بایگانی دسته: شعر دیگران

آزادی

……………………………………………………………… مادرم وقتی جوان‌تر بود به آزادی فكر می‌كرد و به پرنده‌ها غذا می‌داد حالا كه پيرتر شد برای گربه‌های خانگی‌اش سر پرنده طبخ می‌كند.

منتشرشده در شعر دیگران | ۱ دیدگاه

یک شعر از فتح‌اله شکیبایی

برهنه پا می‌گذرم از خلنگ‌زار پائیز با دستانی زخم                و                  پیراهنی ژنده چقدر طولانی شده است این خزان ◙ تا چشم می‌بیند

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

سه‌شنبه‌های بابیلون

می چرخم از حوصله در حوصله گُم می شوم.د دست هایم سه شنبه های بابیلون را ورق می زند.

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

یک شعر کوتاه

…………………………………………………….. از نورمراد رضایی پشت خاکریز سنگر گرفته‌ایم برادرم با برادرانش در شلمچه من با دوستانم در کوچه. غروب، بازی که تمام شد من با لباس‌های پاره خاکی به خانه آمدم                                   برادرم با لباس‌های خاکی خونین.

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

belonging شماره‌ی آخرین

شانزدهم: عنوان belonging به معنای چیزها و شرایطی که به آن تعلق داریم برای بیان نوستالوژی‌ی غربت شعرای ایرانی‌ی خارج از ایران در مقابل longing به معنای چیزها و شرایطی که آرزومندیم بر کتابی که در صدد معرفی‌ی آن هستم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران, مقاله | ۱ دیدگاه

شش شعر کوتاه از: محسن احمدی

……………………………………………………..  شش شعر کوتاه از: محسن احمدی ۱ تانک تفنگ گلوله، مواظب باشید اجسام از آنچه در این شعر می‌بینید به شما نزدیک‌ترند. ۲ بر سینه‌ام زخم های عمیقی هست انگار کسی مرا با زیر سیگاری اشتباه گرفته است.

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

belonging

پانزدهم: عنوان belonging به معنای چیزها و شرایطی که به آن تعلق داریم برای بیان نوستالوژی‌ی غربت شعرای ایرانی‌ی خارج از ایران در مقابل longing به معنای چیزها و شرایطی که آرزومندیم بر کتابی که در صدد معرفی‌ی آن هستم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران, مقاله | دیدگاه‌تان را بنویسید:

یک شعر کوتاه

……………………………………………………. چه فرق می‌كند گل يا پوچ وقتی تو دست‌های‌ات را در شلمچه جاگذاشته‌ای.

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

یک شعر کوتاه

 بجای شعر از طرف مادر سرباز یکم به آجودانی کل ارتش دنیا عریضه‌ای نوشته‌ام:  در شلوغ‌ترین میدان شهر سال‌هاست دست‌های پسرم بالاست! ********** . . شاعر پير از جواني سرود عصايش جوانه زد !!! *************** . . نمی‌دانم آخرین موشک‌هاشان را … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | ۱ دیدگاه

belonging

پانزدهم: عنوان belonging به معنای چیزها و شرایطی که به آن تعلق داریم برای بیان نوستالوژی‌ی غربت شعرای ایرانی‌ی خارج از ایران در مقابل longing به معنای چیزها و شرایطی که آرزومندیم بر کتابی که در صدد معرفی‌ی آن هستم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران, مقاله | دیدگاه‌تان را بنویسید:

بهشت در ايستگاه آخر نيست

      لبخند می‌زند خورشيد از گلوی نازكت و در شيبِ سپيدِ نور                         شناسه می‌پوشد. سيبی كه اولين گناهِ را سرود در رستاگِ پيراهنت تكثير شده است … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

belonging

چهاردهم: عنوان belonging به معنای چیزها و شرایطی که به آن تعلق داریم برای بیان نوستالوژی‌ی غربت شعرای ایرانی‌ی خارج از ایران در مقابل longing به معنای چیزها و شرایطی که آرزومندیم بر کتابی که در صدد معرفی‌ی آن هستم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران, مقاله | دیدگاه‌تان را بنویسید:

آن‌ها

  ۱ آن‌ها  رفتند شتاب در گام‌ها و نفس‌های‌شان                                             چنان بود که هوارا در بازدمی دیگر نمی‌دیدند گذر لحظه‌ها برگ‌های خاطره و گذشته پیراهنی بود در تن‌شان وچمدانی از همه چیز که جا گذاشته بودند آن‌ها رفتند با خاطره‌هايی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

belonging

سیزدهم: عنوان belonging به معنای چیزها و شرایطی که به آن تعلق داریم برای بیان نوستالوژی‌ی غربت شعرای ایرانی‌ی خارج از ایران در مقابل longing به معنای چیزها و شرایطی که آرزومندیم بر کتابی که در صدد معرفی‌ی آن هستم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران, مقاله | دیدگاه‌تان را بنویسید:

belonging

دوازدهم: عنوان belonging به معنای چیزها و شرایطی که به آن تعلق داریم برای بیان نوستالوژی‌ی غربت شعرای ایرانی‌ی خارج از ایران در مقابل longing به معنای چیزها و شرایطی که آرزومندیم بر کتابی که در صدد معرفی‌ی آن هستم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران, مقاله | دیدگاه‌تان را بنویسید:

یک شعر کوتاه

این یک توافق منطقی است بیا عید را در خانه تکانی محدود کنیم بهار، با این روزنامه‌ها که باد کرده‌اند از گرانی خبر تکان‌دهنده‌ای نیست و تنها به درد پاک کردن شیشه‌ها و گرفتن درز پنجره‌ها می‌خورد. از: شعرهای برگزیده‌ی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شعر دیگران | دیدگاه‌تان را بنویسید: