- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل______________________..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________
.. **************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
..«الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. ..
..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________
______________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 10699
-
حرفهای کترهای
منتشرشده در حرفهای کترهای
دیدگاهتان را بنویسید:
یادداشتهای شخصی (کالبد شکافیی یک کامنت)
یادداشت این شمارهی آقای محسن صبا در پاسخ به دیدگاه خانم سهیلا مردانی خواننده سایت میباشد در رابطه با یادداشت (نگاهی به چاپهای دیوان حافظ ) که متن کامل آنرا عینأ برایتان نقل میکنیم. نامهی حبیب
در مورد استاد شفیعی کدکنی کم لطفی میکنید شما.
یکجا هم در مورد عطار دیدم چیزی نوشتید. اگر نقدی در مورد ایشان حرفی دارید چرا نمی نویسید اینطوری شما انگار دارید از بسیاری اشتباهات آقای شفیعی کدکنی یکی دو تا را برمیشمرید .انصاف نیست . ایشان از نوادر واین روزگار و آخرین استاد دانشگاه ادبیات علامه هستند و از کتاب هایی که تصحیح کرده اند و کتاب هایی که نوشته اند حد دانش و تلاششان معلوم است . چطور با یک خرده گیری ایشان را مسخره میکنید؟ کتاب موسیقی شعر یا کتاب ادوار شعر فارسی استاد را هنوز در دانشگاه به ما درس می دهند. با چراغ و آینه کامل ترین کتاب در مورد شعر قرن بیستم فارسی است.چه خطایی از استاد سر زده که اینطور ایشان را مسخره میکنید؟ برای کسی که نوشته های شما را به من معرفی کرده متاسفم که به این خرده گیری های کوچک دل خوش کرده…
آیا هرگز شنیدهاید یا دیدهاید که در یکی از شهرها یا شهرکها و یا حتی روستاهای آلمان خیابانی باشد به نام ” پروفسور دکتر آلبرت اینشتن” ؟ اگر نشنیدهاید بدانید که ما در ایران خیابانی داریم به طول پنجاه متر به نام ” پروفسور دکتر محمود حسابی ” که در ضلع جنوبیی آن باغیست با سر در کاشیکاری شده مزین به بیتی اخلاقی که با سر در سازمان ملل فرق زیادی ندارد. البته تا زمانی که من در ایران بودم هنوز گنبد و بارگاهی نداشت ولی امروز را نمیدانم. نام استاد یاد شده بر آن سر در کنار بیت سعدی که ملک وجود را بیارزشتر از آزردن کسی میدانست ثبت شده بود که ظاهرا با آن چه شاگردانش در این سالهای اخیر از او حکایت کردهاند بیتناسب نیست. میگویند او نسبت به استادان دیگر دانشگاه دو تفاوت عمده داشت. یکی این که با ماشین شخصیی خود و با رانندهی مخصوص تا محل تدریس میرفت و دیگر این که تدریس را به شاگردان زرنگ واگذار میکرد و خود به استراحت میپرداخت.
آیا شنیدهاید یا دیدهاید که در دهکورهای واقع در یورکشایر انگلیس که زادگاه رینولد نیکلسون، همان کسی که هنوز تصحیح، ترجمه و تفسیر او از مثنویی مولانا و تذکرهالاولیاء عطار با وجود گذشت حدود یک قرن تنها مرجع معتبر این دوشاهکار ادبیات فارسیست خیابانی به نام او باشد؟ کسی که مرحوم دیعالزمان فروزانفر تفسیر انگلیسی او را از مثنوی ” دقیقترین شروح مثنوی ” دانسته است. البته شاگرد خود آن مرحوم یعنی دکتر استعلامی هم مثنوی را تفسیر کرده است و هم تذکرهالاولیاء را تصحیح که هیچ کدام مرجع کسی حتی شاگرد دیگر آن مرحوم یعنی دکتر شفیعی کدکنی هم نبوده است. ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای شخصی
دیدگاهتان را بنویسید:
اشعار این شماره
شاعران این شماره: لاله ایرانی، ناهید عرجونی، اکبر اکسیر، افشین خدامرد، خیراله فرخی و آرش نصرتالهی
____________________
*
مرا ببخش که اینقدر های و هو دارم
و عاشق خودم و حرف بیحساب زده
من از بهشت، من از سيب وز هوس بودم
کنون نشسته به کنجی خراب و خواب زده
“صلاح کار کجا و من خراب کجا”
چه انتظار تو را از من خراب زده ادامهی خواندن
منتشرشده در اشعار این شماره
۱ دیدگاه
دیدار با جهانگیر صداقتفر
رگبار بهتری
پاره ابری زتبار هوسآلود بهارانم
همه رگبار صفت،
سرکش و جوشان و خروشانم
در دلم شور تپیدنهاست
در تنم غلغلهها، ادامهی خواندن
منتشرشده در دیدار با یک شاعر
دیدگاهتان را بنویسید:
ليلاييها در نیایش باران
نویسنده : منصور خورشیدی
ليلايیها درنیایش باران
سرودهی احسان مهدیان
انتشارات شلفین – ۱۳۹۰
شکار کلمه در شعر متفاوتتر از شکار کلمه در نثر و یا هر اثر ادبی دیگر است برای برقراری رابطه میان شاعر و مخاطب شعر یک کلمه، یک تصویر و یک مصراع در شکل ظاهری میتواند خلق رابطه کند با کلمات دیگر و تصویرهای دیگر در یک بند از شعر و در یک کلام با خواننده شعر. در یک قطعه از شعر وقتی عرضه میشود.
این، مادر من است
که جوانیاش را به آفتاب
و زیباییاش را
به خوشههای برنج داد
تا ستارهها سو سو بزنند
و
ماه دور زمین بگردد ادامهی خواندن
منتشرشده در نقد شعر
دیدگاهتان را بنویسید:
احوالات خصوصی
احوالات خصوصی که عمومأ در بارهی علامهی گرامی علیاکبر دهخداست
را از دفتر هنر ویژهنامهی این بزرگوار برایتان نقل میکنیم. ……………………………………………………..نامهی حبیب
منتشرشده در دفتر هنر
دیدگاهتان را بنویسید:
زنانی که تاریخ ایران را تغییر دادند
فرخرو پارسا
برای گرامیداشت نقش بانوان در ارتقاء دانش و آگاهیی حقوق مردم ایران بهطور اعم و زنان محروم بهطور اخص، مطلبی را که خانم ندا سانیچ در مورد ده زن نقشآفرین در بیبیسی فارسی نوشتهاند را در شمارههای پیاپی و درده نوبت مختلف نقل میکنیم.
………………………………………………………………………………………….. نامهی حبیب
شماره نهم ( آخرین شماره )
“خانههایی که دیوارهایش سه ذرع یا پنج ذرع ارتفاع دارد و تمام منفذ این خانهها منحصر به یک در است که آنهم توسط دربان محفوظ است. در زیر یک زنجیر اسارت و یک فشار غیرقابل محکومیت، [زنان ایرانی] اغلب سر و دستشکسته، بعضی با رنگ زرد پریده، برخی گرسنه و برهنه، قسمی در تمام شبانهروز، منتظر و گریهکننده.”
این تصویری است که تاج السلطنه، دختر ناصرالدین شاه از زندگی زنان آن دوره ترسیم میکند. او که فکر میکرد بهتر از پدر و برادرانش حکومتداری میداند، آرزو داشت روزی از پشت پرده حرم بیرون آید، وزیر و وکیل شود و در دنیای مردانه حرفش را بزند.
بعد از یک قرن، بسیاری از رویاهای تاج السلطنه محقق شده است. این آروزها، همچنان آرزو میماند اگر زنان و مردان بسیاری برای به دست آوردنش عمر و جان فدا نمیکردند.
این مجموعه نگاهی است به زندگی ۱۰ زن نامدار از میان زنان قاجار تا انقلاب که از جامعه خود جلوتر بودند، یا نگاه به زنان و نقش آنان را در جامعه تغییر دادند. ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای پراکنده
دیدگاهتان را بنویسید:
مرگ آذر شریعت، مصطفا بزرگنیا و احمد قندچی
به روایت عکسهای آزاده اخلاقی
به روایت یک شاهد عینی ” صحنه مرگ تراژیک ایرانی
آزاده اخلاقی، ایدهپرداز و کارگردانِ این مجموعهی ۱۷ عکسی میگوید: «امروز آرمانگرایی سوژهی تمسخر خیلیها شده است، مردم کسانی را که اهداف بلند و دور از دسترس دارند دست میاندازند. برای من ولی کسانی که میجنگند و برای آرمانی جانشان را فدا میکنند بسیار محترمند. هدفم زنده کردن یاد کسانی بود که ستایش میکنم.»