- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل______________________..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________
.. **************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
..«الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. ..
..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________
______________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 11822
-
با صدای مجتبی کاشانی
شعر مجتبی کاشانی با صدای شاعر برگرفته از CD ضمیمهی دفتر هنر شمارهی بیستم ویژهی توفیق
برای شنیدن نشانیی زیر را فشار دهید
منتشرشده در با صدای شاعر, صدای دفتر هنر
۱ دیدگاه
اطلاعيه دهمين دورهی جايزه ادبیی صادق هدايت 1390
دهمين دورهی جايزه ادبیی صادق هدايت ۱۳۹۰
دهمين دوره اين مسابقه توسط دفتر هدايت و سايت سخن برگزار میشود. شرايط شركت در اين رقابت ادبی به شرح زير است:
شرايط شركت در مسابقه: ادامهی خواندن
دروازه غار
نویسنده: فرزین فرزام
……………………………………………………………………..(برای کودکان دروازه غار به ویژه مرتضی که جسدش در جوب پیدا شد.)
داستان پنجم
نیمهشب است. جز او کسی در خانه نیست. قاسم متقالیِ جُندآباد سرش را از روی زانو برمیدارد، عرقگیر را از سر بیرون میکشد و یکطرف میاندازد. با اینکه اواسط مرداد است، در تیرهی پشتش احساس سرما میکند. جای سوزن روی رانش کمی کبود شده است.
نوک انگشتهای استخوانی را روی دندههایش میکشد. بلند میشود، دستش را به دیوار میگیرد و با قدمهای لرزان از پلّههای ناهموار زیرزمین پایین میرود. درِ زنگزده را پشت سر خود میبندد. چراغ روشن نمیکند زیرا مردمکهای گشاد چشمهای اریبش در تاریکی به خوبی میبینند. پایین پلّهها به دیوار تکیه میزند. دوباره سوزن را در ران فرو میکند و آنچه باقی مانده است را درون رگ تزریق میکند. ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان
دیدگاهتان را بنویسید:
سه شعر از اکبر اکسیر
تمبر خارجی
مادر، خارج از رحم حامله شد
پدر خارج از کشور درد کشید
من خارج از محدوده به دنیا آمدم
شعرم خارج از نوبت به چاپ رسید ادامهی خواندن
منتشرشده در شعر فرانو
دیدگاهتان را بنویسید:
Climate Chang
نوشتم: اینجا
مثل هوای گیلان شده.
نامهام برگشت خورد
باید صندوق پستیی مادرم در بهشت زهرا
تغیر کرده باشد!.
سوم می ۲۰۱۱
منتشرشده در شعر فرانو
دیدگاهتان را بنویسید:
معرفیی مرفین در هوای تازه
در روزنامهی اطلاعات شمارهی۲۵۰۱۶ سه شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ شاعر طنزپرداز گرامی اکبر اکسیر به معرفی مجموعهی شعر مرفین در هوای تازه اثر حبیب شوکتینیا شاعرنوپرداز مقیم ایران پرداخته که از نظرتان میگذرد.
منتشرشده در گزارش
دیدگاهتان را بنویسید:
belonging
پنجم
عنوان belonging به معنای چیزها و شرایطی که به آن تعلق داریم برای بیان نوستالوژیی غربت شعرای ایرانیی خارج از ایران در مقابل longing به معنای چیزها و شرایطی که آرزومندیم بر کتابی که در صدد معرفیی آن هستم توسط نویسنده استفاده شده است. belonging که به زبان انگلیسی نوشته شده مجموعهایست از اشعار شاعران ایرانیی مقیم خارج از کشور توسط نیلوفر طالبی مترجم صاحبنام ساکن انگلستان تهیه، نوشته و ترجمه شده است که کاریست قابل تأمل و خواندنی.
نیلوفر طالبی موسس بنگاه معتبر پروژههای ترجمه است و تاکنون چندین کار ترجمه انجام داده است که مطالعهی کار حاضر او خبر از آگاهیی او از شعر فارسی و نیز ترجمهی انگلیسیی بسیار دلپذیر شعر فارسی و نیز تنظیم و انتخاب آشنا دارد.
شعرای خارج از کشور در این کتاب به سه دورهی شاعران نسل اول که بین سالهای ۱۹۲۹ و ۱۹۴۵ به دنیا آمدهاند شامل شاعرانی مثل نادر نادرپور، حسین افراسیابی، مینا اسدی، اسماعیل خویی و یداله رویایی- و شاعران نسل دوم که متولدین بین سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۶۰ شامل شاعران جوانتر مانند رضا فرمند، جمشید مشکانی، بهزاد کشمیری، مجید نفیسی، عباس صفاری است و شعرای نسل سوم که بعد از سالهای ۱۹۶۰ تولد یافته و از نامهایی چون آنا آقایی، مریم هوله، زیبا کرباسی و ….گفته میشود تقسیم شدهاند.
برای آشنایی شما با این اثر، اشعاری از پرتو نوریاعلا را در کنار ترجمهی انگلیسیی آن در این شماره برای شما میآوریم. ادامهی خواندن
منتشرشده در شعر دیگران, مقاله
دیدگاهتان را بنویسید:
داستانِ بندپایان
داستان ششم
نویسنده: حبیب کرمی
دو تله موش از توی کولهام بیرون میآورم و زیر تخت میگذارم ، حشرهکش را هم بعد از اینکه تلویزیون سر نیم ساعت خاموش شد زیر کاناپه پنهان کردم، در همین این یکی دو دقیقه تلفن همراهم یک میلیون بار زنگ خرده، صدای ویبرهاش تنم را مور مور میکند، دو پیام هم دریافت شد، شته ( هفتصد بدهکاری، پسر منو پشت سرت خراب نکن ) خرمگس ( صد تومان چقده ، که دوازده شب به بعد فقط روشنی ؟؟ ) تلفن همراهم را از تخت بیرون میکنم .
روی تخت دراز میکشم شبکه چهار مجموعه مستندی با نام ( موجوداتی در همه جا و هیچ کجا ) نشان میداد که درباره بندپایان بود، همینهایی که در خصوصیترین سوراخ آدم هم میتوانند زندگی کنند، امشب درباره حشرات بود، آخر برنامهها از موضوع فردا شب خبرداد ( خانواده عنکبوتیان ) همان موقع به فکرم رسید حشرهکش را زیر کاناپه پنهان کنم. ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان
دیدگاهتان را بنویسید:
آهنگ متن۲
محمدرضا شجریان ؛ از آلبوم ” سرود مهر ” ؛ تصنیف نیایش
دستی افشان تا ز سر انگشتانت صد قطره چکد هر قطره شود خورشیدی
باشد که بصد سوزن نور شب ما را بکند روزن روزن
ما بی تاب و نیایش بی رنگ ادامهی خواندن
منتشرشده در CD
دیدگاهتان را بنویسید:
یادداشتهای شخصی”سوگنامهی کتاب”
یکی از خوشترین ایام زندگیام سالهای جوانی در دههی شصت میلادی بود که صبحها در لندن یک هفتهنامهی time out را زیر بغل میزدم و روزها را به تماشای فیلمهای کلاسیک آن روز و گشت و گذار در موزهها و کتابخانهها میگذراندم. یکبار با ترن زیر زمینی به کافهای رفتم که میگفتند یک قرن و اندی قبل پاتوق چارلز دیکنس بوده است. این که واقعا روزگاری آن خالق داستانهای عهد ویکتوریا در آن چهاردیواریی پوشیده از بوی چوب و دود سیگار و قطران با دوستان خود آبجو میخورده و گپ میزده است نمیدانم اما میدانم یک صندلی آنتیک آنجا بود که کسی روی آن نمینشست و اما کتابهای دیکنس را مثل اشیاء مقدس روی آن چیده بودند و زنان و مردان جوان و سالخورد در اطراف آن روی صندلیهای خود نشسته و به آرامی با خود گفتگو میکردند. ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای شخصی
دیدگاهتان را بنویسید: