سرفصل‌های موسیقی ایران « نامه‌ی بیست و پنجم»

 

همکارمان هلن شوکتی در هر شماره به معرفی آلات، نخبگان و دیگر مقولات مربوط به‌موسیقی ایرانی می‌پردازد که از نظرتان می‌گذرد.

فصل بیست و یکم

ناسا و رفتن فيروز نادرى/ اما سياره‌ى فيروز نادرى تا زمان مرگ خورشيد مى‌ماند.

یادش كهكشانى و ستاره باران باد.

فخرى خوروش هم به جاودانگى پيوست بانوى تاتر و هنر ايران با قلبى پر از عشق براى ايران و ايرانى.

 

 
هلن شوکتی

 

قسمت بايانى (از چغاميش تا چهلستون)

 

شاه اسماعيل جوان بنيان‌گزار سلسله صفويان كه در تبريز قدرت گرفته بود، قلمرو تيموريان را فتح مى‌كند و ين بار هم اسماعيل جوان، هنرمندان و نوازندگان هرات را با خود به تبريز برده، ولى با شكست سپاه شاه اسماعيل در جنگ چالداران  تبريز بدست سلطان سليم عثمانى افتاد.

سلطان سليم كه مى دانست، شاه اسماعيل هنرمندان و استادان فراوانى در دبار خود در تبريز جمع كرده، همه هنرمندان را اسير و به دربار عثمانى انتقال داده و به اين ترتيب به دربار خود رونقى دوباره مى‌بخشد/ اما اين اتفاق شايد يكى از ناگوارترين شكست براى موسيقى و هنر ايران زمين بوده باشد.

شاه طهماسب اول  با وجود اين‌كه به موسيقى علاقه نشان مى‌داد، اما بدلايل مختلف رويگرد تحريم و محدوديت در قبال موسيقى در پيش مى‌گيرد.

پادشاهان صفوى بخاطر اين‌كه حكومت‌شان را بر اساس مذهب شيعه بنا گذاشته بودند به نوعى مجبور بودند كه هواى تشيع را داشته باشند.

نوحه‌خوانى، تعزيه، مداحى و روضه خوانى در اين دوره، پايه و  اساس حكومت مذهبى و تشييع شد و به اين خاطر نوع و شكل موسيقى بسيارتغيير و  در شكل و شمايل مذهبى ارائه مى‌شد. 

در اين دوره بود كه كم كم روحانيون و تشييع شروع به نوشتن رساله‌هايى كردند كه موسيقى را از نگاه شرعى تفكيك كنند.

نگاه شرعى به موسيقى كم كم جايگاه موسيقى را تضييف كرده و موسيقى را از حالت روحى و عرفانى براى روح انسانى به زير كشيده و ناگهان نگاه لهو ولعب پيدا مى‌كند.

شاه طهماسب در يكى از فرمان‌هايش كه بطور معمول در مساجد نصب مى‌شد اعلام كرد:

حكم متاع و واجب صادر گشته كه در ممالك محروسه: شرابخانه،.  قمار خانه،. معجون خانه،   قوال خانه و كبوتر بازى نباشد و ساير نامشروعات  مثل ريش‌تراشى و تنبور زدن و ديگر آلات لهو و لعب رفع نمايد و هركس مرتكب اين‌گونه اعمال شود زجر بليغ نموده و آنچه مقتضى شرع شريف باشد در حق او ادا گردد.

در اين دوره ازتاريخ بسيارى ازهنرمندان، نوازندگان و موسيقي‌دانان را از دربار اخراج كرده و برخى از نوازندگان و موسيقى‌دانان هم به دستور شاه طهماسب به قتل مى‌رسند. در اين دوران شاهد تهديد نوازندگان به قطع انگشتان دست و شكستن ساز هم بوده‌ايم. 

دوران صفويه متأسفانه آخرين حضور جدى چنگ  در ايران بود .

چنگ براى هميشه از فرهنگ موسيقى ايرانى كنونى خداحافظى كرده و محو مى‌شود. 

با اين‌كه مهاجرت و فرار هنرمندا ن در دوره‌هايى پس از شاه طهماسب هم ادامه پيدا كرده اما شاهان بعدى به اندازه او سخت‌گير نبودند. 

از جمله شاه عباس كبير كه خود هم دستى در موسيقى داشت، موسيقى را بخشى از لوازم شاهانه و تجملات دربار در نظر مى گيرد. شاه عباس و جانشينانش اهالى طرب و از جمله نوازندگان را كه به آن‌ها «سازنده» گفته مى شد دوباره در دربار برگردانده و تلاش مى‌كنند كه به موسيقى رونقى دوباره ببخشند.

 

به زبان امروزى “دپارتمان” موسيقى در دربار وجود داشت که نقاره‌خانهخوانده می‌شد. نقاره‌خانه در غالب دربارها در تاریخ وجود داشته‌ است. وظیفه بخشى از نوازندگان نقاره خانه‌ها كه در مراسم بيرون از كاخ برنامه اجراء می‌کردند مثل: مراسم عيد، اعلام خبر، مراسم تشريفاتى، يا مراسم بازى چوگان و آتش بازى،،، كه البته اين نوازندگان بايد حتمأ مرد می‌بودند. اما نوازندگان داخل دربار و نوازندگان مجلسى عمومأ شامل زنان و مردان بود. 

در طول بيش از دويست سال دوران حكومت صفويه موسيقى ما با فراز و نشيب‌هاى فراوانى دستخوش بود از يك طرف سخت‌گيرى‌ها و از طرفى گسترش و تسلط هر چه بيشتر فرهنگ مطربى در دربار، مانع پيشرفت موسيقى نسبت به دوران قبل مى‌شود.

دوران صفويه “دوران خلاء موسيقى ايران است”جايگاه موسيقى و هنرمندان پايين مى‌آيد و رو به افول مى‌رود.

در اواخر دوران صفويه موسيقى اعتلا و شكوفندگى خود را ازدست داده و محدود مى‌شود به قوالى و مطربى و اين شكل از موسيقى هم در دربار و هم بيرون دربار ارزش و جايگاه موسيقى ايران را كه پيش‌تر داشته از دست مى‌دهد. 

در اين دوره برخى از جهانگردان كه به ايران سفر كردند بعضى از ترانه‌هاى ايرانى را به نت اروپايى نوشته وشايد اين يكى از اتفاقات شيرين موسيقى ايران براى تداوم و حفظ آن بود. 

هر چند اين نت‌نگارى براى سازهاى غربى نوشته شده بود اما از اولين و قديمى‌ترين نوع موسيقى ايرانى است كه به شيوه غربى به نت نوشته شده است. 

 موسيقى ايرانى از. شش هزار سال پيش تغييرات زيادى به خودش ديد… هنرمندان بزرگ بسيارى، هركدام و در هر دوره به نوع خود چيزى به اين هنر افزودند و آن را به نسل پس از خود سپردند.

آن‌ها چه در دوران صلح و چه در دوران تنش و جنگ، هر كدام رنگ و لطفى خاص به موسيقى بخشيدند

سازهاى بسياری تكامل بيدا كردند و گاهى هم با بيرحمى تاريخ ازصحنه روزگار حذف شدند.

اما در تاريخ «هيچ گروه و هيچ مذهبى» نتوانست اين سنت رااز بين برده و چيز دیگرى را جايگزين آن كند.

وقتى امروز به‌هر نوع موسيقى ازجاز گرفته تا پاپ و رپ و غيره گوش مى‌دهيم و يا وقتى كه به خواننده‌هاى امروز در خاور ميانه و جاهاى ديگر گوش مى‌كنيم باید به‌یاد بیاوریم كه این‌ها حاصل هزاران سال تلاش مداوم هنرمندان سخت‌کوش و عاشق بود که ما را به اين جايگاه رساند.

از خاورميانه ى باستان، از ايلام و سومر و اسلام گرفته تا مسيحيت، از همه ى اين ها عبور كرديم تا به موسيقى امروز رسيديم. 

—-اين هنر در بطن زير و بم تحولات تاريخ —شكل گرفت،   تحولاتى كه قرار است به شكل يگانه ادامه  پيدا كند، تا ما اين ميراث را به آيندگان بسپاريم. 

 
 
 

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در سرفصل‌های موسیقی‌ی ایران ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید