می‌گویند

شماره‌ی 40

منتشرشده در می‌گویند | دیدگاه‌تان را بنویسید:

پرت و پلا

توضیحی محمل3

توضیحی محمل1-3

منتشرشده در پرت و پلا | دیدگاه‌تان را بنویسید:

یادداشت‌های شخصی (در فواید شک معقول)

عکس صبا یکم اگوست 2014

نوشته‌های: محسن صبا

چندی پیش یک خاخام صهیونیست، از همان قبیله‌ی کشیش آمریکایی که قرآن سوزان راه انداخت فتوا داده بود که “تمام غزه باید نابود شود”. این حرف شیطانی برای ما که سال‌هاست با شعارهای معکوس آن از زبان شیخان مسلمان خود آشنا هستیم هیچ معنای دیگری نداشت جز تاکید دیگری بر ویران خواهی‌ی این مثلث به ظاهردینی‌ی ابراهیمی اما برای روشن شدن تفاوت صهیونیست از یهودی ذکر این نکته لازم است که اگر دین یهود قدمتی چند هزار ساله دارد اما صهیونیسم برآمده از تفکراتی ست از قبیل شووینیسم و فاشیسم که ربطی به دین یا ملت ندارد. در حقیقت همان‌گونه که مسلمان بودن صدام حسین موجب نشد که او دست به جنایت هولناک حلبچه نزند، یهودی بودن نتانیاهو و یا شیعی بودن خمینی هم جلودار جنایات بشری امروز و دیروز آن‌ها نبود. یکی از شرم‌آورترین جوایز نوبل صلحی که تا کنون توزیع شده همان جایزه‌ی مشترکی‌ست که به مناخیم بگین و انور سادات داده شد.  ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های شخصی | دیدگاه‌تان را بنویسید:

هوش مخاطب امروز، شعر اسلامپور را درک خواهد کرد

پرویز اسلامپور 2
پرویز اسلامپور

گفتگو با شبنم آذر درباره اشعار پرویز اسلامپور در نخستین سالگرد درگذشت شاعر

نویسنده : زهرا باقری شاد تاریخ ارسال : بیست و نهم اسفند ماه ١٣٩٢

شبنم آدر -زهرا باقری شاد…. …………
……………..شبنم آذر………………… زهرا باقری شاد

پرویز اسلامپور از مهمترین بنیانگذاران “شعر دیگر” بود؛ یکی از پرکارترین شاعران پس از ترک ایران، و در عین حال شاعری که عمر بیشترین آثار منتشر شده از او به دهه چهل می‌رسد. او پس از مهاجرت به فرانسه همچنان به فعالیت های ادبی خود در زمینه شعر ادامه داد با این‌همه به دلایل شخصی هرگز به انتشار آثارش دست نزد. تنها دست نوشته‌ای در میان انبوه کاغذهای داخل آپارتمانش آن هم پس از مرگ او سرنوشت اشعار منتشر شده سالیان بسیار را روشن ساخت. او در دست نوشته‌ای تاکید کرده بود که انتشار آثارش را به یک خانم بسپارند. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در مصاحبه | دیدگاه‌تان را بنویسید:

واژگان خانگی

شاعران این شماره: مریم اسحاقی، ناهید عرجونی، پرویز اسلامپور، مهرداد عارفانی، علی عبدالرضایی، حسین منزوی، حافظ موسوی

____________________________

مریم اسحاقی
یک شعر از: مریم اسحاقی

سنگی پرتاب کن!
زخمی نمی‌شود
روحِ رودخانه‌ای‌ام.

 

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در اشعار این شماره | دیدگاه‌تان را بنویسید:

صورت‌نامه

مادر تری‌سا 48

منتشرشده در صورت‌نامه | دیدگاه‌تان را بنویسید:

نوستالژي يك واقعيت تاريخي است

مهدی اخوان حسن همایون

 

گفت‌وگو با «مهدی اخوان لنگرودی» به بهانه چاپ «از كافه نادری تا كافه فيروز»
تمام خاطره‌های آن سال‌های «نادری و فيروز» هم مثل ديروز از من میگذرند آنها را خواب نديدم. همه آن‌ها از همين «حالايم» میگذرند. يك نوستالژی سالم و دست نخورده است كه از همه آن‌ها در من وجود دارد و هيچ‌وقت در من محو و كهنه نمی‌شوند مثل بعضی‌ها نمی‌توانم خاطره‌هايم را دوست نداشته باشم من در هيچ كجا نگفتم شاعران در كافه‌ها به بزن بزن شعری مشغول بودند بلكه يادآوری كردم به بزن بزن فكری خود را عادت میدادند، بزن بزن شعری با بزن بزن فكری فرق می‌كند! باز می‌گويم تقسيم كردن و هديه دادن فكر و زيبایی بيشتر از اين كافه‌ها سرچشمه می‌گرفت. ياد سهراب می‌افتم كه می‌گفت/ كور را خواهم گفت/ چه تماشا دارد باغ/ مار را خواهم گفت/ چه شكوهی دارد غوك…

حسن همايون: / «از كافه نادری تا كافه فيروز» عنوان كتابی از مهدی اخوان‌ لنگرودی است كه آن را نشر مرواريد چاپ كرده است. چاپ دوم اين كتاب بهانه‌یی شد تا من از نسل جوان‌های دهه ۵۰ و ۴۰ نديده و جناب نويسنده و شاعر آقای اخوان لنگرودی از نسل زيسته در سال‌های دهه ۴۰ و ۵۰ به گفت‌و گو بنشينم، جدیل مكتوب كه كافه‌گردیهای آن‌ سال‌ها را موضوع گپ و گفت قرار داده است، اخوان‌لنگرودی اين اثر را بعد گذشت چهار دهه از حافظه نوشته است، از اين منظر در گفت‌وگوی پيش‌ رو چالش‌هایی را پيش كشيدم كه لنگرودی تاكيد كرد همه اين‌ها همين الان هم با آقای شاعر است. گفتم نوستالژی بازی است جواب گرفتم از وی كه من با نوستالژی هيچ بازی نداشته‌ام. اين شاعر و نويسنده معتقد است كه «كافه نادری و كافه فيروز به پای بزرگان ادبيات ايران به ثبت رسيده است.» مشروح اين گفت‌وگو را دنبال كنيد…

لابد خاطره‌هايي هم بوده كه به دليل ملاحظه‌هایی در اين كتاب نيامده است، نخست از آن‎ها بگوييد تا بعد برويم سروقت حرف‌های ديگر. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در مصاحبه | دیدگاه‌تان را بنویسید:

با صدای علی عبدالرضایی

منتشرشده در با صدای شاعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

جنگ و صلح در چهار سطر

ناهید عرجونی و مرا اعظمی
ناهید عرجونی

نگاه: مراد اعظمی

شعرعرجونی، طغیان حاشیەهاست، علیە متن. طغیانی نجیبانە و صمیمی و لطیف. ضرباهنگ های پیداو پنهان زنانگی، کمینە بودن، دوزبانگی، حاشیە ومرزنشینی، …، دم و بازدم های پیاپی لحن و گفتمان اویند، سادە و سهل،اما ممتنع. گریزان از عبوسیت و طمطراق ها و پیچش های فضل فروشانە، چنانکە خود جسورانە عیان می گوید :
” می خواهم برایت شعر بخوانم

بە همین سادگی کە چای می‌خوریم و حرف می‌زنیم “(کسی از شنبەهایمان عکس نمی گیرد/ ص ٧٥)

کشف و استخراج توانش‌های شاعرانگی زبان محاورە و کاربست شاعرانەهای نهان زبان روزمرە، خط سیریست کە عرجونی پیمودە است، همچون سلفش فروغ فرخزاد و… . هنجارگریزی زبان این شاعر، نە در سطح واژە و نە جملە و یا در هم شکستن فرمیک یا دستوری زبان، بلکە در بدیع و تاویل پذیربودن تصاویر و تعابیر شعری اوست، و نیز در ایجاز خاص وانسجام و درهم تنیدگی اجزا و گاە ساختار مستحکم اشعارش. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد شعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

از کافه نادری تا سوپ کافکا

شبنم آدر3
 شبنم آذر

 نوشته‌: شبنم آذر

حدود سه دهه است که مجسمه‌ی سفید فرشته‌ای متروک در حیاط پشتی کافه‌نادری محبوس است. فرشته‌‌ای رو به زوال، که روزی در پایش بزرگان هنر و ادبیات معاصر ایران می‌نشستند. زوال، اما تنها سرنوشت این فرشته که مثل روح سفید ادبیات معاصر ایران منزوی مانده، نبود، بلکه سرنوشتی بود که دامان کافه نادری،  معروف‌ ترین پاتوق روشن‌ فکری ایران، در دهه‌های سی وچهل را هم گرفت و قرار است به زودی آن را به کل نابود کند.

سیری که کافه نادری طی می‌کند مسیری است که جامعه‌ی بسته و دیکتاتور‌پذیر ایران برای فرهنگ کشورمان رقم زده. جامعه‌‌ای که با خمودگی و تن دادن به دیکتاتوری و یا انتخاب‌های هیجان‌زده، سالهاست به دست خود در کار تخریب تاریخ و فرهنگ خودش است. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | دیدگاه‌تان را بنویسید:

غروب دهکده

 با یاد روشن دکتر هوشنگ اعظمی!

داستانی کوتاه نوشته‌ی دکتر هوشنگ اعظمی

از: سایت ایل بیراوند

دکتر هوشنگ اعظمی
دکتر هوشنگ اعظمی بیرانوند

نام بیشتر مردهای این ده مراد است، اما همه نامراد زندگی می‌کنند.

عصر لب چشمه می‌نشینم تا چیزهایی را که می‌بینم بنویسم، ناسلامتی تازگی‌ها نویسنده شده‌ام.

دو نفر دارند می‌آیند.اولی با گاو و خیشش، خسته و کوفته با چهره‌ای عرق آلود و نگاه‌هایی نمایشگر بدبختی.

دومی می‌پرسد فردا چه کنیم؟ اولی همانطور که سرش پایین است در جوابش می‌گوید: کارهایی را که امروز نکرده‌ایم!

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در داستان | دیدگاه‌تان را بنویسید:

ترانه‌های سیـّد دعاگو

سیدعلی صالحی فریاد ناصری
……. …………….

(یاداشتی درباره‌ی مجموعه‌ی شعر زیارت‌نامه‌ی مرغ سحر و همخوانی دختران خرداد ماه، از سیدعلی صالحی- نشر چشمه- چاپ دوم پاییز ۱۳۹۰)

نگاه: فریاد ناصری

 

زیارت‌نامه‌ی مرغ سحر و همخوانی دختران خرداد ماه، همان‌طور که از نام‌اش پیداست و از دیگر اشارات در کتاب می‌تواند از وجهه‌ی شعر سیاسی- اجتماعی هم بررسی شود. چرا که دیگر معنای مرغ سحر در صحنه‌ی ادبیات سیاسی کاملن روشن است یا حتا بخش دوم عنوان نیز از این منظر بسیار صریح و آشکار است، اما به‌ناچار و فعلن می‌گذریم تا به عرصه‌های دیگر کتاب برسیم. صالحی شاعر ریشه‌دار و پر حرکتی‌ست این‌ را تلاش‌های‌اش در عرصه‌ی ‌شعر و باز سرایی و ترجمه و مقاله نویسی و نظرسازی نشان می‌دهد. نمی‌شود این‌همه راه رفت و گم نشد به گمانم صالحی این را بهتر از همه‌ی ما می‌داند که رفتن گم شدن نیز دارد. پس می‌داند که بی خطا هم نمی‌شود رفت. اگر می‌خواهیم خطایی نباشد، باید نباشیم. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد شعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

زیر بار زندگی

زیر بار زندگی

منتشرشده در عکس روز | دیدگاه‌تان را بنویسید:

نماهنگ ریتمیک حیوانات با ترانه محلی مردم با شاد و همیشه عاشق شمال ایران

منتشرشده در رقص و ترانه‌های ایرانی | دیدگاه‌تان را بنویسید:

.

منتشرشده در Uncategorized | دیدگاه‌تان را بنویسید:

شانزدهم جولای 2014

منتشرشده در سرفصل | دیدگاه‌تان را بنویسید: