شاعران این شماره:
تقی خاوری، مهیار زاهد، فتحاله شکیبایی، مظاهر شهامت، مسعود کریمخانی و حافظ موسوی
* حبابها *
چه خوب است
تکیهگاهی از نسترن
در ساعت بالاشدن از پلههایی که به تاریکی میرسد
دودی در ریههایت غلیظ میشود
و چراغهای غروب
هیکل دودیت را میپراکند
و لحظههایت: مثل ریزههای کاغذ، بر باد میرود
فکر میکنی
تیراژ حرفهایت از روزنامهها بالا زده
ایستادهای
اتوبوسی به ایستگاه نرسیده
اگر بخت یارت باشد
و دانههای باران
خیابان را خیس کند
تا حبابها ستاره شوند
یکشب درون قایق دلتنگ
خواندند آنچنان؛
که من هنوز هیبت دریا را
در خواب
می بینم
ری را. ری را…
#هواپیمای_اوکراین
#حامد_اسماعیلیون
#ریرا
نقل از: صورتکتاب محمدعلی شکیبایی
پیراهن گور
که بپوشی
تنها نیستی
با تنها همسایهای
آن گاه که خون میچکد از گوشه قاباش
قطره
قطره
قطره
از آینههایتان وحشت نکنید
به جرات در آن بنگرید
شما هم مثل دیگران
گاهی قاتل هستید!
یک شعر از:مسعود کریمخانی
نقل از: صورتکتاب محمدعلی شکیبایی
اینجا
نعیق ِکلاغ است و
تعلیق ِباغ است و
ابتدای گورستان.
کلاهت را بردار!
این
خاکستر ِزنیست
که بر پستانهایش
دندان زدهای.
اینجا درخت لکنت دارد
و باد چیزی میگوید
که بهتر است نشنویم.