- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل______________________..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________
.. **************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
..«الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. ..
..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________
______________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 10900
-
حرفهای کترهای
منتشرشده در حرفهای کترهای
دیدگاهتان را بنویسید:
یادداشتهای شخصی (کتابفروشیهای قدیم تهران )
عبدالرحیم خان احمدی پسرعموی احمد رضا احمدی بود. البته او چندین سال از ما بزرگتر و از نسل قدیمتری بود که همگی افکار چپ ( اندر قیچی ) داشتند . یادم است خود او نمایشنامهی ” آن که گفت آری و آن که گفت نه “ی برتولت برشت را ترجمه کرده و جزو انتشارات ” اندیشه ” که متعلق به خودش بود چاپ کرده بود. سالهایی بود که همهی اهل تیاترکشته و مردهی نمایشنامههای ” ننه دلاور” و ” دایرهی گچیی قفقازی” بودند. البته این هم از شوخیهای زمان بود که روبروی کتابفروشیی اندیشه کافهی ساز و ضربگیریی لوکولوس قرار داشت که هر وقت پشت ویترین تاریک کتابفروشی عبدالرحیمخان که بسته بود به ” دایرهی گچیی
قفقازی “ی برشت نگاه میکردم از پشت سر یکی از این جاهلان خواننده تنوره میکشید. ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای شخصی
دیدگاهتان را بنویسید:
“لقانطه اقبال” و حکایتی آشنا
نویسندهی رمان: منوچهر برومند نگاه: علی جلالی
مدتی پیش در میان کتابهایی که به دستم میرسید، کتاب لقانطهی اقبال بیش از دیگر کتابها نظرم را جلب کرد. کتابی که داستان آن سالها پیش و پس از قحطی سخت جنگ جهانی اول در ایران رخ داده بود. نکته جالب داستان در این بود که علیرغم گذشت سالها از آن واقعه، به شکلی عجیب آشناست و گویی بسیاری وقایع امروز دوباره اتفاق میافتد. مشکلات معیشتی، نبود رجل سیاسیی اهل و شکلگیری خانوادههای متمول و تازه به دوران رسیده، فشارهای بینالمللی قدرتهای آنروزگار، روزنامهنگاران تحت فشار، دریوزگی سیاسی و اعتراض نا گفته مردم در پای دیوار باغ، همه و همه گویی وقایعی هستند که این روزها هم به شکلی دقیق اتفاق میافتد.
این شباهت تاریخی من را بر آن داشت که به سراغ نویسنده رفته و با آن گفتوگویی داشته باشم. آنچه در پی این مطلب میآید نگاهی کوتاه به روایت کتاب و سپس گفتوگو با نویسنده آن است.
لقانطه اقبال کتابی است که به روایت منوچهر برومند و در سال ۲۰۱۲ در شهر پاریس به انتشار رسید. این کتاب بخشی از تاریخ شفاهی مردم اصفهان را نقل میکند و با نگاهی طنزگونه راوی احوال مردمی میشود که هر کدام بخشی از جامعه آنروزهای اصفهان را در پس گذر از روزهای سخت قحطی به تصویر میکشند. ادامهی خواندن
منتشرشده در لقانطهی اقبال, نقد داستان
دیدگاهتان را بنویسید:
جشن تيرگان
روز تیرگان بر ایرانیان عزیز گرامی باد.
مطلب زیر عینأ از سایت پدر و پسر نقل شده است
آری، آری، جان خود در تیر کرد آرش / کار صدها صد هزاران تیغهٔ شمشیر کرد آرش. (سیاوش کسرایی)
جشن تيرگان يكی از شادترين جشنهای كهن ايرانی
به قلم نیما جوانبخت
نیاكان ما جزو مردمان شاد جهان محسوب میشدهاند. آنها به هر بهانهای جشن و شادی برپا میکردهاند. پارسیان «شادی» را آفریده خدا میدانستند. در كتیبههای هخامنشی، جشن و شادی ودیعهای الهی خوانده میشد. ایرانیان باستان علاوه بر جشنهای دوازده ماه سال، جشنهای دیگری مانند جشن نوروز، جشن سده، جشن طبیعت و … داشتند كه در آن به شادی و پایكوبی میپرداختند.
جشن تیرگان ميان زرتشتيان دورهای ده روزه داشته و از «تير روز» از تيرماه، روز سيزدهم شروع و به یاد ايزد يعنی روز بيست و دوم پايان میگرفت. زرتشتيان، تيرگان را «تير و جشن» مینامند و برايش اهميت فراوانی قائلاند. ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای پراکنده
دیدگاهتان را بنویسید:
اشعار این شماره
شاعران این شماره: لیلا کردبچه، مهری محبی، حمیدرضا اقبالدوست، هوشنگ رئوف، حبیب شوکتی، حافظ موسوی
_____________________
به تقاضای شاعر تصویر او از اینجا حذف گردید. رسانه
یک شعر از لیلا کردبچه
…………………………………...از : کتاب کلاغمرگی
آتش، تنها گرممان نکرد…………
…………………………………………..به: حسین پناهی
بهانهای میخواستم
تا یادم بیاید برای دلتنگبودن
چه استعدادِ غمانگیزی دارم
بهانهای،
تا شعر تازهای بنویسم
و بدانم برای زمستانِ امسال هم چیزی دارم.
ما را از تمام آتشهای جهان شعلهای بس بود
تا دو استکان چای داغ
از میان دویست جنگ خونین
به سلامت بُگذرانََدِمان،
امّا پای سربازان روس
به روستایمان رسید
و دختران سبزهی کدخدا
پسران بور و سفید زائیدند.
منتشرشده در اشعار این شماره
دیدگاهتان را بنویسید:
به پرواز فکر میکنم
نگاهی به مجموعهی شعر “به حرف نمیآید درخت ” سمانه حسینی زعفرانی
از: منصور خورشیدی
…………………………………………………نقل از: مجلهی ادبیی پیادهرو
آه به جستجوی تو
گم شدهام
در این گشت و گذار، تحولات ناشی از کسب تجربهها موجب میشود تا افقی تازهتر برابر شاعر گشوده شود، ” و تکههایمان را پرت میکنم / به صورت خورشید “
پرستوی سفید
از جغرافیای شئی رد شده
موهای من از شانههای تو
و با ارائهی شعرهای کوتاه ( طرح ) و هایکو وارهها نشان دهد که شبکهی ذهنی شاعر چندان پیچیده نیست! پیچیده اگر باشد! با اندک تصرفی در کلمه انتظار مخاطب را بر آورده میکند. ادامهی خواندن
با صدای حمید مصدق
تو به من خندیدی…. شعر و صدای حمید مصدق، موسیقی محمد سریر، تهیه و تنظیم ادبستان
منتشرشده در با صدای شاعر
دیدگاهتان را بنویسید:
زنانی که تاریخ ایران را تغییر دادند
زینب پاشا
برای گرامیداشت نقش بانوان در ارتقاء دانش و آگاهیی حقوق مردم ایران بهطور اعم و زنان محروم بهطور اخص، مطلبی را که خانم ندا سانیچ در مورد ده زن نقشآفرین در بیبیسی فارسی نوشتهاند را در شمارههای پیاپی و درده نوبت مختلف نقل میکنیم.
………………………………………………………………………………………….. نامهی حبیب
شماره چهارم
“خانههایی که دیوارهایش سه ذرع یا پنج ذرع ارتفاع دارد و تمام منفذ این خانهها منحصر به یک در است که آنهم توسط دربان محفوظ است. در زیر یک زنجیر اسارت و یک فشار غیرقابل محکومیت، [زنان ایرانی] اغلب سر و دستشکسته، بعضی با رنگ زرد پریده، برخی گرسنه و برهنه، قسمی در تمام شبانهروز، منتظر و گریهکننده.”
این تصویری است که تاج السلطنه، دختر ناصرالدین شاه از زندگی زنان آن دوره ترسیم میکند. او که فکر میکرد بهتر از پدر و برادرانش حکومتداری میداند، آرزو داشت روزی از پشت پرده حرم بیرون آید، وزیر و وکیل شود و در دنیای مردانه حرفش را بزند.
بعد از یک قرن، بسیاری از رویاهای تاج السلطنه محقق شده است. این آروزها، همچنان آرزو میماند اگر زنان و مردان بسیاری برای به دست آوردنش عمر و جان فدا نمیکردند.
این مجموعه نگاهی است به زندگی ۱۰ زن نامدار از میان زنان قاجار تا انقلاب که از جامعه خود جلوتر بودند، یا نگاه به زنان و نقش آنان را در جامعه تغییر دادند.
زینب پاشا
از جزئیات زندگی زینب پاشا پیش از جنبش تنباکو اطلاعات زیادی در دسترس نیست. گفته میشود که در خانوادهای روستایی و تهیدست در یکی از محلههای قدیمی تبریز به دنیا آمد.
ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای پراکنده
دیدگاهتان را بنویسید:
مرگ کلنل محمدتقیخان پسیان
به روایت عکسهای آزاده اخلاقی
به روایت یک شاهد عینی ” صحنه مرگ تراژیک ایرانی
آزاده اخلاقی، ایدهپرداز و کارگردانِ این مجموعهی ۱۷ عکسی میگوید: «امروز آرمانگرایی سوژهی تمسخر خیلیها شده است، مردم کسانی را که اهداف بلند و دور از دسترس دارند دست میاندازند. برای من ولی کسانی که میجنگند و برای آرمانی جانشان را فدا میکنند بسیار محترمند. هدفم زنده کردن یاد کسانی بود که ستایش میکنم.»
«به روایت یک شاهد عینی» یکی از عظیمترین پروژههای عکاسیای است که در چند سال گذشته در ایران انجام شده است: پروژهی سهساله ای که شامل تحقیق فراوان هم بوده، ثبت هفده فریم است که اجرای بسیار خوب و دقیق و پُر از جزئیاتی هم دارند. در اجرای این عکسها گروه بزرگی به خانم اخلاقی یاری رساندهاند؛ از جمله ساسان توکلیفارسانی (عکاس و مجری جلوههای بصری) و ژیلا مهرجویی (طراح صحنه و لباس).
——————————————————————————————————
کلنل محمدتقیخان پسیان – ۱۵ مهر ۱۳۰۰ – مشهد
Colonel Mohammad Taghi Khan Pesyan – 7 October 1921 – Mashhad
روز ۱۲ میزان ۱۳۰۰ خبر شهید شدن کلنل به طور علنی در مشهد منتشر شد. […] اوضاع مشهد فوقالعاده خطرناک شده و اکثر مردم برآشفته بودند. طرفداران کلنل خون گریه میکردند و کار کمکم میرفت که به وخامت بیشتری گراید. موافقین سر و جسد کلنل را خواسته بودند. به قوچان نصیحت داده شد که جسد و سر کلنل را محترمانه تحویل بدهند و در غیر این صورت جنگ درگیر و برادرکشی تجدید میشود. توافق حاصل شد و آقاخان خوشکیش برای حمل جنازه عازم قوچان گردید. با چه سرعتی رفت و با چه شتابی برگشت باورکردنی نبود! ادامهی خواندن