شاعران این شماره:
منصور خورشیدی، مظاهر شهامت، حبیب شوکتی، منصور ململی، غلامحسین نصیریپور و علیرضا نوری
تا نفس در نفس باد
شادمانه جنب علفهای مست
میرقصی
اندوه آسمان
میان امیران دشت
منتشر میشود
یک شعر از: مضاهر شهامت
افتاد
به دریایی دیگر
گلولهایی
که ماه را
دزدیده بود
و
دوباره امنیت دارد
رقص تند گیسوی تو
پرنده صدای کسیست
که نمینشیند
مثل درخت که ایستاده میمیرد
کتابخانهی این شهر
بوی کشتار جنگل مازندران میدهد
“سلام، آقای نیما یوشیج
خدمت نمیرسیم”
دستی شدم
برای آهوی بییار سغدی
قطرهی اشکی
بر چهرهی اسبان بخارا
ریزش پارهی نوری از طاق بازار ماخ
و سرودی برای خفتن گندم و مهتاب
آه دشتی شدم.
یک شعر از:غلامحسین نصیریپور
همهی اندوهم از پرندهایست
که میدانست که پرنده است و
میگفتند که پرنده نیست