار؟ اگر از نوع دوم باشد دیگر نمی‌توانیم آن‌ها را شاعر حجم بدانیم بلکه می‌توانیم مولفه‌هایی از حجم را در اثرشان پیدا کنیم. رابطه منصور خورشیدی حداقل در آبی ناگهان از شیوه دوم پیروی می‌کند و حتی خود شاعر هم اطلاعی از تاثیرگذاری و پذیری‌ی دو سویه‌اش بر حجم ندارد! عابدین پاپی نیز راجع خورشیدی می‌گوید: (منصور خورشیدی از مدغدغین شعر حجم محسوب می شود که با چاپ چهار مجموعه که ذکر آن رفت در صدد بر آمده تا طرحی نو را برای این سبک با صیانت از بن مایه آن بیا فریند). ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد شعر | دیدگاه‌ها برای نگاهی به فرآیند آشنایی‌زدایی در آبیِ ناگهان بسته هستند

دستخط نادر ابراهیمی

نادر ابراهیمی

دستخط نادر ابراهیمی

منتشرشده در خط یک نشان | دیدگاه‌ها برای دستخط نادر ابراهیمی بسته هستند

با صدای حسین منزوی

منتشرشده در با صدای شاعر | دیدگاه‌ها برای با صدای حسین منزوی بسته هستند

نقدی به نگاه دکتر شفیعی کدکنی بر خانلری و نیما

نیما خانلری شفیعی

 

محمد عظیمی – نیماشناس و پژوهشگر

محمد عظیمی……………………………………………………………………..محمد عظیمی

اشاره: ((در سال ۱۳۹۳ کتاب گزینه‌ی اشعار پرویز ناتل خانلری با مقدمه‌ی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی توسط انتشارات مروارید منتشر شد. دکتر کدکنی در مقدمه‌ی کتاب ضمن اعلام این‌که شعر عقاب خانلری یکی از ده شعر معاصر ایران است مدعی شد که نیما یوشیج از خانلری کپی‌برداری می‌کرد و شعر «با غروبش» را پس از خواندن شعر «یغمای شب» خانلری در مجله‌ی سخن سروده است و تاریخ سرایش آن را تغییر داده است. همچنین دکتر کدکنی، نیما یوشیج را با عناوینی مانند (عادل و معصوم نبودن در رعایت حق و حقیقت – معجزه امام زاده نیما یوشیج – غرض ورزانه دیگران را لجن‌مال کن و بدون تقوای‌هنری) متهم نموده و ادعا می‌نماید که در مورد آثار نیما یوشیج ملاک اعتبار، تاریخ نشر آن‌هاست نه تاریخ نوشته شده در زیر آن‌ها. ))
مقدمه دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب «گزیده اشعار پرویز ناتل خانلری» از نشر مروارید با هیجان ژورنالیستی در مطبوعات و رسانه‌های مجازی منتشر شد و موجی از پرسش‌ها را در ذهن‌ها پراکند و تبدیل به پچپچه‌هایی شد که به حرمت استاد به متن نیامد. اما از نوشته دکتر کدکنی برمی‌آید ایشان خود اجازت به طرح سئوال، شبهه افکنی و نقد فرموده‌اند تا از این رهگذر زاویه‌هایی از زندگی نیما و خانلری و مخالف خوانی‌های نوشته شده در گذر ایام روشن شود.<!–more–
نیما و خانلری را باید به عنوان دو مازندرانی، یک خاندان و دو شاعر دید که بمناسبت اختلاف دیدگاه و جایگاه اجتماعی، دچار عدم تفاهم و اختلاف شده‌اند و اگر به نوشته‌ها و مصاحبه‌های رسمی نیما و خانلری (سوای روزنوشت‌ها و گفتارهای کلامی با اطرافیان) نگاهی داشته باشیم، حداقل سکوتی احترام‌آمیز بین آن دو تا زمان خاموشی نیما برقرار بوده است. بی‌شک حرمت استادی دکتر خانلری و شاگردی دکتر شفیعی کدکنی و دینی که بر ذمه‌ی ایشان مانده است ساحت عدالت را به بغض تعصب خدشه‌دار نمی‌سازد.
نیک می‌دانیم که نیما یوشیج متولد سال ۱۲۷۶ شمسی و پرویز ناتل خانلری متولد سال ۱۲۹۲ شمسی می باشند و براساس مدارک شناسنامه ای و مشهور ۱۶ سال اختلاف سن دارند. از نظر خانوادگی پرویز ناتل خانلری نوه‌ی خاله نیما بوده است.
نیما می‌نویسد: «من خردسال و خيلي شيطان بودم. به منزل خاله‌ام، مادرِ تقي كاردار می‌گريختم. با پاهای برهنه از بازارها و كوچه‌های يخ بسته و مرطوب كه آثار قديم در آنجا هنوز به جا بود، میگذشتم. در سرِ راهِ من دالان دولتسرای عضدالملك نائب السلطنه بود. با چراغِ كم روشنِ توی دالانی و قراولِ دَم در با لباس مخصوص قراول‌های پيش از مشروطه. همه چيز قديم. حيدرعلی كمالی و تقی كاردار كيانی در بالاخانه شعر میخواندند تا صبح و احتشام الملك، پدر همين خانلری، در زاويه به حساب خود زندگی میكرد. آن‌ها تا صبح، نظامی میخواندند. تاثير نظامی از آن وقت در من پيدا شد كه من اصلاً در خصوصِ شعر فكر نمی‌كردم». (۱) ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | دیدگاه‌ها برای نقدی به نگاه دکتر شفیعی کدکنی بر خانلری و نیما بسته هستند

تن زدن به پهلوی مرگ

در جايی از سرشت و سرنوشت همه‌ی انسان‌ها مرگ نشسته است. همه منتظر غروب زندگی خود در مغرب جهان هستيم.

.
جنون روز موریس بلانشو

آن مرگ موریس بلانشو و ..

 

نگاهي به سه كتاب ” آن مرگ – جنون روز و مرض مرگ “

 

مارگارت دوراس- موریس بلانشو
” موريس بلانشو و مارگوريت دوراس “

ترجمه: پرهام شهرجردی 

پرهام شهرجردی1
پرهام شهرجردی

خوانش: منصور خورشيدی

منصور خورشیدی3
منصور خورشیدی-شاعر

تفكر نویسندگان “موریس بلانشو “و”  مارگوریت دوراس” و مترجم” پرهام شهرجردی ” روی محور مرگ دور میزند “جنون روز ” و” آنِ مرگ ” در كتاب ” مرض‌ ِ مرگ ” مارگوريت دوراس نيز تن به پهلوی مرگ میزند. تا به روح و روحيهی انسان معاصرپهلو بزند! ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | دیدگاه‌ها برای تن زدن به پهلوی مرگ بسته هستند

رقص محلی بجنورد

منتشرشده در رقص و ترانه‌های ایرانی | دیدگاه‌ها برای رقص محلی بجنورد بسته هستند

عکس روز

زن و مرد چینی بر روی موتور

منتشرشده در عکس روز | دیدگاه‌ها برای عکس روز بسته هستند

منتشرشده در Uncategorized | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

نوزدهم جولای 2015

منتشرشده در سرفصل | دیدگاه‌ها برای بسته هستند