شاعر و نویسندهل گرامی اسماعیل یورداشیان یادداشت و تصاویر زیر را برای درج در رسانه برایمان ارسال داشتند که بهنظر میرسد:
اسماعیل یوردشاهیان
با درود و احترام
یک شعر با مجموعهای از تصاویر و معرفیهای کوتاه در خصوص کتابهایی که در این چندسال از من در ایران وکانادا منتشر شده تقدیم داشتم. رمان (دلباختگان بینام شهرمن ) که به رمان محض ایرانی معروف شد و مورد تحسین بسیار قرار گرفت و می توانم بگویم یکی از آثار برتر من است و من برای نوشتن آن پنج سال تلاش کردهام سال ۱۳۹۶ نشر هنوز در تهران منتشر کرد – بقیه آثارم به ترتیب توسط انتشارات مروارید منتشر شدهاند
مادرم زنی زیبا بود (مجموعه شعر) تهران انتشارات مروارید بهار ۱۳۹۷ – نجوان ناتمام ادل رمان (که با الهام از واقعهی پاتاکلان پاریس نوشتم ) انتشارات مروارید زمستان ۱۳۹۷ – باغ غبار. (در تحلیل باغ افسردهی ایران نوشتم) انتشارات مروارید بهار ۱۴۰۰- زبان ذهن و معنا (در فلسفه زبان و چیستی شعر و رمان) تهران انتشارات مرورید پائیز ۱۴۰۰ و و انتشار مجموعه داستان ( با من از نرگسها بگو توسط نشر سیب سرخ).
اکنون دورمان و تجدید چاپ یک منظومه در هیئت اپرا توسط انتشارات مروارید در دست چاپ است و در حال حاضر مشغول نوشتن رمان (زندانی جزیره) آرزو هستم و کتاب (معرفت پنهان شده) را که تحلیلی فلسفی در چرایی ماست در حال ویرایش برای سپردن به ناشر هستم. ضمنا این توضیح را ضروری میدانم که انتشارات باشگاه کتاب کیدوز کادو در ونکور کانادا علاوه بر تجدید چاپ فارسی دو رمان (دلباختگان بینام شهر من و نجوای ناتمام ادل) است و ترجمه آنها را به زبانهای انگلیسی وفرانسه تا تابستان آینده منتشر خواهد کرد و انتشارات پیج در نیویورک چاپ دوم ترجمه رمان آنجا که زاده شدم را پائیز گذشته همزمان با انتشار ترجمهی فرانسه آن در پاریس، سال گذشته منتشر نمود
شعر
ازعشق و گذرعمر
میگفت:
عشق را اتفاقی جز این نبود
که ببینمش
بایستم، تماشایش کنم
بگویم:
چه شکسته وپیر شده!؟
افسوس
آسمان روزها در گردش است
پرندههای عمر در گذر
وما بی قرار روزهای زندگی
در جادهای بلند ونا آشنا
کجا میرویم؟
کجا را نیافتهایم
کجا، کجاست؟
میگویم:
عشق را جز این قصهای نبود
که ببینمش
به تماشایش بایستم
و بگویم:
رهگذری بود که آهسته رفت
کسی که در را بست .
بی او سوزش سینه
تنگی نفس
طپش ناهماهنگ قلبم را تاب میآورم.
میگوید:
عشق را جز این حرف و سخن نبود
که بگویم
در انتظارت خواهم ماند
و ماندم
ماندم
اما دیگر دستی به در نکوبید
کسی صدایم نکرد.
پاریس . اپریل ۲۰۲۰