- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل______________________..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________
.. **************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
..«الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. ..
..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________
______________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 9995
-
میگویند ۶۵
منتشرشده در میگویند
دیدگاهها برای میگویند ۶۵ بسته هستند
بزرگداشت”پانسیونر”های واشنگتن برای ایرج پزشکزاد

من آن چه شرط بلاغ است با تو میگویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
……………………………………………….سعدی
برای اطلاع آنها که احتمالاً از کاربرد کلمهی ” پانسیونر” در مجموعهی طنز ” آسمون ریسمون ” ایرج پزشکزاد اطلاعی ندارند همینجا توضیح بدهم که این عنوان را پزشکزاد به کسانی داده بود که در بلبشوی ابتذال فرهنگیی سالهای بعد از کودتا با نوشتهها و سرقدم رفتنهای خود بیشترین اسباب تمسخر و دست انداختن را برای او فراهم آورده بودند. زمینه و محیطی به عینه آن چه جمعی از ایرانیان پس از روی کار آمدن عصارهی ابتذال اسلامی فقط برای پرهیز از مسافر کشی، تنها هنری که برای زیستن آنها ممکن بود، کشور را با دلهره بدون این که کسی جلوی آنها را گرفته باشد ترک کردند اما به تدریج این سرزمین موقعیتها را چنان مناسب حال خود یافتند که القاب استاد و دکتر و ادعاهایی که کنتوری برای انداختن نداشت تنها بخشی از آن بود. یکی از معروفترین پانسیونرهای آسمون و ریسمون دکتر میمندی نژاد بود که هم کتابهایی درزمینهی عشق بازیهای یکسره مجنونانهاش با زنان دوستان خود که در حد پورنونگاری توصیف شده بود داشت، هم زندگیی پر ماجرای نادر، و هم بیماریهای جهاز هاضمهی خوک. بله ، بالاخره او هر شلتاقی که کرده بود در بیطاربودنش شکی نبود اگرچه پزشکزاد از همین منظر هم پانسیونر نامدار خود را راحت نگذاشت و وقتی دکتر پس از شرح مبسوط آبستن کردن همسر فرانسویی دوست و همکلاس دانشگاهی خود ژاک که در اثر لگد او به بیضهی چپش از نعمت داشتن فرزند محروم شده بود، و اطمینان یافتن از شباهت خود با پسر ژاک در سفر چند سال بعد به پاریس، پزشکزاد در آسمون ریسمون خود نوشت: بشتابید که میمندی نژاد بهترین گزینه برای بهبود نژاد است!
* ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای شخصی
دیدگاهها برای بزرگداشت”پانسیونر”های واشنگتن برای ایرج پزشکزاد بسته هستند
خورشید بر پیشانیی فلکالافلاک
به یاد غلامحسین نصیریپور –
شاعری که به تازگی ما را ترک کرد
غلامحسین نصیریپور در همین حوالی و در یک روز تاریک ما را ترک کرد. من او را اولین بار وقتی که در سال پنجم دبیرستان پهلویی خرمآباد لرستان بودم ملاقات کردم. بانی این امر خیر هم دبیر درس انقلاب سفید ما بود که در کلاساش همه رنگ انقلابی را درس میداد مگر انقلاب سفید!
قضیه اینطور شروع شد که روزی دبیرمان از همه خواست که اگر مطلبی دارند بیایند و برای همکلاسیها بخوانند و من هم بعد از هزار جور کلنجار رفتن با خودم دل به دریا زدم و رفتم جلوی کلاس و غزلی نسبتآ بلند را که با مطلع « ای زندگی زین پس دگر میخوانمات با نام غم — چون هرکسی در زندگی گسترده دارد دام غم» سروده بودم برای بچهها خواندم. سالهای نوجوانی بود و سرخوردگی از زمین و زمان خصوصآ وقتیکه در تنگدستی عمر را میگذرانی، که همهی بچهها هم تقریبآ توی همان حال و هوا بودند خیلی خوششان آمد و ابراز احساسات کردند! …. ادامهی خواندن
منتشرشده در خورشید بر پیشانیی فلکافلاک
دیدگاهها برای خورشید بر پیشانیی فلکالافلاک بسته هستند
واژگان خانگی
شاعران این شماره: مریم بالنگی، کتایون ریزهخوانی، ناهید عرجونی، منصور خورشیدی، هوشنگ رئوف، الیاس علوی، حافظ موسوی و رسول یونان
_____________________________
یک شعر از: مریم بالنگی…………………….
اسبم
این زمستان
سخت طولانیست
چیزی نماند اگر
اسبی را بسیار دوست دارم
خواهم سوزاند
.
جنس صدایم
تو را یاد کسی نمیاندازد.
کسی میان تیرهای آهن
که از دو سو
موازی
بدرقهاش کردهاند
زنی میدود
تا از تیررس آخرین نگاه
پناه برد …
و من میان تیرهای طولانی
رها میشوم از کسی
کالبدی
که از دو سو
موازی بدرقهاش کردهاند
تیر میگذرد
و من همچنان کوتاه میشوم
و پیچ میخورم
در خیابانی که با احتیاط گذشته است
هیچ برخوردی زنده نمیماند

یک شعر از: ناهید عرجونی………………………….
……………………………..از: مجموعهی کسی از شنبههایمان عکس نمیگیرد
مگر چندبار دیگر…؟
مگر چندبار دیگر میتوانیم
منتشرشده در اشعار این شماره
دیدگاهها برای واژگان خانگی بسته هستند
سازش آشکار با کلمه
سازش آشکار با کلمه
منصور خورشیدی
بررسی مجموعه شعر هرمز علی پور
خصیصه های ی عمده ی شعر علی پور را می توان در محور های زیر عنوان بندی کرد .
(پروسه ی شکل گیری بیان ) در منازل پنجگانه ،
اول : ولایت آغاز و قدیمی ها ، هوا های ریشه ای و اقلیمی و نوستالژی هجوم نشانه های اساطیری
دوم : مرغ کهن ، هم بَرنده و هم پَرنده ، پران به کجا و کدام مکان
سوم : مکان افسانه ای ، در ادامه ی پرورش و رشد و روئیدن
چهارم : تابش گیاه ، آن جا که فراباوری و فراحسی شاعر رخ می نمایاندو لنگر می اندازد در کرانه ی اقیانوسی که کرانه اَش نیست
پنجم : اطلس گل خداوندی ، جان های روشنی از نرگس و نور
این ترتیب منزل ها ، مخاطب را وسوسه می کند تا به تربیت ذهنی و جهان نگری شاعرانه ی هرمز علی پور در آواز هایش بیشتر شناخت پیدا کند .
دلبستگی شاعر به کلمات و سازش آشکار با کلمه ، کلمه های مانوس ، کلماتی که باعث تکرار تصاویر هم معنا می شود . شاعر ایلیا ت ، ( میراث بَر فرهنگ قومی و اقلیمی ) ، مهربان و دارای روحیه ی آرام ،
شاعر دلبسته ی کلمات است . وقتی کلمه را یافت . آنگاه چتر خیال را باز می کند تا تصویر خلق شده آرام در شعر بنشیند و حاکمیت خود را در یک قطعه اعلام کند . ( موقعیت تصویر ) ادامهی خواندن
منتشرشده در نقد شعر
دیدگاهها برای سازش آشکار با کلمه بسته هستند
شبِ مراد
داستان شبِ مراد نوشتهی کاظم رضا از شمارهی ۵ مجلهی این شماره با تآخیر منتشر شده در تهران را در چند شماره برایتان نقل میکنیم.
بخش دوم
منتشرشده در داستان
دیدگاهها برای شبِ مراد بسته هستند
و شیدایی میکردم
متن مصاحبهی مجلهی هنگام با حمید عرفان که قبلآ در آنجا چاپ شده است را برای علاقمندان این شاعر گرامی و جریان شعر دیگر در رسانه نقل میکنیم.
منتشرشده در مصاحبه
دیدگاهها برای و شیدایی میکردم بسته هستند
دیدار با هوشنگ رئوف
منتشرشده در دیدار با یک شاعر
دیدگاهها برای دیدار با هوشنگ رئوف بسته هستند
زنی که دهان بادها را دوخت*
تأملی بر”نان و نمک میان گیسوان تهمینه” سریا داودی حموله
سلبی ناز رستمی
“اوفلیا تو نیستی با گیسوانم حرف میزنم(نشر نیم نگاه/۱۳۸۲)،”آسمان حرفی ازگیسوان لی لی بود”(نشر پازی تیگر/۱۳۸۴)،”از عصای شکستهی نیچه تا عصرمچالهی لورکا”(نشر سخن گستر/۱۳۹۱)،”نان ونمک میان گیسوان تهمینه”(نشرافراز/تهران/۱۳۹۲)،”من ما بودم ب ادوفاعل اضافی”(نشرنوید/شیراز/۱۳۹۲)،”سِرنادهای میترائیک”(نشرنصیرا/۱۳۹۳)، “همه کلمات در میدان ونک پیاده میشوند (نشرکاکتوس/۱۳۹۳) و…که البته کتاب نقدی نیز با عنوان”کلمات بیش از آدمی رنج می برند(آنتولوژی شعر شاعران امروز/ج۲/نشر قطره/۱۳۹۳) از آثار برجسته ی سریاداودی حموله است که خود یکی ازراه های توانش و تعامل ارتباطی،پذیرش نظرازجانب مخاطب،آن را از اهمیت ویژه ای برخوردار کرده است، به بیان ساده تر، مخاطب بدون آنکه اندیشه ی خودرا دربهترین روش ممکن تبیین نماید ،باید از هفت وادی اندیشه داودی گذر دهد؛ چرا که کلامش در کارگاه بکر اندیشه ورزیده و بالیده و آنگاه بر زبان آمده است، تا چنین لذتی را که حاصل این دستمایه می باشد به دست اهلش بیفتد. ادامهی خواندن
منتشرشده در نقد شعر
دیدگاهها برای زنی که دهان بادها را دوخت* بسته هستند
رقص محلی مازندرانی – درومی
منتشرشده در رقص و ترانههای ایرانی
دیدگاهها برای رقص محلی مازندرانی – درومی بسته هستند