گزارش زیر را یکبار دیگر در سایت رسانه دات پرشینبلاگ آورده بودیم که به سبب ارزش فرهنگیی آن در اینجا تکرارش میکنیم.
**
با تشکر از جناب لطفعلی سمینو مترجم گزارش کافکا به فرهنگستان علوم برای در اختیار گذاشتن متن این ترجمه جهت انتشار در رسانه گزارش مذکور را عینآ در اینجا میآوریم. . ح.ش

گزارشی برای فرهنگستان علوم
فرانتس کافکا
ترجمهی لطفعلی سمينو
عاليجنابان اعضای فرهنگستان علوم!
بهمن اين افتخار داده شده است که گزارشی دربارهی دوران اول زندگی خودم، يعنی دورانی که ميمون بودم، به فرهنگستان تقديم کنم.
من متأسفانه نمیتوانم بهدرستی از عهدهی اين وظيفه برآيم، زيرا نزديک به پنج سال است که از زندگی ميمونها دورم، زمانی که با حساب تقويمی شايد کوتاه باشد، اما آنطور که من آن را چهارنعل و در هر مرحله بههمراهی انسانهای ممتاز، راهنماييها، تشويقها و موسيقی ارکستری، اما در اصل بهتنهايی طی کردم، بیانتها است. بهتنهايی، زيرا همهی آن همراهیکنندگان، برای آنکه در جريان قرار داشته باشند، خود را از موانع دور نگاه میداشتند. چنانچه من میخواستم با سماجت به گذشته و خاطرات نوجوانی خود بچسبم، اين دستاورد غيرممکن میبود. درست همين صرفنظر کردن از هرگونه خيرهسری، مهمترين وظيفهای بود که من برای خودم معين کردم؛ من که ميمون آزادی بودم، نيروی خود را بهطور کامل در راه اين هدف بهکار گرفتم و با اين کار، خاطرههايم دايم دور و دورتر شدند. راه بازگشت من که در آغاز کار، چنانچه انسانها میخواستند، بهفراخی کرانهی آسمان میبود، همزمان با تحولِ بهپيشتازاندهشدهام، بهتدريج تنگتر و صعبتر میشد؛ من در دنيای انسانها بيشتر احساس راحتی میکردم و خود را به آن وابستهتر میديدم؛ طوفانی که مرا از گذشتهام کنده بود، بهتدريج بهملايمت گراييد و امروز به نسيمی تبديل شده که پاشنههای پايم را خنک میکند؛ و حفرهای در دوردستها که طوفان از آن وزيده و زمانی مرا با خود آورده بود، اکنون چنان کوچک شده است، که من، حتی اگر نيرو و ارادهی کافی برای بازگشت به آنجا را داشته باشم، بايد همهی پشمهای تنم را برای عبور از آن بچينم. آقايان محترم، با وجود اينکه تمايل شديدی برای دانستن اين مطالب دارم، بايد به صراحت بگويم که بازماندهی ميمونها در شما – اگر چنين چيزی در تکامل نوع شما وجود داشته باشد- نمیتواند بهنظرتان دورتر از سابقهی دوران ميمون بودن من برسد. کف پای همهی موجودات زمينی در برابر قلقک حساس است، چه شامپانزهی کوچک، چه آشيل رويينتن. ادامهی خواندن→