بایگانی دسته: شعر دیگران

جای حضور فریاد است

با تشکر از دوست هنرمندمان لقمان ادهمی برای ارسال این شعر چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۸۹ هرچند دخمه را بسیار خاموش و کور می‌بینمدر انتهای دالانش یک نقطه‌ی نور می‌بینمهرچند پیش رو دیوار بسته‌ست راه بر دیداردر جای جای ویرانش راه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

کیست میان شما

    باز در این رهگذر رایحه ی میهن است                         نکهت گلبرگ نیست، بوی دیار من است                     جلوه  گه یادها،  گلشن  اردیبهشت در تپش نبض خاک مرثیه‌ی  بهمن است از پرو بال پگاه خون به فلق می‌چکد سردر آفاق شب … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

عشق عمومی

با سپاس از دوست فرهیخته‌مان جهانگیر هدایت برای ارسال این اثر. باید متذکر شویم که متأسفانه نام آهنگساز و عکاس این کار در دسترس نیست.

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

بهار شد / ما زنده ماندیم و سبز شدیم

برگرفته از: سایت تلاش ماندانا زندیان بهار شد / ما زنده ماندیم و سبز شدیم / آنها برای تفنگ‌هایشان / سیاه پوشیدند. گفتیم:زنده باد آزادیزنده باد آگاهیزنده باد زندگی؛و دست‌هایمان را در نور کاشتیم. گیسوانمان را پوشاندنددست‌هایمان را بستندگلویمان را … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

نوروز

« سبز می شود صدای لحظهو سُرمی­خورد نگاه آینهبر سیب و سبزه و سنبلکه جوانه می­زند هر بهاربر بی قراری نوروز چرخ می­زند ماهی قرمزدر بلور واژه­و قد­ می­کشد اشک و بوسه و لبخنددر آغوش حرف و نگاه سال تحویل … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | ۱ دیدگاه

. آخرین شماره‌ی فصل‌نامه‌ی پایاب انتشار یافت. این نشریه که به همت محمدرضا مدیحی شاعر و همکاران او منتشر می‌شود ضمن چاپ مطالب گوناگون مثل شعر، نقد شعر، ترجمه و قصه هر شماره اختصاص دارد به معرفی‌ی چهره‌ای ادبی‌.در مورد … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

.. سروده زیر از از شاعر عزیز مجید نفیسی است که ارتباط با یک خبر تلخ که در انتها توسط ایشان توضیح داده می‌شود، می‌باشد . ـ تنها زندگی می کنی؟ ـ نه ! با خدا زندگی می کنم آن … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

سجاده، فرش عنف و تجاوز

. سجاده فرش عنف و تجاوز، ای داعیان شرع خدا را ! بر قتل‌عام دین و مروت، دست که بسته چشم شما را ؟ الله اکبر است که هر شب، همراه جانِ آمده بر لب آتشفشان به بال شیاطین، کرده‌ست … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

شکفته در باور

.شعر شکفته در باور از مجموعه‌ی و آفتاب نمی‌دانست، سروده‌ی آذر خواجوی آمده است. کتاب و آفتاب نمی‌دانست در سال ۱۳۸٢ در ایران و توسط انتشارات ایران جام منتشر شده است. برای سفارش این مجموعه می‌توانید با رسانه تماس بگیرید..شکفته … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | ۱ دیدگاه

هم مرگ بر جهان شما نيز بگذرد

.برای معرفی‌ی سیف فرغانی شاید همین‌قدر کافی باشد که بدانیم که مدح‌گریز بوده است و بدست مغول‌ها به قتل می‌رسد.لذا ترجیح می‌دهم صحبت را کوتاه کرده شما را با شعری از این آزاد مرد شاعر و توضیحی که به دنبال … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

دریا نوید ِ سبز ِ را شنیده است

    …………..تصویری از رصا مقصدی در کنار احمد شاملو   شعر زیر از هم‌ولایتی عزیز رضا مقصدی‌ست که به تقاضای من برای انتشار در این سایت ارسال کرده‌‌اند.   .   زیبایی ِ زمانه صدا می‌زند ترا از هر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | ۱ دیدگاه

تا خرند اين قوم

‹تا خرند اين قوم ، رندان خر سواري مي كنند› ملك الشعراي بهار…………………………………………………………………………………………………………ملك الشعراي بهار…………………………………………………………………………………………………………………در محرّم ، اهل ري خود را دگرگون مي كنند …….از زمين آه و فغان را زيب گردون مي كنند گاه عريان گشته با زنجير ميكوبند … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

کوتاه با برشت

.کوتاه با برشت ..آن که می‌خندد، هنوز خبر هولناک را نشنیده‏است! ……………….برتولد برشت

منتشرشده در شعر دیگران | ۱ دیدگاه

صاحب عکس

صاحب عکس فوق از سروده‌های عمران صلاحی است که توسط دوستی برایم ارسال گردید با تشکر فراوان از این دوست گرانقدر همراه با دوعکس چاپ نشده از عمران عزیز و با یاد خوش او این شعرش را برایتان می‌آورم.صاحب عکس … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | 3 دیدگاه

با دست بسته نمی‌شود كاری كرد…

.شعری ازشاعر نام‌آور ایران شمس لنگرودی در ارتباط با حرکت حق‌طلبانه‌ی مردم ایران . نقل از سایت شخصی‌ وی. حتما سراسر شب صدامان مي‌كردي اما عزيز دلم زندگان قادر نيستند كه صداي تو را بشنوند حتما سراسر شب بر دريچه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

شعری از یداله رویایی

شنبۀ سیاه ” نمی دانید چقدر زدند، چقدر می زنند، چقدر می زنندم …ما با تنی کبود ازباتوم، در یک شهامت می میریم و بازاز یک ترس زاده می شویم “(از نامۀ مهناز یوسفی شاعر، ٥ تيرماه ٨٨) و ترس … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید: