سرفصل‌هاى موسيقى ايرانى «نامه‌ى بيست و نهم»

ا

در شماره قبل از ليلى نوشتم ليلى افشار!!! زنى از تبار بزرگان گيتار كلاسيك كه يگانه بود و صد افسوس كه غمگنانه او را از دست داديم. جايگاه اش در هنر موسيقى كلاسيك دنيا همواره خالى است.

رفتنش آتش به جانم زد.

نشستم كه بنويسم ، خبر سرقت از خانه استاد عزيز كيهان كلهر هم دل نگرانم كرد. قلم ياراى نوشتن را از دست داد، وقتى روان‌ات از ذهن‌ات خارج شود ديگر آسوده نيستى كه بنويسى،،،،از موسيقى كه هر لحظه در خطر سلاخى شدن است بنويسى.  چگونه مي‌توان از موسيقى نوشت وقتى كه آن هر لحظه آماج لگدكوب ناشايسته‌هاى هنرنشناس!!!!  مى‌شود. 


سیما بینا

 

همکارمان هلن شوکتی در هر شماره به مقولات مربوط به‌موسیقی ایرانی می‌پردازد که از نظرتان می‌گذرد.

فصل بیست وپنجم

 
هلن شوکتی

 

و بعد رفتم سراغ سيما جان ،، سيما بينا كه شيرين مى‌خواند و شيرين مى نوازد و روى صحنه دلنوازى مى‌كند.  تلاش جانانه‌ى او براى احياء و حفظ موسيقى فولكوريك براى همه شناخته شده است.

متاسفانه بعد از  ١٣٥٧ صداى او هم به گناه زن بودن از موسيقى حذف شد مانند همه‌ى زنان ايران زمين.

اما او تلاش كرد كه پس از حذف فيزيكى، كلاس‌هاى تعليم آواز خود را داير كند و در احياى موسيقى نواحى و پاس‌دارى از آن بكوشد.

سيما بينا   

  (مرزها را سياست جدا مى‌كند اما مردم با موسيقى به هم نزديك مى‌شوند)

مادرش پوراندخت ايران نژاد و پدرش احمد بينا از اهالى تفرش كه خود استاد موسيقى سنتى و شاعر و آهنگساز ترانه‌هاى اوليه او بود. 

بيش از نيم قرن است كه سيما بينا نواهايى را از موسيقى محلى عرضه كرده است كه سينه به سينه بين مردمان نواحى مختلف منتقل شده است و با اجراى اين خواننده و پژوهشگر ماندگار شده‌اند.

او در ٩ سالگى به عنوان خواننده‌ى كودكان كار خود را در راديو ايران آغاز كرد و در حاشيه‌ى اين برنامه‌ها كارهايى كه از پدرش آموخته بود را هم مى‌خواند. 

داوود پيرنيا بنيانگذار بر نامه‌ى راديويى‌ی < گلها>  با اين استعداد بزرگ آشنا شد و اجازه نداد كه راديوى ايران خود را از گنجينه‌اى چون سيما بينا محروم كند. 

داوود پيرنيا برنامه تازه‌اى به نام «گل‌هاى صحرايى» بنا نهاد  و آن را به اين هنرمند جوان سپرد.

سيما بينا نواهاى ايران را از اعماق تاريخ ايران بيرون كشيد و آن‌ها را براى مردم بازخوانى كرد. او معتقد است كه تمامى اين نواها را كه مثل امانتى در اختيارما قرار گرفته اند بايد به مردم ارائه دهم.  در نتيجه بايد شهر به شهر بروم و اين موسيقى را كه از آن‌ها ياد گرفته‌ام براي‌شان دوباره بخوانم.  ولى این کار همیشه ممکن نیست و حسرت آن گاهى در آواز و كلامم آمده است. 

سيما بينا مى‌گويد: در جريان شنيدن نغمه‌هاى موسيقى و بررسى آرشيو خودم، همزمان با دلتنگى و حبس صدا ناگهان به موسيقى ى برخوردم كه فرياد كوهستانى و اعتراض با خود داشت و اين همان فريادهايى بود كه در گلوى من حبس بوده است. 

 ما سرزمينى هستيم كه صرفأ ناله و شكوه نداريم بلكه فرياد و اعتراض داريم و آنوقت خودمان را با كلام و نغمه ى موسيقى دلدارى مى‌دهيم.

سيما همزمان با تحصيل در رشته نقاشى دانشكده‌ى هنرهاى زيباى دانشگاه تهران ، تحصيل موسيقى ايرانى و رديف‌هاى ايرانى را نزد  عبدالله دوامى ادامه داد. 

همنشينى او با اساتيد موسيقى كلاسيك ايرانى باعث شد، همزمان به آموختن موسيقى رديفى دستگاه‌هاى ايرانى هم بپردازد.  سيما در كنار آموزش موسيقى كلاسيك ايرانى پلى شد براى پيوند موسيقى اصيل محلى يا مردمى در شهرهاى مختلف ايران و در كنار تدريس موسيقى اصيل به تحقيق و جمع‌آورى ترانه‌هاى محلى ايرانى و باز نويسى آهنگ‌هاى مردمى و روستايى به خصوص، موسيقى‌هاى محلى زادگاهش، خراسان پرداخت. 

سيما بينا با سفر به دورترين نواحى در سرتاسر ايران توانسته است مجموعه‌اى از ترانه‌ها و آهنگ‌هاى كمياب و فراموش شده را گردآورى كرده و (براى ارائه اين گنجينه‌ى يافته‌هايش در موسيقى محلى ايرانى) به جشنواره‌هاى موسيقى در كشورهاى گوناگون دعوت شود. 

در سال ١٩٩٣  تا به امروز او به جشنواره‌هاى جهانى دعوت شده و موسيقى محلى ايران را به گوش جهانيان علاقمند رسانده است. 

دفتر كار او در شهر  كلن آلمان است  ….  شهرى كه خود او آن را همچون پايگاهى براى برگزارى كنسرت‌ها و رسيدگى به امور هنرى‌اش مى‌داند. 

حاصل سى سال پژوهش در سفرهاى او به شهرها و روستاهاى مختلف و ملاقات با مادران بير و جوان ايرانى كتاب  “”لالايى هاى ايران””  است كه بسيار خواندنى و شنيدنى و ريشه دار است.

اين مجموعه شامل. چهار سى دى و كتابى است كه گوياى /معنا و نت آن / لالايى هاست.

ترجمه‌ى انگليسى هم در آن گنجانده شده است. در اين مجموعه عكس‌ها و طرح‌ها ى سيما بينا  از مادران و فرزندان هم وجود دارد.

در ضمن صداى اصلى لالايى ها هم در اين مجموعه شنيدنى است كه سيما بينا آن‌ها را با همان لهجه بازخوانى كرده است .  اين مجموعه‌ى نفيس و گرانبها شامل  چهل لالايى است.

واين آغاز داستان پر فراز و نشيب زنى است كه تداوم او در مسيرى كه آن روز انتخاب كرد،، باعث شد كه امروز بسيارى از مردم موسيقى محلى را با نام  سيما بينا  بشناسند. 

زنى كه با داشتن كارنامه‌اى پربار، همچنان مشتاقانه به دنبال تجربيات جديد است. 

راهش و عمرش پردوام باد

 

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در سرفصل‌های موسیقی‌ی ایران ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید