حرف‌های کتره‌ای

بخش سیزدهم
حرف های کتره‌ای 13.
ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در حرف‌های کتره‌ای | دیدگاه‌تان را بنویسید:

یادداشت‌های شخصی‌(‌نگاهی به متون‌)

آوریل2013
یکی از خوانندگان همیشگی یادداشت‌های من از من پرسیده است ” آیا این سال‌ها، از گوشه نشسته‌های زنده یا جوانان تازه آمده‌، کسی را (می‌شناسم) که یا متون و  تصحیح متون را به دقت و سنجیدگی کار کند، یا این‌که  در پی اشراف بر متون و  نسخ، نگاهی جدید و منظری نو داشته باشد؟ ” پاسخ بنده این است که جوانان  تازه آمده‌ای را نمی‌شناسم که تصحیح متنی را با دقت بررسیده باشد اگر چه امکان چنین مهمی با وجود  علاقمندی  نسل امروز به میراث کهن زبان فارسی مطمئنا غیرممکن نیست، ولی با مقایسه با این استادان امروز با کسانی چون محمد قزوینی و دهخدا و مینوی و فروزانفر و معین و خانلری و یزدگردی و دیگران این‌که آن‌ها بتوانند نگاهی جدید و منظری نو بر متون داشته باشند البته به نبوغ احتیاج دارد. به هر حال یکی از معلمین آنها لابد کسی‌ست که در فهرست لغات دیوان مجد همگر شاعر قرن هفتم همان اول کار ذیل ” آب ” نوشته است مایعی  متشکل از اکسیژن و  ئیدروژن. اما درد بزرگ همان گوشه ” ننشسته‌های ” زنده هستند که اگر عرض خود را هم نبرند باری، زحمت روح استادانی را می‌دارند که جسم‌شان سال‌هاست  در دل خاک آرمیده است. ادامه‌ی خواندن
منتشرشده در یادداشت‌های شخصی | ۱ دیدگاه

لقانطه اقبال

شماره‌ی دوازدهم

عکس 1

ص44
ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در لقانطه‌ی اقبال | دیدگاه‌تان را بنویسید:

صورت‌نامه

شماره‌ی ۱۶
دهخدا

منتشرشده در صورت‌نامه | دیدگاه‌تان را بنویسید:

تاریخچه‌ی سیزده‌بدر

سیزده بدر 1391,نحسی سیزده بدر,دروغ سیزده بدر,تاریخچه سیزده بدر

همانطور که پیشینه‌ی جشن نوروز را از زمان جمشید می‌دانند درباره‌ی سیزده به در (سیزده بدر) هم روایت هست که:

«جمشید، شاه پیشدادی، روز سیزده نوروز را در صحرای سبز و خرم خیمه و خرگاه بر پا می‌کند و بارعام می‌دهد و چندین سال متوالی این کار را انجام می‌دهد که در نتیجه این مراسم در ایران زمین به صورت سنت و آیین درمی‌آید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون از خانه در کنار چشمه‌سارها و دامن طبیعت برگزار می‌کنند.» ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | دیدگاه‌تان را بنویسید:

سازگاری‌هایی در سرشتن

خورشیدی    مسعود هزار جریبی

    منصورخورشیدی            علی‌مسعود هزار جریبی


یک شعر، یک نگاه، یک تفکر

 از: علی‌مسعود  هزار جریبی

بر شعری از: منصور خورشیدی

  شعر:

 ” کبوتران مرطوب

در سایه‌های پهن

روی رفتار هوا

نیمرخی از سپیده و بال

 در هم می‌ریزد

وقت عبور  

از فصل جاذبه‌ها “

                            

در لحظه‌های خلق وقتی که جنبه‌ی رابطه‌های عناصر و ارکان شعر جانب عمیق و عمودی و بُعد ماورایی می‌یابد. و از ارگانیسم صرف عبور می‌کند و از نمادهای مختلف و نمودهای نا سازگار می‌گذرد و به توازن و آرامشی می‌رسد که فضا ساز و دم‌ساز و هم‌ساز است.

فضای تبرک واژه‌ها و مرحله‌ای که دقیقه‌هایش دیگر شدن را به درون و حرکت ارزانی می‌نماید. و در این راستا فعل ساختن یا سرودن برای شعر تبدیل به صفتی می‌گردد که ” سرشتن ” نام دارد. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد شعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

نگاهی به سینما

بخش یکم

آپریل 2013

دکتر هوشنگ کاووسی درگذشت

دکتر هوشنگ کاووسی منقد، تحلیل‌گر، ناشر مجلات و کتاب‌های سینمائی و یکی از بنیان‌گذاران “نقد ساختاری” و “نقد تحلیلی” در سینمای ایران در ۹۱ سالگی در منزلش در تهران درگذشت.

هوشنگ كاووسی در سال ۱۳۲۵ برای تحصیل در رشته حقوق و علوم سیاسی به فرانسه رفت. در فرانسه به دلیل علاقه به سینما رشته حقوق را رها کرد و با راهنمایی یکی از دوستان‌اش وارد رشته فیلم‌سازی شد و ادامه تحصیلات خود را در مدرسه عالی آموزش سینماتوگرافی ایدک از سر گرفت. پس از سه سال تحصیل در رشته تهیه‌کنندگی و فیلم‌سازی فارغ‌التحصیل شد. وی سپس وارد دانشکده ادبیات سوربن شد و در مقطع دکترای رشته فیلمولوژی به تحصیل پرداخت. رشته‌ای که به گفته کاووسی ربطی به تکنیک سینما نداشت بلکه درباره جامعه‌شناسی سینما بود. وی زمان تحصیل در فرانسه برنامه زبان فارسی را در رادیو پاریس بنیان نهاد. پس از بازگشت به ایران فعالیت سینمایی را با کارگردانی ناتمام فیلم ماجرای زندگی در سال ۱۳۳۳ آغاز کرد. او علاوه بر ساخت چند مستند سه فیلم سینمائی بنام‌های ماجرای زندگی (۱۳۳۴، ناتمام)، هفده روز به اعدام (۱۳۳۵)، وقتی که آفتاب غروب می‌کند (۱۳۳۸، ناتمام)، خانه کنار دریا (۱۳۴۸) را کارگردانی کرد. چندین فیلم‌نامه نوشت و در چند فیلم هم بازی کرد.
کاووسی برای اصلاح وضعیت موجود و آگاهی بخشیدن به مخاطبان سینما، به مطبوعات روی آورد و نقدنویسی و تحلیل فیلم را که از میانه‌های دهه ۱۳۳۰ و پس از بازگشت به ایران آغاز کرده بود، در کنار فعالیت‌های فیلم‌سازی ادامه می‌داد.
هوشنگ کاووسی عقیده داشت برای این‌که فیلم خوب در سینمای ایران ساخته شود، باید اول تماشاگر ایرانی را با فرهنگ سینما آشنا کرد و ذائقه او را تغییر داد. برای رسیدن به این منظور، او افزون بر نوشتن مقالات انتقادی و تفسیری، نخستین کلوب سینمایی ایران را با نام “سینه کلوب ایران” پايه گذاری كرد. او در آن‌جا هر یکشنبه بهترین آثار جامانده در انبارهای سینما را نمایش می‌داد. پیش از نمایش فیلم تفسیری در مورد فیلم ارائه می‌داد و پس از نمایش هم درباره فیلم گفت‌وگو می‌كرد. نشست‌های سینه کلوب به طور مرتب با تفسیر و بحث برگزار می‌شد و از نوجوانانی که حضور پیوسته در این نشست‌ها داشتند و بعدها نام‌ها بزرگی شدند، می‌توان به بهرام بیضایی، هژیر داریوش، بهرام ری‌پور، پرویز دوایی و پرویز نوری اشاره کرد. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد سینما | دیدگاه‌تان را بنویسید:

با صدای محمد مختاری

منتشرشده در با صدای شاعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

اشعار این شماره

شاعران این شماره: اکبر اکسیر، حمیدرضا اقبال‌دوست، منصور خورشیدی، حبیب شوکتی، خیراله فرخی و مجید نفیسی
_____________________


یک شعر از اکبر اکسیر

رخش، گاری‌كشی می‌كند
رستم، كنار پياده رو سيگار می‌فروشد
سهراب، ته جوب به خود می‌پيچيد
گردآفريد، از خانه زده بيرون
مردان خيابانی برای تهمينه بوق می‌زنند
ابوالقاسم برای شبكه سه، سريال جنگی می‌سازد
واي …
موريانه‌ها به آخر شاهنامه رسيده‌اند!!

 حمیدرضا اقبالدوست
یک شعر از حمیرضا اقبالدوست

(ماسک)

سخت است

احترام بگذاری

به کسی که لیاقتش را ندارد ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در اشعار این شماره | دیدگاه‌تان را بنویسید:

پدر

بهرام سلاح‌ورزی

نوشته: بهرام سلاح‌ورزی

با صدایش ازخواب پریدم. پشت درهال بود با کت وشلوار تمیز و مرتب و کفش‌های واکس زده. تکیه داده بود به عصایش.
با کسی حرف می زد که من نمی دیدمش. هنوز هوا کامل روشن نشده بود، فقط خودش را دیدم و ساعت روی دیوارراکه پنج را نشان می‌داد.
حاجی‌آقا، کجااین وقت صبح؟
بی‌مکث و با خنده گفت: بغداد بودم.
بعدش هم گفت: می خواد بره دیدن سعیدخان که درسفر کربلا با هم بودند. دلم ریخت این اسم برام آشنا بود. یادم اومد سعیدخانی که می‌گفت ده دوازده سال پیش فوت کرده بود.
صبرکن من هم بیام.
قبول نکرد. گفت: می‌خواد سفرعشقو تنها بره. فقط با دلش. نمی خواد کسی همراهش باشه.
رفت!
پشت سرش راه افتادم. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | 2 دیدگاه

دیدار با رسول یونان

رسول یونان

پایین آوردن پیانو از پلههای یک هتل یخی

۱ .

دیگر زیبا نیست

فقط به درد شکار می‌خورد

                          گوزن

به درد تکه تکه شدن

وقتی از دوربین تفنگ

                  او را تماشا می‌کنی

  ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در دیدار با یک شاعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

بیست عکس مشهور و عکاسان آن

شماره‌ی قبل
pic 1

pic 2

منتشرشده در عکس‌های مشهور و عکاسان آن | دیدگاه‌تان را بنویسید:

جشن چهارشنبه سوری در استکهلم سوئد

منتشرشده در رقص و ترانه‌های ایرانی | دیدگاه‌تان را بنویسید:

.

منتشرشده در Uncategorized | دیدگاه‌تان را بنویسید:

نوروز 1392

منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | ۱ دیدگاه

3-16-13 copy copy

منتشرشده در سرفصل | دیدگاه‌تان را بنویسید: