- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل______________________..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________
.. **************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
..«الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. ..
..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________
______________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 11102
-
منتشرشده در یادداشتهای پراکنده
۱ دیدگاه
با سپاسگزاری از نکتهگیریهای آقای صبا
پاسخ آقای کتیرایی به کامنت آقای صبا در مورد حرفهای کترهای
گمان میکنم که اگر آقای صبا کمی شکیبابی میکردند تا حرفهای کترهای به پایان برسد دستکم این داوریی شتابزده را نمیکردند:
«….بهنظر میرسد که تمام حرفهای کترهای برای ریختن پتهی{…} روی آب بوده است.»
خیال میکنم که از دیرباز تا این دوران لیقگی همواره نخست به سوی ریشهها رفتهام و در راه برافکندن پایبستها و بنیادها هر زمان عشقّه (این واژه را با الهام از یک عارف ایرانی و یک فیلسوف «بتشکن» اروپایی به معنای پیو {پیوک} بهکار میبرم)هایی را هم از بن برافکندم.
در جوانی نخست از لژهای «مادر» در بریتانیای کبیر و امپراتوریی فرانسه آغاز کردم و آنگاه به لژهای «برادران»شان در ایران پرداختم.
( کتاب «فراماسونری در ایران» از سال ۱۳۵۸ تاکنون بی«ویرایش» اجازهی تجدید چاپ نیافته است. از محظوران یکی هم شرحی است در بارهی سیدجمالالدین اسدآبادی)
در«گامی در راه غربشناسی» هم که تاکنون به چاپ نرسیده همین روش بهکار برده شده است….
من بهویژه در این دو سه دهه عقلم به «اندیشهی ترقی» – که میرزا فتحعلی آخوندزاده آن را به «پُر غره» ترجمه کرده بود- قد نمیدهد. حتی در دوران جوانی حرفهای من در بارهی کسانی چون میرزا ملکمخان و میرزا حسینخان سپهسالار – که پس از سفر به اروپا با کفش روی فرش راه میرفت – و سید جمالالدین اسدآبادی ( یا افغانی) و دیگر پیشروان «فکر» ترقی با عقیدهی آدمیت نمیخواند. ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای پراکنده
دیدگاهتان را بنویسید:
یادداشتهای شخصی (یوسف و آرگو)
قدیمیها میگفتند ” ختنه گاهی که پارسال بریده شده بود تازه امسال خونش در آمده ” و این مثل کنایی و طنز آمیز را در بارهی کسانی به کار می بردند که غائلهی تمام شدهای را دوباره مطرح میکردند و برای بهرهبرداری به آن موضوعیت میدادند. راستش هر چه فکر کردم تعریفی بهتر از این مثل
برای فیلم آرگو پیدا نکردم، فیلمی که به اعتبار آن چه هنر هشتم خوانده میشود بی ارزش تر از آنست که فقط ختنهگاه حق مطلب آن را ادا کند.
فیلمی ساختهی یک کارگردان بیتجربه که در کارنامهاش تنها برگ مثبت در گذشته نوشتن یک فیلمنامهی مشترک بوده و در عوض عقب ماندن از دوستان همدورهاش در بازیگری که با جاهطلبیاش بهترین طعمه بوده
است برای سیاستبازان پشت صحنهی هالیوود برای ساختن فیلمهایی که جز بازیهای پنهانی چیز دیگری را تبلیغ نمیکنند. آرگو فیلمیست ساخته شده از سلسلهی کلیشههای نخنما شدهی سینمای امریکا که هدفش جز قهرمانبازیهای مهوع سینمای امروز چیز دیگری نیست، بلیهای که سینمای امریکا را به نابودی میکشاند، سینمایی که تاریخ هنرش بدون بزرگان دهههای سی و چهل و پنجاه امریکا اصلا تاریخی نمیدارد. ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای شخصی
دیدگاهتان را بنویسید:
کهنترین سند از برگزاری جشن نوروز تاریخی
سید حسین موسوی
پژوهشگر مسائل فرهنگی
۱– از دوره پادشاهی سومریان در شهر اوروک، مربوط به نیمه دوم هزاره پنجم پ. م تا دهههای نخست هزاره چهارم پ. م کهنترین سند تاریخی گلدان پایه داری است ساخته از سنگ مرمر با بلندای ۹۰ سانتیمتر که کلیه سطوح جانبی آن گلدان آراسته به نقش هائی است نمایانگر و نمودار جشن نوروزی زیرعنوان «جشن بهار» که دراین نقشها پیشکشهایی چون گاو و سبزیجات با نقش یک مرد روحانی که به صورت سنت مذهبی عریان و درحال پیشکش سبدی بزرگ پر از انواع میوههای نوبرانه در دست به سوی ایزدبانو، که احتمالاً ایزدبانوی اینانا باشد، روان است.
بر اهمیت جشن نوروزی ومراسم این جشن بر دیواره های کاخ شاهان هخامنشی تاکید شده است
پشت سر این مرد روحانی عریان و نقش پاها و دامان بلند، شخصی دیده میشود و همچنین حمل تنپوش منگولهدار شخص مورد اشاره به وسیله یک خدمتگزار، مشاهده میگردد که به نظر میرسد این مرد شاه بابل است و دراین اثر ارزنده تاریخی و هنری، روحانیان عریان دیگری نیز با سرهای تراشیده درحال آوردن پیشکش ظرفهایی پر از هدایا و کوزههای شراب و تعدادی بره گوسفند و میش دیده میشوند، درحالی که نقشهایی از گندم و غذا نیز به عنوان پیشکش به ایزدبانوی اینانا در بدنه این گلدان به تصویر کشانده شدهاند.
بر اهمیت جشن نوروزی ومراسم این جشن
بر دیواره های کاخ شاهان هخامنشی تاکید شده است ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای پراکنده
دیدگاهتان را بنویسید:
صورتنامه
شعر زیر از نسیم شمال را به مناسبت طرح چهرهی او توسط بیژن اسدیپور عزیز، برایتان میآوریم.
ای فرنگی ما مسلمانیم جنّت مال ماست
در قیامت حور و غلمان٬ ناز و نعمت مال ماست
ای فرنگی اتفاق و علم و صنعت مال تو
عدل و قانون و مساوات و عدالت مال تو
نقل عالمگیری و جنگ و جدالت مال تو
حرص و بخل و کینه و بغض و عداوت مال ماست
خواب راحت عیش و عشرت ناز و نعمت مال ماست
عدل و قانون و مساوات و عدالت مال تو
نقل عالمگیری و جنگ و جدالت مال تو
ای فرنگی از شما باد آن عمارات قشنگ
افتتاح کارخانه اختراعات قشنگ
با ادب تحریر کردن آن عبارات قشنگ
جهل بیجا شور و غوغا ٬ فحش و تهمت مال ماست
خواب راحت ٬- عیش و عشرت٬ ناز و نعمت مال ماست
افتتاح کارخانه اختراعات قشنگ
با ادب تحریر کردن آن عبارات قشنگ
گر زنی بیسیم از دریا به ساحل تلگراف ادامهی خواندن
منتشرشده در شعر دیگران, صورتنامه
دیدگاهتان را بنویسید:
چرخیدن در مدار کلمه
کلمههایی که انگار خوابشان نمیبرد
شاعر: نیلوفر ضرغامیان
نویسنده : منصور خورشیدی
توصیف مستقیم احساس و عواطف از راه تماشای پدیدههای موجود در اطراف شاعر، تفکر اورا در یک محدودهی تنگ محصور میکند. که گریز از این موقعیت بسته، تلاش ذهنی بسیار قوی ضرورت حتمی است.
” من چشم میگذارم
و تو برای یک عمر گم میشوی “
خلق موقعیت جدید که شاعر ذهن خود را در آن مستقر کند. تا زمینهی تصویرهای تجسمی را برای گریز از سطح فراهم نماید. تا خواستههای شاعر در میان کلمات و ترکیبات محقق شود. و روشنتر از هزار روزهای نیامده خود را نشان دهد.
” پدر با اطلسیهای توی باغچه حرف میزند
تسبیح روی گونههای پدر بزرگ میلرزد “
توصیف سادهی بیان ادبی در یک عبارت یا یک مصراع از شعر موجب میشود تا شاعر در دوایر محدود و با توسل جستن به شخصیتهای ادبی، داستانی و هنری ذهن خود را از متن به حاشیه پرتاب کند. ادامهی خواندن
منتشرشده در نقد شعر
دیدگاهتان را بنویسید:
نگاهی به سینما
بخش دوم
با بهترین تبریکها و شادباشهای نوروزی و آرزوی بهروزی و بهزیستی و صلح برای ایران و ایرانیان.
“او باید اینجا می بود”
شصت و سومین دوره فستیوال فیلم برلین که بعد از “کن” معتبرترین فستیوال فیلم جهانی است از تاریخ ۱۲ فوریه در برلین شروع بکار کرد.
جعفر پناهی فیلمساز ممنوعالخروج و ممنوع از کار سینمائی ایران همیشه جایگاهی ویژه در این فستیوال دارد و مورد توجه و تحسین برگزارکنندگان و سایر شرکتکنندگان در این فستیوال میباشد. امسال هم شروع این فستیوال با همایش و یاد این فیلمساز محروم کشورمان برگزار گردید و گروهی از فیلمسازان و سینماگران دنیا با پوسترهای بزرگ پناهی و شعار “او باید اینجا میبود” در مقابل محل برگزاری فستیوال در شهر برلین به گرد هم آمدند تا حمایت خود و جامعه سینمائی جهان را از این فیلمساز خوب ایران ابراز دارند.
افتتاح جشنواره برلین با درخواست اجازه حضور پناهی از دولت ایران
“پرده” فیلم جدید پناهی برنده خرس نقرهای بهترین فیلمنامه در فستیوال برلین
حمايت از هنرمندان سبز – شصت و سومین دوره جشنواره برلین که در کنار کن و ونیز، ضلع سوم مثلث جشنوارههای بزرگ سینمایی جهان را تشکیل می دهد، شامگاه پنج شنبه، هفتم فوریه، در کاخ باشکوه جشنواره با نمایش فیلم “مرشد بزرگ” افتتاح شد و در ۱۷ فوریه با اهدای خرس نقرهای برای بهترین فیلمنامه به فیلم جدید جعفر پناهی “پرده” خاتمه یافت . ادامهی خواندن
اشعار این شماره
شاعران این شماره: حمیدرضا اقبالدوست، منصور خورشیدی، کروب رضایی، حبیب شوکتی، جهانگیر صداقتفر و هومن هویدا
_____________________
غول
یک جای کار
اشتباه از آب در آمده
این غول بیشاخ و دم
منتظر است
که ما دست به سینه
آرزوهایش را برآورده سازیم
لابد فراموش کرده است
که ما او را
برای آرزوهای خودمان
از چراغ جادو بیرون کشیدهایم
صبح بیصدا
دستان افراشته
بی فاصله از ماه
شوکت شبانه را ادامهی خواندن
منتشرشده در اشعار این شماره
۱ دیدگاه