طنز و شوخ‌طبعی‌ی ملانصرالدین(۱۵)

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در ملانصرالدین | دیدگاه‌تان را بنویسید:

دیدار با (اکبر اکسیر)

یاکریم‌ها

 

در جمجمه‌ام تخم گذاشته‌اند

در گوش‌های‌ام جوجه در‌آورده‌اند

در دهانم می‌خوانند، در چشم‎های‌ام می‌چرخند

از محبت ملیحه سوءاستفاده می‌کنند

همه‌جا را به گند کشیده‌اند

می‌خواهم بزنم، می‌گوید گناه دارد

می‌خواهم بترسانم، می‌گوید گناه دارد

ترس از گناه، زندگی‌ی ما را به گند کشیده است!

منتشرشده در دیدار با یک شاعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

این صدا تا کجا با ما می‌آید؟

نهمين دوره مسابقه ادبي صادق هدايت سال ۱۳۸۹ برگزار شد.
دراين مسابقه ۶۵۰ نويسنده از ايران و خارج از کشور داستان كوتاه فرستادند كه ۱۶ نفر از آن‌ها به مرحله داستان‌های برتر رسيدند.

*اسامی این نویسندگان به همراه نام داستان‌های آن‌ها برحسب حروف الفبا به شرح زیر می‌باشد.

داستان آژير از كيميا عسگري اين صدا تا كجا با ما مي آيد از نرگس مقدسيان باغچه اطلسي از محمد مهديه نجف آبادي بهشته از الهــــام گرامي تراول هاي صورتي  رنگ از آيت دولتشاه خاك سفت از مجيد شجاعي داستان بند پايان از حبيب كرمي در زيرآوار مهرباني از محمد ايران منش دركمــــال پرتقال از هادي كيكاووسي دروازه غار از فرزين فرزام دوچرخه از الهام نظري دو زن زيبا از آرام روانشاد راهدارخانه از كورش رشنو روحي كه پشت پنجره تنها ماند از ميعــــاد ماجدي زنگ ها آبستن اند از حمزه برمر زوزه از فاطمه فروتن اصفهاني سرو وباد از مسعود بربر شهرفرشتگان از علي پاينده جهرمي عسلويه از كامليا كاكي قرارملاقات از پروين فدوي كاركردن من و خوردن آهو از فرزانه ابراهيمي لال بازي از جواد ترشيزي لك از محبوبه جناني ماتريس ها از مريم جوادي مأموريت از رضوان نيلي پور- مثل خط خطي هاي سارا از شهلا شهابيان مجنون اول از دكتر مجيد پويان محبوبه از علي آرام مقبره متروك پائولاشولتز از حميد پاك نيا من با خدا مي رقصم از عباس قدير محسني نه سنگي نه گوري از عشرت رحمان پور

ازبين اين ۳۱ داستان چهارنفر برندگان مسابقه ادبي داستان كوتاه صادق هدايت انتخاب شدند : ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | دیدگاه‌تان را بنویسید:

آثار کلاژ زینب انتظاری

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در طرح‌‌ها و نقاشی‌ها | دیدگاه‌تان را بنویسید:

با صدای( احمد شاملو)

اي كاش آب بودم با صداي شاملو

منتشرشده در با صدای شاعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

توفیق‌تان زیاد

آمده در دفتر هنر ویژه‌ی توفیق

………………………………………..برای: توفیق

توفیق‌تان زیاد

آقای جمعه

دیشب دوچیز یادشان نرفت

زیرا که ما پنج خواهر و سه برادریم

و دوم همیشه شیرین‌تر بود ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

belonging

سوم

عنوان belonging به معنای چیزها و شرایطی که به آن تعلق داریم برای بیان نوستالوژی‌ی غربت شعرای ایرانی‌ی خارج از ایران در مقابل longing به معنای چیزها و شرایطی که آرزومندیم بر کتابی که در صدد معرفی‌ی آن هستم توسط نویسنده استفاده شده است. belonging که به زبان انگلیسی نوشته شده مجموعه‌ای‌ست از اشعار شاعران ایرانی‌ی مقیم خارج از کشور توسط نیلوفر طالبی مترجم صاحب‌نام ساکن انگلستان تهیه، نوشته و ترجمه شده است که کاری‌ست قابل تأمل و خواندنی.

نیلوفر طالبی موسس بنگاه معتبر پروژه‌های ترجمه است و تاکنون چندین کار ترجمه انجام داده است که مطالعه‌ی کار حاضر او خبر از آگاهی‌ی او از شعر فارسی و نیز ترجمه‌ی انگلیسی‌ی بسیار دلپذیر شعر فارسی و نیز تنظیم و انتخاب آشنا دارد. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در مقاله | ۱ دیدگاه

باغچه اطلسی

نهمين دوره مسابقه ادبي صادق هدايت سال ۱۳۸۹ برگزار شد.
دراين مسابقه ۶۵۰ نويسنده از ايران و خارج از کشور داستان كوتاه فرستادند كه ۱۶ نفر از آن‌ها به مرحله داستان‌های برتر رسيدند.

با تشکر از آقای جهانگیر هدایت برای ارسال اين داستان‎ها به رسانه در هر شماره و به طور مرتب آن‌ها را برای‌تان  خواهیم آورد.…………………………………………………………………………………………  .رسانه

داستان دوم

نوشته: محمد مهدیه نجف آبادی

بارها این اتفاق افتاده بود. اینکه بیایم اینجا بنشینم کنار این بوته‌های گل اطلسی و چشم بدوزم به رگبرگ‌های ریز پشت برگ و کرک‌های نرم و شاید هم زبرشان که هیچوقت رویشان دست نکشیدم. گربه‌ی دم بریده‌ای که آن روزها زیاد از داربست انگور می‌افتاد دوباره آن گوشه‌ی حیاط صاف ایستاده بود و داشت به باغچه و من که سرپا نشسته بودم پای گل‌های اطلسی نگاه می‌کرد. همیشه یک جور عجیبی نگاه می‌کرد و این بار هم. انگار که مثلاً از خیلی وقت پیش مرا می‌شناسد و آمده تا به من چیزی بگوید. مثلاً یک هشدار، یا یادآوری یک عهد که باید سال‌های پیش با خودم یا کسی بسته باشمش. و بعد می‌رفت. آرام می‌رفت و نه مثل گربه‌هایی که می‌ترسند مبادا یک لنگه دمپایی یا چیزی شبیه آن به طرفشان پرت شود. به سختی از داربست انگور بالا رفت. باز نزدیک بود بیفتد ولی نیفتاد. رفت و از نظرم ناپدید شد.این همه سال گذشته بود و این گربه هنوز زنده بود! ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | 2 دیدگاه

آهنگ مروچان بلوچى

منتشرشده در رقص و ترانه‌های ایرانی | دیدگاه‌تان را بنویسید:

دفترهای شنبه



دفترهای شنبه که یک جنگ ادبی با چاشنی‌ی سیاسی بود و تنها توانست سه شماره دوام بیاورد، دستپخت کار جمعی‎ی اعضای یک نشست دوستانه در شنبه‌ها و با ذهنیت تبادل نظر و انتقال دیدگاه‌های فرهنگی-سیاسی  بوده می‌باشد.

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در مقاله | دیدگاه‌تان را بنویسید:

اشپل

اعلام کردند:

برای تکثیر قزل آلا

در دریاچه‌ی خزر

تخم ماهی پاشیده شود

از شما چه پنهان

نسل ماهی آن‌قدر زیاد شد!

که فیلم را به عقب برگرداندند

۲۸ مارس۲۰۱۱

منتشرشده در شعر فرانو | دیدگاه‌تان را بنویسید:

بهار دلکش- رشید بهبوداف

شاهکاری از رشید ببهود‌اف

 

منتشرشده در CD | دیدگاه‌تان را بنویسید:

عکس روز

منتشرشده در عکس روز | دیدگاه‌تان را بنویسید:

آهنگ متن رسانه در خیال نام دارد که توسط استاد شجریان اجراء شده و شعر آن در زیر می‌آید

آمده ام که سر نهم عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییم که نی ، نی شکنم شکر برم

آمده ام چو عقل و جان کز همه دیده ها نهان
تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در CD | دیدگاه‌تان را بنویسید:

یادداشت‌های شخصی(یادی از بابک و پدرش )

راستش هر چه در خود گشتم هیچ وجه مشترکی با استاد کم نظیری چون ایرج افشار نیافتم مگر یک چیز : بیست سال پس از او، من نیز شاگرد همان دبستانی بوده‌ام که در باغ فردوس تجریش امروز موزه‌ایست در چند صد متری‌ی انتشارات بنیاد موقوفات پدرش محمود افشار. اما خاطره‌ی فراموش نشدنی من از مرد بزرگی چون او در جای دیگری نهفته است.

*

در انتهای راسته‌ی کتابفروشی‌های جلوی دانشگاه تهران، و اگر اشتباه نکنم روبروی سینما دیانا و در نزدیکی‌ی  کتابفروشی‌ی توس، در آن سال‌های آغاز پس از انقلاب یک کتابفروشی باز شده بود به نام انتشارات مولی که  هنوزهم ادامه‌ی ترجمه‌ی مجلدات عظیم فتوحات المکیه‌ی ابن عربی چاپ آن به دست من می‌رسد. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های شخصی | دیدگاه‌تان را بنویسید:

طنز و شوخ‌طبعی‌ی ملانصرالدین(۱۴)

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در ملانصرالدین | دیدگاه‌تان را بنویسید: