فوتو شعر حجمی/ مصاحبه با احمد بیرانوند
مصاحبه با احمد بیرانوند/ مصاحبه گر: شیرزاد بسطامی
فوتوشعر حجمی
• قبل از هر چیز بگذار بپرسم اصلن « فوتوشعر» یعنی چه؟ یعنی شعر در تلفیق با عکس؟ یا شعر سرودن برای یک عکس؟
تصورات مختلفی پیرامون فوتوشعر وجود دارد. به صورت کلی و عمومی شعرهایی که در رابطه با یک عکس یا اختصاص یک عکس برای یک شعر را، «فوتوشعر» میپندارند. در بعضی سبکها هم که گرایش به خلق آثار متفاوت و گاه پست مدرن وجود دارد، استفاده از تصویر یا گرافیک در سطور شعری را ساختاری فوتوشعرگونه میدانند.
به عبارتی میل به تصاویر عینی _ تجسمی در شعر، زمینه را برای ایجاد فوتوشعر فراهم میسازد.
• فوتوشعرهای مد نظر تو چه فرقی با دیگر تلاشهای در این زمینه دارد؟ فکر نمیکنی داری راه رفته را تکرار میکنی؟
در زمینه فوتو شعر تاکنون تجربههایی در کشور داشتهایم که ساختارمند نبوده و بیشتر این گونه دنبال شده است که یک عکس مدنظر قرار گرفته و درباره آن شعری سروده شده است، ولی «ما» تصمیم گرفتیم این پروژه را با متدی متفاوت دنبال کنیم.
• اول بگو منظورت از ما کیست؟
من این پروژه را با خانم مریم احسانی پی گرفتم. او عکاس است و دغدغهاش تصویر است. شعر و کلمه را هم خوب میشناسد. من دیدم در عکسهای او حرفهای ناگفتهی دیگری هست که دیگر خود عکس از بیان آن عاجز است. مثل جاهای خالیای که در کلمه وجود دارد و متن از بیان آن عاجز است. به دنبال تربیت رابطهی عکس و متن گشتیم و این فتوشعرها ماحصل همین تربیت رابطه است.
• تربیت رابطه؟ منظور ت از تربیت چه نوع تربیتی است و چگونه میخواهی فتوشعر را ساختارمند کنی؟ با کدام متد؟
.هدف این بود که با تعیین ساختاری حجمی شعر و عکس به طور هدفمند به یکدیگر نزدیک شوند. این متد در حقیقت یک متد حجمی است.
مطلبی که بدان توجه داریم، این است که مشخص کنیم شعر و عکس در کجا با یکدیگر به اشتراک میرسند و این اشتراکات براساس بوطیقایی حجمی، بازتعریف شوند. ظرفیت این نوع نگاه در بیانیهی شعر حجم و لنگرگاههای فلسفهی هوسرلی موجود است.
• یعنی فوتوشعرهای شما حجمی اند؟
آبشخورش همانجاست. ما میبینم که در عکس و هم در شعر سکوهایی برای پرتاب است. خود عکس در ذات خود میتواند درای پرتابهای حجمی شود. مثلن با چینش درست و برقراری رابطه حجمی میان اشکال موجود در تصویر. شعر هم که در فرم و ساختار خود میتواند به حجم برسد. حالا فرض کنید در ساختار حجمی یک عکس، یک پرش وجود دارد و شعر بخواهد از همان سکوی مد نظر او، پرش کند. آنگاه نطفههای فوتو شعر به آستانهی شکل گرفتن میرسد. مثل اینکه ما در همان ابتدا یکی از اشتراکات فرم یا ساختار شعر و عکس را مورد بازخوانی حجمی قرار دهیم.
• شروع رسمی این فوتو شعرها چه زمانی بوده ؟
در شماره دیماه ۱۳۹۰ نشریهی رودکی بحث فوتو شعر را آغاز کردیم و با توقف انتشار رودکی در سایت آوانگاردها www.avangardha.com انتشار آن را پی گرفتیم. حالا هم مشغول رسیدن به ساحتهای دیگرِ آن در تجربه هسیتم و نمیخواهیم به تکرار برسند؛ لذا با صبوری تمام پیش میرویم.
• چه عکسهایی برای فوتو شعر شدن پذیرفته میشوند؟
عکسهایی که در ژانر فوتو شعر به کار میروند، مستند صرف نیستند، بلکه آثاری هستند که پا را از ژانر مستند فراتر میگذارند. هر عکسی قابلیت داشتن یک شعر را ندارد (حداقل با متد حجمی مورد نظر ما). ما به دنبال عکسهایی میگردیم که شعرشان را گم کردهاند و یا شعری که به دنبال عکسش است.
در جهان معاصر دیگر یک عکاس نمیتواند بگوید عکس من نباید هیچ شرح و تاویلی داشته باشد و پس از انتشار یک عکس و حتی یک شعر میتوان آنها را در قالب فوتو شعر درآورد.
• پس چرا تاکنون تنها عکسهای خانم احسانی مورد بحث فوتوشعر بودهاند؟ چرا از عکسهای دیگر عکاسان استفاده نمیشود؟
اتفاقن این مسئله یکی از موضوعات کلیدی بحث ماست. بسیاری از عکسها هستند که این قابلیت را دارند و عکسهای بسیاری از عکاسان جهان در برنامهاند. اما فراموش نکنید که فوتو شعر یک جریان دوسویه است و اگر بخواهد تنها به سرایش حجمی اکتفا کند، عکس را منفعل میکند. همان قدر که من درگیر تصویر میشوم مریم احسانی هم درگیر کلمه میشود. این درگیری به باروری حجم و رابطهی دوسویه فوتوشعر منجر میشود که شاید گاه منجر به خلق عکسی برای یک شعر، منجر گردد. به همین دلیل تجربهگرایی آغازین و نیازمندی جدی طرفین به دیالوگ، به این عکسها محدود شده که در ادامه با خطدهی عکاس به سمت گزینش دیگر عکس ها خواهیم رفت.
-
آیا از این دیالوگ عکس و متن، مخاطبان هم سهمی دارند؟
فوتوشعر در ترکیب شعر و عکس، گریزهایش را ساختاری کرده¬است و در هر گریز ، در مورد مبانی محتوایی و فرمی شعر و عکس با مخاطب به گفتگو می نشینند. مخاطب می تواند در هر قسمت از پروسهی شکل گیری فوتوشعر به دنبال سهم خود باشد.
• می شود در پایان کمی از پروسهی شکل گیری یک «فوتو شعر» برایمان بگویید؟
فتوشعرها هرکدام از چهار بخش تشکیل شدهاند: مقدمه، عنوان، متن، حاشیه
مقدمه بخشی است که بر اشتراک جسمی و جنسی وحتی فرمی و ساختاری عکس و شعر میپردازد که البته شکل پرداخت آن هم مبتنی بر تاثرات حجم است.
عنوان دو قسمت دارد: یکی عنوانی که عکاس به عکس میدهد و یکی عنوانی که شاعر به فوتوشعر میدهد.
متن شامل روایت شاعر از عکس است(شعر)
و حاشیه آن چیزی است که در رفت و آمد میان شعر و عکس از چشمها جا میماند. هم از چشم شعر و هم از چشم عکس. هم عکاس و هم شاعر.
از: سایت آوانگارد