منتقد: آرش میرخانی
آب زندگی اثری از صادق هدایت میباشد. این داستان در مجموعه زنده به گور آمده که در سال ۱۳۰۹به چاپ رسیده و بعد از آن تاریخ بارها تجدید چاپ شده است. به نظر میرسد که داستان آب زندگی در سال ۱۳۰۸ توسط صادق هدایت نوشته شده است.
سبک نگارشی داستان آب زندگی مانند قصهی کودکان میباشد. شروع و پایان این داستان مانند تمامی قصههای کهن با یکی بود نبود شروع و با قصهی ما به سر رسید به پایان میرسد.
گفتوگوها و سبک نوشتن مانند قصهی کودکان میباشد اما در پس همین سبک نگارش چه پندهایی که نمیدهد و به گونهای در طول داستان فریاد بیدار باش سر میدهد برای ما کرها و کورها، اما صد افسوس که ما در نکبت غوطهور و برای حسینی کچلها و برای حسنی قوزیها مشغول بردگی میباشیم و گردن آنها روز به روز کلفت تر میشود و ما بیشتر در نکبت فرو میرویم.
از نکات جالب داستانهای صادق هدایت این است که نسبت به گذشت زمان پیام خود و درون مایهاش را نه تنها ازدست نمیدهد بلکه نسبت به اوضاع و احوال اجتماعی کنونی ایران داستانهای هدایت جلوهی بیشتری از خود نشان می دهد ودر داستان آب زندگی این مطلب مشهود میباشد. در این زمان حسنی قوزی و حسینی کچل برای مردم ایران ملموس تر شده است.
آب زندگی قصهی مردم ایران میباشد که در قالب دو کشور زرافشان و ماه تابان میباشد که در زر افشان فراوانی طلا میباشد و در ماه تابان مردم مشغول کشت و زار میباشند ولی در این دو سرزمین مردمش با اینکه دارای این همه ثروت میباشند ولی زندگی نکبتباری دارند.
حسنی قوزی در اینجا از کوری مردم استفاده کرده و خود را پیغمبر موعود اعلام میکند و در اینجا باز هدایت نگرش ضد دینی خود را ارائه میدهد ودین را تنها افیون برای چاپیدن مردم کور میبیند و در این زمان مردم ایران دقیقا درگیر این مساله میباشند که به وسیله دین از آنها سو استفاده میشود.«حسن قوزی همهی آنها را بدین وسیله (دین) رام و مطیع کرد و از این راه منافع هنگفتی عاید پولدارها و گردن کلفتهای آن جا شد.» «اربابی و آقایی نمی کنن مگه از دولت سر کوری و کری مردمونشون!» در اینجا کوری و کری به گونهای استعاره از جهالت و خرافه پرستی مردم میباشد.
حسینی کچل قبل از ورودش به سرزمین ماه تابان د و نفر را میبیند که به جرم شنوا کردن مردم به دار آویخته شدهاند به جرم اینکه میخواستند مردم را شنوا کنند.حسینی با استفاده از خرافات مردم به قدرت میرسد وی نیز مشغول چاپییدن مردم میشود.و بعد از به قدرت رسیدن «هم بگیر و ببند راه انداخت و به زور دوستاق و گزمه و قراول چنان چشم زهرهای از مردم گرفت که همه به ستوه آمدند. حسینی و اطرافیانش پولها را بالا میکشیدند و مردم با فقر و بدبختی زندگی میکردند.» حسینی وحسنی نمونهای از حکومت فعلی ایران میباشند. جای تعجب است که هدایت این داستان را چندین سال پیش نوشته ولی با اوضاع اکنون ایران بیشتر شباهت دارد.
احمدک در سرزمین همیشه باهار وارد می شود گویا هدایت سرزمین آرزوهای خود را به تصویر میکشد و آرزو میکرده سرزمین خود نیز آنگونه میبود. هدایت در توصیف سرزمین همیشه باهار اینگونه میگوید «تا چشم کار میکرد باغ و بوستان و سبزه و آبادی بود و مردمان سرزندهای که مشغول کشت و درو بودند دیده میشدند. یا ساز میزدند و تفریح میکردند. جانوران آن جا از آدم ها نمیترسیدند. آهو به آرامی چرا می کرد و خرگوش از دست آدمها علف میخورد،پرندهها روی شاخهی درختها آواز میخواندند. درختهای میوه از هر سو سر در هم کشیده بودند. در این جا طلا و نقره رو نمیپرستیم و آزادونه زندگی میکنیم.» و در مقابل توصیفی که از سرزمین ماه تابان میکند اینگونه می باشد «در آن جا نه کتاب بود نه روزنامه و نه ساز و نه آزادی. پرندهها از این سرزمین گریخته بودند و یک مشت مردم کر و لال در هم میلولیدند و زیر شلاق و چکمهی جلادان خودشان جان میکندند.» آقای هدایت در سرزمین ما کتا بها شدهاند کتاب دعا و حدیث روزنامه همه سانسورو توقیف شدهاند و ساز هم در سرزمین ما حرومه از آزادی هم فقط اسمشو شنیدیم.
عاقبت هر دو سرزمین با کمک احمدک و با استفاده از آب زندگی از آن نکبت نجات یافتند و به آزادی رسیدند. هدایت با یک جمله زیبا داستان را به پایان میرساند « همان طوری که آنها به مرادشان رسیدند شما هم به مرادتان برسید!» ولی ما به این پیام هدایت گوش ندادیم و هم چنان کور و کر باقی ماندهایم و عدهای مانند حسنی قوزی و حسینی کچل روز به روز گردن کلفتتر میشوند و ما بیشتر در نکبت غوطهور میشویم. به امید روزی که ما هم به مرادمان برسیم.
قصه ما به سر نرسیده
کلاغه به خونهاش نرسیده!
- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل_____________________ _..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________ .. ***************دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
.. «الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. .. ..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________ ______________________________________________کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 18605
-
2 Responses to نقد داستان آب زندگی اثر صادق هدایت