حرف‌های کتره‌ای

بخش هفتم


ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در حرف‌های کتره‌ای | دیدگاه‌تان را بنویسید:

یادداشت‌های شخصی ( رسولان رسالت‌نیافته )

 

جلال مقدم ، بهمن شعله‌ور و جلال آل‌احمد معلمان مدرسه‌ی ” شاپور تجریش” بودند. آن‌ها که نوشته‌ی من ” دو جلال ” را خوانده‌اند ( این شماره با تأخیر / شماره‌ی ٤ / ١٣٨٦ )
ادای دین و احساس مرا به آن جلال اول – نازنینی که مدرسه را بی‌آن‌که ما را رها کند ترک کرد و رفت فیلمساز شد، فرار از تله را ساخت و با بازی‌ی خود چند فیلم را به یادماندنی کرد، مدتی در بعد از انقلاب آواره شد و سر آخر مثل همه‌ی کارهای عجیب و غریب‌آش زیر ماشین رفت و خلاص – دانسته‌اند. وقتی مسعود کیمیایی مرا برای دیدن نمایش خصوصی‌ی فیلم دندان مار دعوت کرد من فقط به عشق دیدن جلال مقدم رفتم ولی او نیامد و من را با یاد همان دیدار معمایی‌اش تنها گذاشت که تمام بار نوشته‌ی دو جلال در آن سرریز شده است.
*
اما آن‌ها که دو جلال مراخوانده‌اند از همین بیت حافظ که در پیشانی‌ی یادنامه آورده‌ام دانسته‌اند که از همان  سال‌های مدرسه مرا رغبتی به آن یکی جلال نبوده است:
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری، وان پرده نشین باشد
در ظاهر حافظ می‌گوید تقدیر این بوده است که گلاب را در شیشه کنند و گل را برای تماشا بگذارند؛ اما در فرهنگ تمثیلی‌ی حافظ ” شاهد بازاری ” کنایه از ” هرجایی ” و ” پرده‌نشین ” به معنی ” مستوره ” است. شاهد غیر کنایی‌ی آن نیز مثلا بیت زیر است از رفیع لنبانی شاعر قرن ششم:
کجا رسد به جمال تو آفتاب که نیست
به لطف ” پرده‌نشین ” ” شوخ‌چشم بازاری” ادامه‌ی خواندن
منتشرشده در یادداشت‌های شخصی | ۱ دیدگاه

صورت‌نامه ۹

منتشرشده در صورت‌نامه | دیدگاه‌تان را بنویسید:

با صدای هوشنگ ابتهاج

به یاد دیداری که با ه. الف. سایه داشتیم در این حوالی‌ی بی‌کسی

 

منتشرشده در با صدای شاعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

سخنی با آقای اسماعیل نوری علا

آقای نوری علا، من گاه و بیگاه جمعه‌گردی‌های شما را می‌خوانم و خامه خود برگزیده‌اید، افسوس می‌خورم و می‌پرسم که بر آن نویسنده و نقاد ادبی که من پیش‌ترها می‌شناختم و گاه و بیگاه هم سخنی با یک دیگر می‌گفتیم، چه جفا و ستمی رفته که اینک، کارش زهرخند و ناسزاگویی پر از خشم برکاغذ نهادن شده و خویشتن را پیر اندرزگوی دنیای سیاست و اخلاق برمی‌شمارد و از بلندای منبری خودساخته، به این و آن نیش می‌زند و ناخویشان را «رسوا» می‌سازد! به هر روی، رموز مصلحت ملک، خسروان دانند. 

نه می‌خواستم داوری‌های تازه یافته شما را به چالش کشم و نه شیفته درگیری قلمی با شما بودم که گفته‌اند خدنگ منت خاقان نمی‌توان خورد. اما این نوشتار تازه شما با نام «روایت نسل نابهنگامی» را که درآن، نیش خامه نا ادیبانه‌تان هم گریبان پدرم را گرفته و هم ناراستی‌هایی را پیرامون کتاب تازه من روان ساخته، نمی‌توان بی پاسخ گذارد که دوچیز طیره عقل است، دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی!  ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | دیدگاه‌تان را بنویسید:

لقانطه‌ی اقبال

بخش پنجم


ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در لقانطه‌ی اقبال | دیدگاه‌تان را بنویسید:

دیدار با شمس لنگرودی


ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در دیدار با یک شاعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

نگاهی به سینما

بخش دوم

سينمای فردين به روايت فردين

“دلم می‌خواست كار خوبی انجام بدهم، ولی وقتی شعورش را ندارم چه توقعی از من داری. من در حد شعور خودم كارم را بلد هستم. سينمائی كه نصيب همه ما شده بود با آن شعور و سواد و تجربه‌ای كه داشتيم چيزی به جز آنچه ديديم نمی‌توانست باشد.
(سينمای فردين به روايت فردين- نشر قطره- ص ۳۱۲).
كاش سياست‌مدارن و مسئولين حكومتی و اجرائي ايران هم می‌توانستند با چنين جرأتی به خود نگاه كنند و درباره گذشته خود، رفتارهای خود و اشتباهات خود نظر بدهند…
تصويربالا: عباس بهارلو به هنگام گفتگو با فردين از مجموعۀ تاریخ شفاهی سینمای ایران (۱۳۷۴). حاصل اين گفتگو در كتابی به نام “سينمای فردين به روايت فردين” تدوين شد اما وزارت ارشاد مجوز انتشار كتاب را بعد از مرگ فردين (۱۳۷۹) صادر كرد…

حذف عکس باران کوثری در پوستر یک فیلم

سپیده دم – رونمایی ایسنا از پوستر من مادر هستم. همان طور که در عکس مشاهده می‌کنید ایسنا پوستر فیلم “من مادر هستم” را با حذف قسمت بالایی این پوستر رونمایی کرد.
با توجه به حجم بالای منتشر شدن پوستر اصلی در فضای اینترنت امیدواریم این حذف فقط اشتباهی غیر عمدی باشد. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد سینما | دیدگاه‌تان را بنویسید:

مکث و مروری بر شعر / زیارت‌نامه‌ی مرغ‌سحر و همخوانی دختران خرداد ماه / سید علی صالحی

نگاه: افسانه نجومی

افسانه نجومی

سیدعلی صالحی

سید علی صالحی به راستی یکی از تاثیرگذارترین شاعران معاصر محسوب می‌شود.  وی که همواره به بسط امکانات زبان گفتاری اندیشیده، تاثیر نگارشی و حتا نگرشی ویژه‌ایی را برشعر نسل جوان ما گذاشته است. لحن گفتاری و آسان‎یاب شعرها و رسیدن به جلوه‌های ذهنی و زبانی ساده و شفاف سرانجام به نوعی خلق انرژی زبانی در شعرها بدل می‌شود که شعرها را تا رسیدن به نوعی تشخص شاعرانه و رسیدن به فردیتی ذهنی و زبانی سوق می‌دهد . از دیگر سو عاطفه‌ایی غلیظ   پیچیده در رمانتیسمی متصاعد شده از غلیان عواطف شخصی، با احساساتی پررنگ و صمیمی که همواره برجسته‌نمای شعر صالحی محسوب می‌شوند، تا جایی که گویی صالحی برای نزدیک شدن به احساسات و عواطف مخاطبان‌اش و بدست آوردن همدلی به آن‌ها شعرهایش را اگر چه با زبان ملموس و عینیت‌گرا، اما  تا حد گفتارهای متداول و معمول و پند و اندرزهای صمیمانه،  تقلیل می‌دهد .اتفاقی که “زیارت‌نامه‌ی مرغ سحر و همخوانی دختران خردادماه ” در تک تک فضاها و تصاویرش به وفور تجربه کرده است.

مراقب باش برادر من ! / نانی که به خانه می‌بری / از دعای باران به گندم رسیده است ! زنهار / دنیا دشمن دانایان است. ص ۳۴ ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد شعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

اشعار این شماره

شاعران این شماره:  اکبر اکسیر، حبیب شوکتی، آزاد نوروزی و قاسم بحرانی  
_____________________

 

یک شعر از اکبر اکسیر

دولايه

 

من و مليحه

دو پسر داريم

عرفان و ايثار

عرفان ساكت

ايثار شلوغ

عرفان باطن من است

ايثار ظاهر من

باطنم خودم را مي سوزاند

ظاهرم ديگران را!…

 

ضرب‌المثل

بعضی‌ها شعر ِعاشقانه می‌گویند

بعضی‌ها عاشقانه شعر می‌گویند ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در اشعار این شماره | دیدگاه‌تان را بنویسید:

به خودم می‌گویم زنده باد سینما

دل نوشته‌ای دردناک


فرهاد اصلانی: به خودم می‌گویم زنده باد سینما
فرهاد اصلانی بازیگر تئاتر،سینما و تلویزیون در یادداشتی به تشریح اتفاقات این روزهای سینما پرداخت؛

ساعت ۲ بعدازظهر بود اس‌ام‌اسی برای من رسید که امشب فیلم «من مادر هستم» ساعت هشت در سینما آفریقا اکران می‌شود، فیلمی که من در آن بازی کرده بودم. باورم نمی‌شد، با دوستی که در دفتر آقای موسوی، تهیه‌‌کننده کار می‌کرد و می‌شناختم تماس گرفتم و گفتم باورم نمی‌شه یعنی بعد از یک سال و نیم فیلم اکران می‌شه؟ گفت آره. اکران این سانس‌اش هم به نفع یک موسسه خیریه است. ولی البته ممکنه برادران انصار بریزند و فیلم را پایین بکشند، درست مثل فیلم «خصوصی» به شوخی گفت ممکنه کتک هم بخوری. گفت بلیت برای همسر و دخترت هم کنار بذارم؟ گفتم نه اگر قراره کتک بخورم‌ بذار تنها باشم. گفتم پس اگر خبر جدیدی شد بهم بگو. ساعت پنج شد زنگ زدم، گفت اوضاع روبه راهه. گفت بیانیه انصار رو بخون رو سایت‌ها اومده.

خوندم دیدم به وزیر ارشاد تا ساعت ۷ فرصت دادن که فیلم رو بیاره پایین. ساعت هفت زنگ زدم گفت فیلم را دادستانی خواسته. کمی بعد نا‌امیدانه رفتم به سمت سینما، توی راه به این کلمات فکر کردم. دادستانی، انصار حزب‌الله، کتک خوردن، بستن، گرفتن، مگر من کی‌ام؟ ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | دیدگاه‌تان را بنویسید:

دلم برای بوفالو‌ها تنگ می‌شود

 دلم برای بوفالو‌ها تنگ می‌شود – هاتف هیدجی
 ·

__________________________________________________________________________

 

یک روز بعد از ظهر توی یک جعبه‌ی بزرگ چوبی آوردندش. اول که شرکت باربری بین‌المللی زنگ ساختمان را زد و گفت برایم بسته آمده، گفتم حتماً‌ اشتباه شده. اما آن‌ها اصرار کردند که آدرس را درست آمده‌اند. من رفتم پایین دم در و درست هم آمده بودند. نشانی خودم بود. دو بار چک کردم. اما نشانی فرستنده به خط نامفهومی بود و من دیگر سعی نکردم ته و توی قضیه را در بیاورم. گفتند تمام هزینه‌های حمل پرداخت شده، ولی چون جعبه توی آسانسور جا نگرفت به هر کدام از باربرها هزار تومان دادم و آن‌ها تا داخل خانه آوردندش.

در جعبه با میخ محکم شده بود. با کارد آشپزخانه و قندشکن کلی زور زدم تا بازش کردم و پیرمرد را با کلاه پردارش دیدم که ایستاد. بدنش برهنه بود و پوست نباتی‌اش با طرح‌های رنگارنگ نقاشی شده بود. آخرین گزینه برای حدس زدن؛ یک سرخپوست تمام عیار! ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | دیدگاه‌تان را بنویسید:

خیام خوانی به سبک بندری


خیام خوانی

موزیک ویدئو بسیار زیبا از خیام خوانی به سبک بندری:
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم

=============
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
==============
افسوس که نامه جوانی طی شد،
و آن تازه بهار زندگانی دی شد،
حالی که ورا نام جوانی گفتند،
معلوم نشد که او کی آمد کی شد
منتشرشده در رقص و ترانه‌های ایرانی | دیدگاه‌تان را بنویسید:

عکس روز

ماشین ATM

منتشرشده در عکس روز | دیدگاه‌تان را بنویسید:

منتشرشده در سرفصل | دیدگاه‌تان را بنویسید:

صورت‌نامه ۸

منتشرشده در صورت‌نامه | دیدگاه‌تان را بنویسید: