- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل______________________..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________
.. **************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
..«الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. ..
..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________
______________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 9955
-
منتشرشده در سرفصل
دیدگاهها برای بسته هستند
یادداشتهای شخصی «دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند»
وقتی به شخصی گفت کجا میروی ؟ گفت به حجاز . گفت آنجا چه کنی؟ گفت خدای را طلب کنم. گفت خدای خراسان کجاست که به حجاز میباید شد؟
تذکره الاولیاء عطار، ذکر ابوالحسن خرقانی
*
شما از آن مصراع حافظ که عنوان این یادداشت است چه نتیجه میگیرید؟ آیا مقصود حافظ این بوده که حتی دیو هم از دست قومی که قرآن میخوانند فرار میکند؟ یا فکر میکنید من تعمدا مصراع اول بیت حافظ را نیاوردهام که چنین معنایی از آن به دست آید. بگذارید پس مصراع اول را هم بیاورم تا ببینیم بیت چه معنایی پیدا میکند:
زاهد از رندی حافظ نکند فهم مراد / دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند .
در واقع حافظ در نامهی جوابیهی سعدی به خواجه شمس الدین صاحبدیوان چشمش خورده به این دو بیت: ای که پرسیدیام از حال بنیآدم و دیو / این جوابیت بگویم که دل از کف ببرد — دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند/ آدمیزاده نگه دار که مصحف ببرد .این که سعدی در آن جوابیه به چه چیز اشاره کرده بود احتمالا مورد توجه حافظ نبوده و یقینا ما را با آن کاری نیست. حافظ همان یک مصراع سعدی را میخواسته که با تمثل به آن ، ” زاهد ” را در زیرگروه ” دیو ” بگذارد که طبق نص صریح قرآن ( نحل ، ۹۸ ) هرگاه که صوت قرآن را بشنود میگریزد، ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای شخصی
دیدگاهها برای یادداشتهای شخصی «دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند» بسته هستند
واژگان خانگی
شاعران این شماره: مریم بالنگی، سریا داودی حموله، ناهید عرجونی، آرزو نوری،غلامرضا بلگوری، منصور خورشیدی، حبیب شوکتی، الیاس علوی و غلامحسین نصیریپور
_____________________________
یک شعر از: مریم بالنگی…………………….
…………………………….از: صورتکتاب شاعر
اگه بهت زنگ نمیزنه….
اگه بهت اس ام اس نمیده..
مثبت فکر کن..
.
شاید مرده!
ادامهی خواندن
منتشرشده در اشعار این شماره
دیدگاهها برای واژگان خانگی بسته هستند
خورشید بر پیشانیی فلکالافلاک
غلامحسین نصیریپور در همین حوالی و در یک روز تاریک ما را ترک کرد. من او را اولین بار وقتی که در سال پنجم دبیرستان پهلویی خرمآباد لرستان بودم ملاقات کردم. بانی این امر خیر هم دبیر درس انقلاب سفید ما بود که در کلاساش همه رنگ انقلابی را درس میداد مگر انقلاب سفید!
دوستی بزرگ و شاعری دوستداشتنی که معلم من بود و تمام سیاه مشقهایم را میخواند و تصحیح میکرد و ساعتها برایم وقت صرف میکرد.
برای ادای دین و حق دوستیهایم با این شاعر شریف (که عمران صلاحی او را «شاعر شاعران» خوانده بود) که چون شعر خودش خالص و پاک بود در هر شماره مطالبی را در ارتباط با او که در اختیار دارم و یا برایم برسد زیر عنوان «خورشیدی بر پیشانیی فلکالافلاک» (به یاد اولین کار ادبییاش «جنگ فلکالافلاک» که حاصل تلاش فراوان او برای تشویق شاعران جوان خرمآبادی بود) در اینجا خواهم آورد.
نصیریپور میگوید:
« تخمِ بادند این خیلِ خزندهای که، زندهترین کلامشان
مرگ بَر است…»
بخش چهارم
.

علی باباچاهی
اوج دیدارهای من و غلامحسین نصیریپور در سالهای ۶۰ و ۷۰ بود. در مسیر «آدینه» و «دنیای سخن»! آن زنده یاد در دنیای سخن شعر چاپ میکرد و من مسول صفحات شعر آدینه بودم. و بدین گونه بود که یار یکدیگر شدیم و به نوعی همکار! از نصیری پور که شاعری پر تلاش و بکراندیش بود شعر میگرفتم برای چاپ در آدینه!
بعدتر وارد «حلقه»ی سه شنبهها شدم که نصیریپور یکی از پایههای اصلیاش بود. محمدمختاری، جواد مجابی، فرامرز سلیمانی، کاظم السادات اشکوری، اسماعیل رها- باحضور محمد محمد علی نویسنده – این حلقهی ادبی را تشکیل میدادند. من از این حلقه شعر و نقد شعر بسیار آموختم. این جلسه ده سال دوام آورد. و نصیری پور پر شورتر از ان بود که حتا یک جلسه غایب باشد. من اما بیقرارتر و سر به هواتر از آن بودم که یک سال تمام تاب حلقه و کانون و محفل و مجلسی بیاورم – نیاوردم و افسوسها!
نصیری پور سخنوری تمام عیار بود و شاعری تمام وقت! از آن شاعر کتابهای شعر بسیاری منتشر شده است. جالب این که ناشر این دوست شاعرم خود ایشان بودند! انتشاراتی زنده یاد «شاعر معاصر» نام داشت.
نام کتابهای شعر نصیری پور: سطح بنفش (شعرهای کوتاه)، ریل (یک شعر بلند)، رودی به نام اسم (یک شعر بلند)، برگ را ببار (شعرهای کوتاه) باد اسم باران نیست (مجموعه شعر) و …
نصیری پور از آنانی بود که به حسن خلق، صید اهل نظر میکرد. مدتها بود که این شاعر پرشور کمتر جایی آفتابی میشد. هرچه بیشتر میجستمش، کمتر مییافتم او را. و دریغا دیگر نیافتمش هرگز! همین چند روز پیش… و خبر کوتاه و جانکاه بود. و ای دریغا! پیش از آنکه فکر کنم اتفاق افتاده بود! به راستی کی آمد کی شد؟ و اما او همچنان در جان من و ما به زندگیاش ادامه میدهد! تردید نکنید!»
——
برگرفته از: صفحۀ فیس بوک علی باباچاهی
منتشرشده در خورشید بر پیشانیی فلکافلاک
دیدگاهها برای خورشید بر پیشانیی فلکالافلاک بسته هستند
رؤیایی، معمار شعر حجم
منصور خورشیدی در گفتوگو با «بهار»
امیرحسین بریمانی- خبرنگار
افلاطون سرودن شعر را خطرناک میداند چراکه شوریدگیِ شاعر را به مخاطب انتقال میدهد و حتی او را به بیقانونی و آنارشیگری سوق میدهد؛ اما اگر احساسهای نهفته در شعر دچار پیچیدگیهای فُرمی شده باشد، ما به تعدیلِ احساسیگری خواهیم رسید. در اشعار منصور خورشیدی، بیان فرمیک یک وضعیت شاعرانه نوعی از فاصلهگذاری میان فرم و محتوا ایجاد کرده است که خواننده را مجاب به لغزش میان این دو خواهد کرد. لغزش پایانناپذیری که به عدم قطعیت در دستیابی به معنا خواهد انجامید و ماندگاری شعر خورشیدی را تضمین میکند. منصور خورشیدی را بهعنوان شاعری آوانگارد میشناسیم که دغدغه حجمی خود را حفظ کرده است. حال این سوال درمقابل ما خواهد بود که شعر حجم در دهه نود نیز پتانسیل رویکردهای نوین به شعر را در خود دارد یا خیر. دراین گفتوگو همچنین به موضوع شعر حجم و شعر خورشیدی پرداختیم و سعی داشتیم تفاوت یا شباهت میان این دو را تبیین کنیم.

یداله رویایی
در گفتوگویی از یدالله رویایی بهعنوان شاعر همه زمانها یاد کردید. حال آیا شعر حجم را نیز همه زمانی تصور میکنید؟ منظور من البته در آفرینش است. امروزه پس از گذشت چند دهه از مانیفست حجم، شاعران کمتر بهسمت نوشتار حجمی میروند یا اگر هم مولفههایی از حجم را خودآگاهانه به کار ببندند باز لقب حجم را برنمیتابند. اگر قائل به یک حرکت تطوری در شعر باشیم، شعر حجم به زمان ابطال خود برای گذر به شیوههای نوینتر، نزدیک میشود.
سوالی که با چنین مکانیسم ذهنى مطرح میشود، با پیشفرض، داوری و زمان ابطال بهسراغ شعر حجم مىآید، باید بداند که شعر حجم فرصتی برای تاویل و هرمنوتیک ایجاد میکند. برای مدام تازه شدن بیانیه دوم تفسیر نگفتهها بود و بیانیه سوم شعر حجم با استحکام و قدرت بیشتری منتشر شد، زیرا «برد ملی و بینالمللی» دارد. همهزمانی و همه مکانی است. از زمان شروع تا امروز تمام پلههای تحول را در شعر و در ادبیات معاصر طی کرد. بهویژه در دهه هفتاد چهرههای پیدا و پنهان شعر حضور خود را اعلام کردند. نسبتهای بسیاری میان رویکرد پدیدهشناختى هوسرل با شعر معاصر و آوانگارد ایران وجود دارد و با استمرار در خواندن شعر مدرن میتوان بهاین تفکر نزدیک شد. ادامهی خواندن
منتشرشده در نقد شعر
دیدگاهها برای رؤیایی، معمار شعر حجم بسته هستند
به یاد فرامرز سلیمانی

فرامرز سلیمانی (۳ آبان ۱۳۱۹ – ۴ دی ۱۳۹۴)
این روزها جامعهی ادبیی ایرانیان خارج از کشور به طور اخص و مجموعهی ادبیات مدرن داخل ایران به طور اعم یکی دیگر از اعضای فرهیخته و پر کار خود را از دست داده است.
از دکتر فرامرز سلیمانی میگویم که بعد از ماهها مبارزه با بیماریی سرطان با (هفت هزار سالگان سر بهسر)* شد و یاراناش را ترک کرد.
وی در ۳ آبان ۱۳۱۹ در ساری زاده شد. او تحصیلات مقدماتی خود را در مدارس «هدایت»، «نواب»، «پهلوی» و «نمونه» ساری به پایان برد، سپس به تهران آمد و در مدرسهی «هدف» تهران تحصیل کرد. او دانشآموختهی دانشگاه علوم پزشکی تهران بود و دکترای تخصصی خود را از آمریکا گرفت. مدرسهٔ پزشکی کوه سینا، نیویورک و دانشگاه هانمن فیلادلفیا مکانهایی بودند که وی در آنها به ادامهٔ تحصیل پرداخت. او تخصص خود را در رشتهٔ بیهوشی و جراحی زنان، زایمان و نازایی (به انگلیسی: Obstetrician-Gynecologist and OB. Anesthesiologist) دریافت کرد. او همچنین فوق تخصص بیهوشی مامایی داشت.
پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، او از جمله شاعرانی بود که در کنار پرویز اسلامپور (شاعر موج نو و شعر حجم)، احمدرضا چهکنی (شاعر موج نو و شعر حجم)، همایونتاج طباطبایی، مینا دستغیب، آذر مطلقفرد و مهین خدیوی در شعر ناب از آنان نام برده میشد.
برای گرامیداشت یاد و خاطرهی این شاعر آگاه متن زیر را که سید علی صالحی بهیاد او نوشته است از سایت مجلهی روزنامهنگاران مسجد سلیمان برایتان نقل میکنیم
یادی از فرامرز سلیمانی پس از رفتناش
یادداشتی از سید علی صالحی

محمدعلی صالحی
یکشنبه, دی ۶, ۱۳۹۴, ۱۳:۱۹ اخبار مسجدسلیمان, تازهها, خبرها, فرهنگی۱۲۴
باشگاه روزنامه نگاران مسجدسلیمان- در پی درگذشت فرامرز سلیمانی که چهارم دیماه از دنیا رفت، سیدعلی صالحی در یادداشتی از این شاعر و مترجم نوشت:
دکتر فرامرز سلیمانی، شاعر و مترجم درگذشت. در دوردستها میزیست به ایام وداع با واژه. آخرین دیدار ما به سال ۲۰۰۱ میلادی برمیگردد، در واشنگتن. در خانه علیرضا ربیع، نقاش، دیدار میسر شد. آخرین دیدار! اما نخستینبار که دکتر سلیمانی را رخ به رخ دیدم، اواسط دهه پنجاه خورشیدی بود. به دیدن منوچهر آتشی در مجله تماشا رفته بودم. منوچهر نازنین گفت: آدم محترمی شنیده میآیید، گفت سید را نگه دار تا من هم بیایم. شعرهایش را خواندهای حتما… فرامرز سلیمانی! ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای پراکنده
دیدگاهها برای به یاد فرامرز سلیمانی بسته هستند
دیدار با هوشنگ رئوف
منتشرشده در دیدار با یک شاعر
دیدگاهها برای دیدار با هوشنگ رئوف بسته هستند
قوسهای دیگر جنون
مجموعه شعر : مَدّ مُژه
شاعر: بهنود بهادری
نشر گوشه – ۱۳۹۴
نگاه: منصور خورشیدی
جائی که سرب پُل میشود میان دو رگ، شاعر شقیقه به گیسو میدهد با شیاری بر گونه و با پوست خسته از طواف درعضلات خاک، این مجموعه شعر از “مذاب استخوان” تا “عشقههای پاشیده”در ۸۶ صفحه منتشر شده است .
در میانه ” آوازهای پریشان، ترنج نور بر دارِ دست و احتضار بلند مژه “، هر کدام با چند شعر و بسیار متفاوتتر از آن چه تا کنون از شاعران شعر ناب به بازار کتاب آمده است. دفتری با شعرهای بسیار فنی و تکنیکی به دور از عوامل احساسی و عاطفی مگر شماری چند که برای ” بیژن الهی ” سطور تب برای ” محمود شجاعی” و همیشه گیاه برخاسته از گور برای “بهرام اردبیلی” با این نمونهها:
” بگذار افشانده شود آن چه بر گیسوی تو بهاریست
به سایهای شفا بخش / از آبیهای زمین ” صفحهی ۱۵
” شبنم استخوان
روانه شد و باغ / تقلای بال میکرد ” صفحهی ۱۶
” همیشه گیاه برخاسته از گور
سپیدی قرص – از کتف / مینشاند بر باد ” صفحهی ۱۸
نقش نور بر دارِ دست را با اشارهای به شعر حلاج در آغاز ” مذابِ استخوان ” میخوانیم :
” به ما مناز، هان!
اینک انگشتی / که خضاب کردهایم / به خون عاشقان ” – حلاج
ازعناصر برجستهی این مجموعه تخیل و تصویر دردو محور افقی و عمودی در ساختمان قطعه -شعرها دیده میشود. کارکرد کلمه در زبان بهترین راه ارتباط بین شاعر و خوانندهی شعر است بدون آن که به روایتی تن داده باشد و یا به توصیفی متوسل شده باشد این نوع از بیان محصول ارتباط هماهنگ ذهن و زبان و سازگار با متن است و نشاندهندهی آن است که شاعر آگاهانه و به دوراز محتوا و بار عاطفی در ترکیبهای کلامی به ساختمان شعر توجه بیشتری نشان داده است .
” اتصال عطر و سایه ام
به خطی از موران
در تشییع پروانه و دست / که از تمام شیارهای رودی میگذرد ” صفحهی ۲۶
” و پائیز باد
با تاجی از زیتون
عطر پلکانت را / از شقیقهام ربود ” صفحهی ۲۷ ادامهی خواندن
منتشرشده در نقد شعر
دیدگاهها برای قوسهای دیگر جنون بسته هستند
چرا ادبیات؟

خورخه لوئیس بورخس
بورخس همیشه از این پرسش که “فایدهی ادبیات چیست؟” برآشفته میشد. او این پرسش را ابلهانه میشمرد و در پاسخ آن میگفت “هیچ کس نمیپرسد فایدهی آوازِ قناری و غروبِ زیبا چیست.” اگر این چیزهای زیبا وجود دارند و اگر به یُمنِ وجود آنها، زندگی در یک لحظه کمتر زشت و کمتر اندوهزا میشود، آیا جستجوی توجیه عملی برای آنها کوتهفکری نیست؟
*
ادبیات، عشق و تمنّا و رابطهی جنسی را عرصهای برای آفرینش هنری کرده است. در غیابِ ادبیات اروتیسم وجود نمیداشت. عشق و لذت و سرخوشی بیمایه میشد و از ظرافت و ژرفا و از آن گرمی و شوری که حاصلِ خیالپردازی ادبی است بیبهره میماند. براستی گزافه نیست اگر بگوییم آن زوجی که آثار گارسیلاسو، پترارک، گونگورا یا بودلر را خواندهاند، در قیاس با آدمهای بیسوادی که سریالهای بیمایهی تلویزیونی آنان را بدل به موجوداتی ابله کرده، قدر لذت را بیشتر میدانند و بیشتر لذت میبرند. در دنیایی بیسواد و بیبهره از ادبیات، عشق و تمنا چیزی متفاوت با آنچه مایهی ارضای حیوانات میشود نخواهد بود، و هرگز نمیتواند از حد ارضای غرایز بدوی فراتر برود. ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای پراکنده
دیدگاهها برای چرا ادبیات؟ بسته هستند
لبخند پیش از مرگ
منتشرشده در عکس روز
دیدگاهها برای لبخند پیش از مرگ بسته هستند
رقص محلی لری کهگیلویه
منتشرشده در رقص و ترانههای ایرانی
دیدگاهها برای رقص محلی لری کهگیلویه بسته هستند