زمانی که صلاحالدین زرکوب مرشد محبوب مولانا که به دیوار میگفت “دیفار ” درگذشت مولانا سرودن مثنوی را که دفتر اول آن را که به نام او آغاز کرده بود کنار گذشت و مدتی سوگوار و بیحوصله از خانه بیرون نیامد، وقتی پس از چندی سرودن مثنوی را از سرگرفت با این بیت دفتر دوم را آغاز کرد:
مدتی این مثنوی تأخیر شد مدتی بایست تا خون شیر شد
کلمات و سرگذشت پیران و مرشدانی را که در معرفت شهودی بنام بودهاند در کتابهای گذشتگان چون کشفالمحجوب، طبقاتالصوفیه و تذکرهالاولیای عطار میتوان جستجو کرد.
خواهید دید که در ذات کلمات این بزرگان هرگز دروغی به چشم نمیخورد، و انسانهای حقیر امروز هستند که با کلمات پاک دروغ میسازند. چه بسا همان “دیفال” بهصورت دیگر “دیوار” بوده است از آنجا که ابدال (و ) به (ف ) و نیز (ر ) به (لام) در زبان فارسی بیسابقه نبوده است، و ما نمیدانیم که فلان در قرن هفتم با چه لهجهای تکلم میکرده است. ادامهی خواندن