- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل______________________..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________
.. **************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
..«الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. ..
..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________
______________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 10308
-
میگویند
منتشرشده در میگویند
دیدگاهتان را بنویسید:
پرت و پلا
از این شماره سلسله نوشتههای آقای محمود کتیرایی را تحت عنوان پرت و پلا برایتان میآوریم.
منتشرشده در پرت و پلا
دیدگاهتان را بنویسید:
یادداشتهای شخصی (ستم ز پیروزی , شکست و بهروزی)
——————————————
این حیلهای جدید نیست که هنوز در حکومتهای خود محور که هدفی جز نابودی را در سر نمیپرورانند قالبی (format )را در اجتماع جا بیاندازند که با هیچ معیاری جور در نیاید, اما چیزی که عجیب است این که هنوز این بازیی دروغ و دغل کارایی خود را از دست نداده و حتی مدعیان روشنفکری نیزاغلب در صف اصلیی بازی خوردگان حضور فعال دارند و همیشه هم خود را جزو قربانیهای حکومت بر میشمرند.
در سرزمینهای غرب و همین امریکا تعداد ایرانیانی که شبها بنشینند و سریالهای مبتذل رژیم اسلامی را تماشا کنند یکی دو تا نیستند. مراسم عزاداری و خانقاه بازی در جاهای مختلف همه بخشی از همان فرمت است که رژیم به یک عده شکم سیر که اصلا تفاوت تصوف و عرفان را نمیدانند, بی آن که حتی خبر داشته باشند قالب کرده است. بنابر این گناهی بر ملت وارد نیست که بازیی راه انداختن یک عده آبجیی مقنعه به سر را که روی لپهایشان فرفرهی الله جمهوری اسلامی تتق میزد را در کنار هنرمندانی که اصلا جای رنگهای پرچم
را هم عوضی بر چهره نقش کرده بودند باور کند. الجزایریها که با هر حملهی تیم روسیه دست تسبیح پیچ استغاثهی خود را به آسمان بلند میکردند لااقل نتیجه گرفتند و فقط میلیونها ایرانیی بازی خورده بودند که با بوق و کرنا شکست آبرومندانه را ارج گذاشتهاند. تکرار سالهای متمادیی این جمله که ” ورزش یک وسیله است نه هدف ” از قضا هدف رژیم بود. دروغی که قبلا آلمان شرقی با زنان شناگری با عضلات مردانه و بردن مدالهای المپیک برای تبلیغات و مبارزه با بخش غربیی آن روز آزموده بود. ورزش در جهان امروز بیش از آن که به غیرت و غرور و تعصب ربط داشته باشد, وابسته به علم است.همان چیزی که حکومت ایران آن را قبول ندارد. آنها اگر در سالهای اولیه اقتصاد را مال خر میدانستند بعدا در عمل هم نشان دادند که هیچ اقتصادی سودآورتر از غارت و چپاول نیست. ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای شخصی
دیدگاهتان را بنویسید:
از بیژن الهی و شعرهای او
…………….بیژن الهی…………………………… رضا بهادر
نگاه: رضا بهادر بر شعرهای بیژن الهی
…………………………………………………………………نقل از: سایت آوانگارد
در تاریخ : تیر ۹م, ۱۳۹۳ ۰۸:۰۳ قبل از ظهر نویسنده »» مدیریت سایت نظرات »» ۱ نظر
از بیژن الهی و شعرهای او/ رضا بهادر
به تصویر درختی که در حوض ،
زیر یخ زندانی ست ،چه بگویم؟
او در شعر عرفان می کند…
بیژن الهی، نقاش، شاعر و مترجم آوانگارد ایرانی در شانزدهم تیر ماه هزار و سیصد و بیست و چهار خورشیدی در تهران متولد شد.
او کودکی و نوجوانی خود را در محلهی استخر، چهار راه حسن آباد سپری کرد و همان جا بود که با جواد حمیدی آشنا شد و در کلاسهای آموزشی استاد حمیدی، نقاشی را به صورت مقولهای حرفهای دنبال و نسبت به زندهگی و هنر نقاشان فرنگی شناخت پیدا کرد. ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای پراکنده
دیدگاهتان را بنویسید:
تجليل از يداله رويايي
یداله رویایی
…………………………………………………………………………………..جواد مجابی
تجليل از يداله رویایی در جايزه كتاب سال شعر خبرنگاران
مراسم پایانی جایزه کتاب سال شعر خبرنگاران، با تجلیل از يك عمر فعاليت شعر «یدالله رویایی» و اهداي جايزه به فرياد شيری بابت كتاب «و تن فروشی نيست» برگزار شد.
در بخش تقدیر از شاعر پیشکسوت که با تقدیر از یدالله رویایی همراه بود، ساره دستاران كه اجرای برنامه را برعهده داشت به ارایه شناختنامهای از این شاعر پرداخت و جواد مجابی درباره رویایی و شعر حجم سخن گفت. ادامهی خواندن
منتشرشده در نگاهی به ادب و هنر
دیدگاهتان را بنویسید:
یادداشتی پیرامون کتاب دربارهی هایکو
…….سیروس نودری……….. فریاد ناصری
یادداشتی پیرامون «کتاب دربارهی هایکو» مجموعه گفتوگوهای سیروس نوذری با شاعران و مترجمان- نوید شیراز-۱۳۹۱
نگاه: فریاد ناصری
…………………………….نقل از: سایت مکتوبهای خشتی
فرهنگ ما که به شرح در سکوت و گریز از قال و مقال، به گفت در تامل شهره است؛ هرجا که پای بحثی گشوده میشده به چوب تادیب سیاهاش میکرده و به سنگ ستیزه دندان حرف را میشکستهاست حالا به یمن روزگار نو و اتفاقات نو کمکم با حرف و بحث آشتی کرده است تا هر آنچه را که بی حرف و گفت است به شرح و توضیح و پژوهش، روشن و آشکارش کند که چیست و کجاست و چگونه است؟
در این میان سیروس نوذری، شاعر و پژوهندهایست که دغدغهاش جست و جوی تفاوتها و اشتراکات انواع ادبی و فرمهاییست که فصل مشترک همهشان نمای کوتاهشان است که البته همین کوتاه بودن خود سخن بلندی شده است در بحث. پیش از این دو کتاب کوتهسرایی و بررسی در هایکو و هایکوهای ایرانی را در کارنامهاش دارد اما، دربارهی هایکو که مجموعه گپ و گفت با کسانیست که هر کدام به نوعی از نزدیک دستی بر آتش کوتهسرایی داشتهاند و جست و جوی مرزهای افتراق و اشتراک این انواع و فرمهای ادبی در حرفها و نظرهای ایشان. ادامهی خواندن
منتشرشده در نگاهی به ادب و هنر
دیدگاهتان را بنویسید:
واژگان خانگی
شاعران این شماره: ستاره چکینی، ناهید عرجونی، مسعود احمدی، حبیب شوکتی، عمران صلاحی، نزار قبانی، فریاد ناصری وعلیرضا نوری
____________________________
حواسم نیست
که این روزها
چه راحت از روی موانع میپَرم
بیصدا
اشک میریزم
پشتم خم تر شده
به زمین نزدیکترم
سر از
شطرنج درآوردهام!
” یکی به نعل ،
یکی به میخ ” ، به جانم آسیب میزند
حواسم نیست…
اسب
شدهام!
منتشرشده در اشعار این شماره
دیدگاهتان را بنویسید:
مثل نمک… مثل برف!
نوشتهی: امیر مهاجر سلطانی
لاغره از تو پیشدستی یک فال لیمو برداشت. چاقه هم همین کار را کرد. بعد هر دو نمک ریختند پشتِ همان دستها که لیمو را نگه داشته بود. آنوقت لاغره استکانِ تِکیلا را از رو میز برداشت. گفت: «سلامتی.»
چاقه انگشتهای دستِ راستش را فرو برد تو موهاش که رو پیشانی ریخته بود، و آن را عقب راند. بعد استکانِ تِکیلا را برداشت و زد به استکانِ لاغره. گفت: «سلامتی.»
چاقه با زبان، نمک را از پشتِ دست برمیچید، که لاغره استکانِ خالی را کوبید روی میز. گفت: «سوختم.» و همانطور که لیمو را میمکید، از سرِ کیف خندید، جوری که به سُرفه افتاد.
چاقه استکانِ خالی را روی میز گذاشت.
لاغره هنوز میخندید. گفت: «لامسّب از اسید تیزتره!»
چاقه لیمو را لای لبهاش فشرد و تفالهش را انداخت تو پیشدستی. گفت: «لذتِ تِکیلا به سوزوندنشه.» و لبخند زد.
لاغره یکوری انداخت خودش را روی میز و گردن کشید طرفِ چاقه: «کمکم داره خوشم مییاد ازت، رفیق.» ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان
دیدگاهتان را بنویسید:
از فقدان منتقدان حرفهيي رنج ميبريم؛ تا دشواري شعر
از فقدان منتقدان حرفهیی رنج ميبريم؛ تا دشواری شعر / پگاه احمدی
خبرگزاري دانشجويان ايران – تهران
سرويس: فرهنگ و ادب – ادبيات
پگاه احمدی معتقد است: ما از فقدان رسانههایتخصصی و منتقدان حرفهای در حوزهی شعر رنج ميبريم؛ تا دشواریهای شعر.
اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: به اعتقاد من، يك شعر پيچيده در عين حال میتواند واجد سادگی باشد؛ بهگونهای كه مخاطب را به كشف لايههای پنهانی شعرترغيب و تشويق كند و مخاطب را به نوعی به گفتوگو با خود درآورد تا مخاطب هم بتواند واقعيتهای خودش را در آن ببيند.
او در ادامه متذكر شد: با رسيدن شاعر به جوهرهی شعر، پيچيده يا دشوارنویسی تفاوتي ندارد و اين شاعر است كه بايد با كشف ظرفيتهای زبان، زمينههی همزادپنداری و تعامل مخاطب را با شعر فراهم آورد و مخاطب را درتعامل با فضای ساختمان بيرونی، دروني و حسی شعر قرار بدهد. از اين نظر، میتوان شعرساده را به مفهوم عام، بنایی در نظر گرفت كه در آن گشوده است؛ اما شعر پيچيده بنايی است با در بسته؛ ولی همراه با كليدهایی برای وارد شدن به آن. ادامهی خواندن
منتشرشده در نگاهی به ادب و هنر
۱ دیدگاه