یادداشت‌های شخصی( حسب حالی ننوشتیم و شد ایامی چند)

زمانی که صلاح‌الدین زرکوب مرشد محبوب مولانا که به دیوار می‌گفت “دیفار ” درگذشت مولانا سرودن مثنوی را که دفتر اول آن را که به نام او آغاز کرده بود کنار گذشت و مدتی سوگوار و بی‌حوصله از خانه بیرون نیامد، وقتی پس از چندی سرودن مثنوی را از سرگرفت با این بیت دفتر دوم را آغاز کرد:

مدتی این مثنوی تأخیر شد                 مدتی بایست تا خون شیر شد

کلمات و سرگذشت پیران و مرشدانی را که در معرفت شهودی بنام بوده‌اند در کتاب‎های گذشتگان چون کشف‌المحجوب، طبقات‌الصوفیه و تذکره‌الاولیای عطار می‌توان جستجو کرد.

خواهید دید که در ذات کلمات این بزرگان هرگز دروغی به چشم نمی‌خورد، و انسان‌های حقیر امروز هستند که با کلمات پاک دروغ می‌سازند. چه بسا همان “دیفال” به‌صورت دیگر “دیوار” بوده است از آن‌جا که ابدال (و ) به (ف ) و نیز (ر ) به (لام) در زبان فارسی بی‌سابقه نبوده است، و ما نمی‌دانیم که فلان در قرن هفتم با چه لهجه‌ای تکلم می‌کرده است. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های شخصی | دیدگاه‌تان را بنویسید:

شیر تو شیر

هیچ چیز سر جایش نیست

موتورسوارها در پیاده‌رو می‌رانند

و پیاده‌ها در خیابان راه می‌روند

مقابل این بیمارستان بوق‌ ممتد بزنید

مریض‌ها در اعتصاب دوایند

۳ خرداد ۱۳۹۱

منتشرشده در شعر فرانو | 2 دیدگاه

حرفه: روزنامه نگار؟!

دوازده خوانش در باره عقوبت‌های جانفرسای نوشتن و روزنامه‌نگاری
بخش یکم

علي شريفيان  (ويژه پيوند)

asharifian@sympatico.ca

 

خوانش يک: و نخست کلمه بود و کلمه خدا بود…

در اين سحرگاه گرگ و ميش دراز مدتی قلم در دستم خشکش زده بود. نمی‌توانستم، نمی‌دانستم به کدام سو بگردانمش. تازه به چرخش و گردش افتاده است. خنکای بامداد از لای تنها پنجره دو لايه اتاق – آپارتمان که لايه دوم، لايه داخلی آنرا با تکه چوبی بالا نگاه داشته‌ام، به درون می‌وزد و به پشتم می‌خورد. اولين واژه‌ها را بر کاغذی می‌پراکنم:

و نخست کلمه بود و کلمه خدا بود…

خوانش دو: از سالهای دور، در آغاز راه

گرمای خرداد شهر را کلافه کرده بود.  جمعه دلگير گرم خوب از نيمه گذشته بود. اتوبوسی که از اهواز روزنامه و مجله به گچساران می‌آورد مانند هميشه دير کرده بود. دير زمانی بود دورو بر قماره (کيوسک) زرگانی تنها دکه روزنامه و کتاب‌فروشی شهر در انتظار پرسه زده بودم. زرگانی دو، سه، چند بار با لهجه شيرين لری بويراحمدی‌اش به من گفته بود: “کر ايچو چه ايکنی؟ برو حوض مله سی خوت دس مله بزن، مجله ايا، پسين بيو بوسون.” (پسر اينجا چه ميکنی؟ برو استخر برا خودت شنا کن، مجله می‌آد، غروب بيا بگير.)

چهار پنج هفته بود که مطلبی برای” کيهان بچه‌ها” فرستاده بودم. مطلب که چه بگويم چيزی- موضوع آنرا ديگر به ياد نمی‌آورم- در دو سه برگه نوشته بودم و روانه کرده بودم. اين جمعه سوم يا چهارم بود که منتظر بودم کيهان بچه‌ها با نوشته من بيايد. اتوبوس هن هن‌کنان از سر پيچش خيابان پيدا شد. با خود گفتم: “اين بار…”

 سرخی دراز اتوبوس کنار قماره زرگانی ايستاد. شاگرد راننده، فرز اما خسته پريد پايين. بسته‌های کيهان، اطلاعات، سپيدوسياه، اميد ايران، تهران مصور، خواندنی‌ها، توفيق و در آخر دو بسته ۲۵ تايی اطلاعات کودکان و کيهان بچه‌ها را روی پيشخوان دکه گذاشت. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در مقاله | دیدگاه‌تان را بنویسید:

دیدار با حمیدرضا اقبالدوست

کاغذ

از روزی که تبرها

جای‌شان را

به ارّه‌های موتوری داده‌اند

شاعرها

در عزای درخت

به اندازه‌ی چند جنگل، کاغذ

مرثیه نوشته‌اند ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در دیدار با یک شاعر | 5 دیدگاه

صدای دفترهنر ۲۶

در هر شماره بخش‌های(TRAKS) مختلف صداهای دفتر هنر متعلق به دفاتری که به همراه CD آمده‌اند را در رسانه ارائه می‎کنیم.

با فشار روی tofiq 04-Trk004 می‌توانید به بخش بیست و هفتم صدای دفترهنر (گپ پرویز خطیبی با عبداله ناطمی ، موسیقی‌ی لقمان ادهمی) از ضمیمه‌ی شماره‌ی بیستم ويژه‌ی توفیق گوش دهید.

منتشرشده در صدای دفتر هنر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

سنگ آفتاب ۵


ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

شعرخوانی‌ی ایرج زهری



شعرخوانی‌های اشعار شاعران ایرانی یکی از کارمایه‌های ايرج زهری، منتقد، مترجم، نمايشنامه‌نويس و مدرس تئاتر است که دیرزمانی‌ بود که او را به خود مشغول داشته بود . در شماره‌های قبل اشعاری از شاعران مختلف را با صدای این همکار خردمند که به تازه‌گی ما را ترک کرد شنیدیم. در این شماره دو شعر دیگر با صدای او را که دوست گرامی‌مان شاهرخ رئیسی دراختیار رسانه گذاشته است برایتان می‎آوریم،

 

برای آشنایی بیش‌تر با ایرج زهری‌ به سایت شخصی‌ی او به نشانی‌ی زیر مراجعه کنید.

http://www.iradjzohari.epage.ir

دارم سر آن که امشب آیم به برت

سگ دراین روزگار بدفرجام

منتشرشده در صدای شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

سه شعر از هوشنگ رئوف

۱

بر گلوی دریا

چنگال خرس‌های سفید گیر کرده است

که رود خانه‌ها

خاموش از ترانه‌ی ماهی

سر به زیر می‌گذرند . …. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

نکات دستوری _ ۲

منتشرشده در نکات دستوری | دیدگاه‌تان را بنویسید:

نگاهی به سینما

بخش یکم

معرفی‌ی فیلم‌های جدید در ماه جولای

“To Rome with Love” جدید‌ترین ساخته وودی آلن در جشنواره فیلم لس‌آنجلس و بروی اکران سینماها

 

 

http://www.youtube.com/watch?v=WIbYqxqtP38

ششمین ساخته پیاپی وودی آلن در اروپا پس از لندن، بارسلونا و پاریس اینبار در رم به اتمام رسیده و در ماه آوریل گذشته در  ۵۵۹ سالن سینما درایتالیا بروی اکران رفته است و رکورد فروش فیلم را هم در این کشور شکسته است. “تقدیم به رم با عشق” در ماه جولای پس از نمایش در فستیوال فیلم لس آنجلس راهی پرده‌ی سینماهای آمریکا خواهد شد. این نابغه ۷۷ ساله که بطور متوسط در سی سال گذشته سالی یک فیلم ساخته است پس از موفقیت و کسب اسکار بهترین فیلمنامه‌ سال ۲۰۱۱ برای “نیمه شب در پاریس” فیلم جدیدش “تقدیم به رم با عشق ” را بروی پرده برده است. گروه کثیری از هنرپیشگان معروف هالیوود و اروپا طبق معمول خواستار بازی در فیلمهای وودی آلن هستند و اینبار نیز علاوه بر خود وودی آلن هنرپیشگانی مانند “الک بالدوین”، “جسی ایزنبرگ”، “پنلوپه کروز”، “الن پیج”، “گرتا گروئیک” و کمدین و فیلمساز معروف ایتالیا “روبرتو بنی نی” در این فیلم بازی دارند. وودی آلن پس از “اسکوپ” در سال ۲۰۰۶ تا “تقدیم به رم با عشق” در هیچکدام از فیلم‎هایش که در اروپا تهیه کرده است خود بازی نکرده بود و این فیلم بازگشتی دوباره برای بازیگری او نیز محسوب می‌شود.

روبرتو بنینی و وودی آلن

موضوع فیلم ” تقدیم به رمبا عشق” که یک رمانتیک – کمدی به سبک وودی آلن است طبق روال همیشگی فیلمهای الن حول گفتگو و بحث حول روابط ، خانواده، و سکس در میان گروهی از مردم، شامل آمریکائی، ایتالیائی و غیره در شهر تاریخی و هنری رم می‌باشد.  داستان «تقديم به رم با عشق» در رم دوران معاصر روی می‌دهد و اقتباسی است آزاد از کتاب «دکامرون» نوشته «جووانی بوکاچيو» نويسنده قرن ۱۴ ميلادی ايتالياکه از ۱۰۰ داستان تشکيل شده است . فيلم آلن از چهاربخش جداگانه تشکيل شده است؛ دو داستان درباره‌ی شخصيت‌های آمريکايی در رم  و دو داستان ديگر نيز شخصيت‌های ايتاليايی در اين شهر را در بر می‌گيرد. وودی آلن خالق آثار سرشناسی چون «منهتن»،«آنی هال»،  «رز بنفش قاهره»، «هانا و خواهرش»، «دنی رز برادوی» و «امتياز نهايی» است كه در كارنامه‌ی سينمايی او جوايز معتبری چون بهترين كارگردانی و بهترين فيلم‌نامه جوايز بافتا انگليس، خرس نقره‌ای جشنواره‌ برلين، جايزه‌ فيپرشی جشنواره‌ كن، دو جايزه‌ بهترين فيلم خارجی از جوايز سزار فرانسه، جايزه بهترين فيلم اروپايی از جوايز گويا اسپانيا، شير طلای افتخاری جشنواره‌ ونيز به چشم می‌خورد. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد سینما | دیدگاه‌تان را بنویسید:

با صدای سیاوش کسرایی

 آرش کمانگیر شعر و صدای سیاوش کسرایی

kasrai-arash

منتشرشده در با صدای شاعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

صنعت نقاشی روی کاشی


محمد علی الطافی- ارسالی‌ی دوست‌مان رضا مروجی*

صنعت نقاشی روی کاشی قدمتی دیرینه دارد. نقطه اوج کاشی‌های منقوش به دوره ساسانی می‌رسد که نقش‌مایه آنها حیوانات، گیاهان و خدایان (اهورامزدا) بوده و رفته رفته این صنعت رشد کرده تا به امروز. ماده اولیه کاشی، خاک رس و آب بوده که به صورت گل در می‌آورند و آن را داخل قالب می‌ریختند و جایی قرار می‌دادند  تا خشک شود. سپس آن را داخل کوره می‌پختند تا به صورت کاشی/سرامیک (سفال) در آید و روی آن را با سیلیس مذاب (که ذات آن شیشه است)، لعاب می‌گرفتند.

نقوش قدیمی و حتی نقوش امروزی، نقاشی‌هایی بودند که بر روی کاشی یا سرامیک لعاب خورده رسم می‌شدند و بعد دوباره داخل کوره پخته می‌شدند (در اصطلاح به آنها کاشی‌های هفت رنگ می‌گویند). به این نقاشی‌ها، نقاشی‌های حاصل پخت سوم می‌گویند. یکبار داخل کوره رفته تا فرم کاشی/سرامیک را پیدا کند و استحکام داشته باشد بعد لعاب خورده و دوباره داخل کوره رفته و سپس نقاشی روی لعاب رسم شده و باز داخل کوره پخته می‌شود.

اما نوآوری و بدعت جدیدی در صنعت نقاشی روی کاشی/سرامیک در جهان، اولین بار توسط محمدعلی الطافی صورت گرفت که حاصل پخت دوم بود. بدین صورت که نقاشی مستقیم روی بدنه خام کاشی/ سرامیک (در اصطلاح صنعتی بدان بیسکویت گفته می‌شود) صورت گرفته است. یعنی پس از اینکه برای بار اول داخل کوره به صورت کاشی/ سرامیک در آمد، روی بدنه خام آن نقاشی با رنگ‌های مخصوص سرامیک/ کاشی رسم شده ، سپس لعاب خورده و داخل کوره رفته و پخته شده. این کاشی‌های منقوش حاصل پخت دوم هستند؛ ضمن اینکه طرح نقاشی آنها ابتدا رسم شده و سپس لعب خورده. در واقع این نقاشی‌ها، نقاشی روی لعاب نیستند. چون رنگ‌ها به داخل بافت اولیه کاشی‌ها رفته و سپس روی آنها لعاب قرار گرفته از استحکام و ماندگاری بسیاری برخوردار است و امکان هیچ گونه پریدگی و شکنندگی رنگ در آن نیست و در صورت صدمه خدشه‌ای به طرح و رنگ وارد نمی‌شود. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در طرح‌‌ها و نقاشی‌ها | 2 دیدگاه

عکس روز

منتشرشده در عکس روز | دیدگاه‌تان را بنویسید:

منتشرشده در سرفصل | ۱ دیدگاه

خاكسپاری‌ی شبانه استاد موسيقی‌ی ايران

نوای نی‌ی كسايی خاموش شد

حسن کسایی نوازنده پیشکسوت نی بر اثر سرطان، پنج‌شنبه ۲۵ خردادماه چشم از جهان فروبست. 

 

به گزارش مهر، کسایی که متولد سوم مهرماه سال ۱۳۰۷ بود در سن ۲۰ سالگی نخستین اجرای تکنوازی نی خود را در دستگاه همایون در تئاتر اصفهان به صحنه برد و یک سال بعد قطعه معروف سلام را در دستگاه چهارگاه ساخت که از معروف‌ترین قطعات موسیقی ایرانی به شمار می‌رود. این قطعه بعدها توسط حسین علیزاده در آلبوم صبحگاهی با سازبندی و ارکستراسیونی حجیم بازسازی شد. کسايی در سال ۱۳۲۹ برای اولین بار نی را به ارکستر برد و با ارکستر رادیو ارتش اصفهان همکاری خود را شروع کرد. در سال‌های بعد با ارکسترهای متعدد رادیو به سرپرستی هنرمندانی چون ابوالحسن صبا، حسین یاحقی، حبیب‌الله بدیعی، محمد میرنقیبی، همایون خرم و دیگران به فعالیت خود در این زمینه ادامه داد. از سال ۱۳۴۶، فضای کاری کسايی ابعادی جهانی پیدا کرد. وی در دهه ۶۰ به کشورهای آلمان، انگلستان، فرانسه و هلند سفر کرد و در چند برنامه رادیویی، به اجرای برنامه پرداخت. در سال ۶۹ تندیس وی در گالری مفاخر هنری جهان در لندن نصب شد. پس از آنکه کسايی در سال ۷۰ در جشنواره نی‌نوازان در تالار اندیشه شرکت کرد، فعالیت او دوباره رونق گرفت و در سال ۷۸ موفق به دریافت نشان درجه یک فرهنگ و هنر شد. همچنین در سال ۱۳۸۱، به عنوان چهره ماندگار موسیقی انتخاب و تقدیر شد. کسایی در سال ۱۳۷۵ به آمریکا و کانادا سفر کرده و در محافل شعر و موسیقی شرکت کرد. در سال ۱۳۷۶ هم با تلاش محمدرضا لطفی، انجمن دوستداران موسیقی ایرانی واشنگتن، مجلس گرامیداشتی برای کسايی بر پا كرد.
در حالي‌كه يكي از شاگردان استاد ني ايران خبر داد كه مراسم تشييع پيكر اين هنرمندروز جمعه برگزار مي‌شود، اما گويا بدون هيچ اطلاع‌رساني اين هنرمند به خاك سپرده شده است. به گزارش سايت خانه‌ موسيقي پیکر حسن کسایی، استاد پیشکسوت نی، نیمه شب پنج‌شنبه با حضور اعضای خانواده و جمعی از شاگردان وی، در آرامگاه تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
به گفته محمد جواد کسایی، فرزند اين هنرمند مرحوم، با توجه به شرایط ویژه‌ای که وجود داشت و طبق وصیت مرحوم کسایی مبنی بر خاکسپاری در کنار مقبره استاد تاج اصفهانی، پیکر ایشان نیمه شب گذشته در تخت فولاد اصفهان و در فاصله کمی از مقبره استاد تاج اصفهانی به خاک سپرده شد. مراسم ترحیم این استاد پیشکسوت صبح روز یکشنبه، ۲۸ خرداد ماه از ساعت ۸:۳۰ الی ۱۱:۳۰ در مسجد سیدشهر اصفهان برگزار می‌شود.


منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | دیدگاه‌تان را بنویسید:

طرح‌های بیژن اسدی‌پور

بخش ۱


ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در طرح‌‌ها و نقاشی‌ها | دیدگاه‌تان را بنویسید: