نگاهی به سرچشمهی شب یلدا از زاویهای دیگر
متن و عکس از: محمود فلکی
در آیینِ کهنِ ایرانی، یعنی میترائیسم (مهرپرستی)، خورشید به عنوان مظهر نور و روشنایی و نیروی زندگیبخش پرستیده میشود. و جشنهایی مانند یلدا، به عنوان تولد یا نیروبخشیِ دوبارهی خورشید نیز از همین باورِ پیشین به خداییِ خورشید سرچشمه میگیرد. یا در دین زرتشتی اهورا مزدا (سرورِ دانایی) مظهر روشنایی است که با اهریمن (اوستایی: اَنگِرِه مَنیو = روح یا اندیشهی بد) به عنوان مظهر تاریکی در نبرد است. تأثیر میترائیسم را حتا میتوان در پیدایش دین مسیحی هم شاهد بود. در سدههای آغازینِ میلادی سه دین میترائیسم، دین مصری اوسیریس (Osiris) و مسیحیت در مناطق تحت تسلط امپراتوری روم مهمترین دینها بودند که پیروان بسیاری داشتند. در سدهی سوم میلادی کنستانتین (۳۳۷-۲۷۲)، امپراتور روم، از بین این سه کیش، مسیحیت را به عنوان دین رسمی انتخاب کرد. ا ما چون میترائیسم چنان گسترده بود که حتا برخی از سربازان رومی به آن گرویده بودند، برای جذب پیروان میترائیسم یا استفادهی ابزاری از این آیین، جشن تولد خورشید (شب یلدا) را با تولد مسیح همزمان در نظر گرفتند. این تاریخ، در طول زمان،به دلیل اختلاف در محاسبات کبیسه، چند روزی تغییر کرد.
به همین علت است که در مسیحیت اگر چه “خورشید و نور دیگر مقام خدایی ندارند، [ولی] از بیواسطهترین علامتهای خدا هستند. خورشید و روشنایی نشانههای ارادهی الاهی برای رستگاری و نیز مظاهر قدرتِ نجاتبخشِ او هستند. در حقیقت تأثیر و پیروزی تاریخیِ مسیحیت به طور تنگاتنگ به تواناییاش در جذب و تغییر شکلدادن ِ برداشتهای اساسیِ کیشهای پرستشِ خورشید و روشنایی وابسته است. مسیحیت، ایمان به مسیح را به عنوان «آفتاب حقیقت و راستی» جانشین پرستشِ خورشید شکستناپذیر (solinvictus) کرد. از این رو مسیحیانِ دوران اولیه، مطابق با مهرپرستی، کلیساها و محرابهای (altar) خود را به سوی خاور بنا میکردند.” (ارنست کاسیرر: فلسفهی صورت های سمبلیک- اندیشهی اسطورهای، ترجمهی یداله موقن، ص ۱۷۶)
این نوع خورشید پرستی یا مهر پرستی یا تجسم خدا به شکل نور یا روشنایی را که برآمده از ذهنیتِ اسطورهای انسانها در عصر کهن و باستان است میتوان در نزد ملتهای کهنِ دیگر نیز، از جمله بابِل و مصر تا ژاپن و آمریکای جنوبی و … شاهد بود.
جشن یلدا، بهجز اینکه به عنوان پیروزی روشنایی (خورشید) بر تاریکی (زمستان) برگزار میشد، آنها تصور میکردند که با مراسم ویژه یا مناسک و شعائر به نیرومند شدنِ دوبارهی خورشید یاری میرسانند. زیرا در برخی از دینهای کهن، از جمله دین ایرانی، انسان هم در همیاری با خدا یا ایزدان و در تغییر پدیدههای طبیعی میتوانست نقش داشته باشد (با دعا، نیایش و قربانی و بهویژه با عمل یا کار). یعنی با این مراسم میخواستند هم شفقت و یاری ایزد را به خود جذب کنند هم اینکه با عمل خود به نبرد بین روشنایی و تاریکی یاری برسانند. یعنی خدا هم در نبرد خود با تاریکی به یاری انسانها نیاز داشت، و در واقع یک نوع همکاری یا نیازِ متقابل در اینجا عمل میکرد. در دینهای دیگر نیز چنین تصوری از همیاری انسان و خدا مشاهده میشود. بهمثل در وداها آمده است که قربانیکننده با خدا چنین سخن میگوید: “تو به من ببخش، من هم به تو میبخشم، تو به من ارزانی دار، من هم به تو ارزانی میدارم، تو برای من قربانی کن، من هم برای تو قربانی میکنم.” (فلسفه صورتهای سملبیک، ص ۳۳۶). این باور همچنین میتواند به تصور آنها از اینهمانی خودشان با سرچشمهی اصلی زندگی نشأت بگیرد که ابتدا در جهانبینیِ جادوییِ انسانهای ابتدایی شکل گرفته است.
درباره Habib
متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.