نقل از: صورتکتاب شاعر گرامی مظاهر شهامت
ما در اجتماع کافه کتاب
مریم حیدری(ریحان)
گلوله میبارد…!
چه کسی در نطفه ابر تفنگ کاشت؟
———-++
آنجا که آریا پورفریاد_میگوید
کاغذ به اعدام خود طناب مینویسد
گوش کن!
کفشهای تاریخ التماس راه نیست
سر مجنبان!
مثل گلوله سالهاست مردهایم.
———-++
آنجا که پاکزاد اجرایی میگوید
از میهمانی که در چشم توست
پرستاری کن
از زخمی که بر تن اوست
پرستاری کن
از ساچمهای
که جای نی نی چشم تو گرفته است
پرستاری کن
گاهی
گلوله میتواند جایی را ببیند که چشم نمیتواند.
———++
آنجا که امیر تیمور میگوید
به دکهی آزادی
اعتصاب تمشکهای لخت
رقص در خواص گلوله
نشستن آفتاب خیال، خیابان را افراشیدن
گزافهها حکم پریدن پرانیدن
سرها
مکتوب ضحاک شدن
———++
آنجا که رضا نظری میگوید
بدتر از زخم گلوله، کهنه درد باطوم
زخم یک سلسله از تحقیر است به بلندای تمام
تاریخ
و به عمق ادیان
———-++
آنجا که فرید کیانی میگوید
فال نیک در تاروت
سربازی که سینهاش
شرح گلوله بود
———–++
آنجاکهعبدالکریمایزدپناه میگوید
از کدامین کوچه یا پسکوچه این آبادی
بگذرم
که گیسویی را
باد گلوله دژخیمی
غزلوارهاش نکرده باشد
به دیوان شعرم .
———++
آنجاکه مظاهر شهامت میگوید
نگاه میکنند
ساعتها به آخور اسبی که
با آخرین گلوله کشته شد
تا او زنده بماند.
https://t.me/reyhansher