سرفصل‌های موسیقی‌ی ایران «نامه‌ی پنجم»

از ماندگى و ته‌كشيدگى پرستارى كه مى‌گويد براى من و همكارانم سه دقيقه ساز بزن تا بتوانيم به كار برگرديم……


                               کیهان کلهر  

هلن شوکتی در هر شماره به معرفی یکی از بزرگان موسیقی‌ی ایران خواهد پرداخت که امیدواریم مورد قبول واقع شود.

فصل چهارم:


هلن شوکتی

 

در سرفصل‌هاى موسيقى ايران این شماره!!! با ابراز همدردى و همراهى با مردم افغانستان، صداى گرم و صميمى اميرجان صبورى  خواننده مردمى افغانستان  را مى‌شنويم.

مردمى كه با سقوط يك شبه يك حكومت دست نشانده، فاسد و نالايق به درون چاه ويل سياهى فرقه جهل و نادانى‌ی طالبان افتاد كه اولين حركت‌شان سلب قدرت از جامعه مدنى است…

مردمى كه در دوره حكومت مغول و سوزاندن كتابخانه بزرگ بلخ   كه سوختن‌اش سه روز طول كشيد در تاريخ خوانده يا از گذشتگان شنيده بودند ،حالا بايد با چشم خود شاهد فجايع تازه‌اى از آن‌گونه از طرف امارت اسلامى طالبان باشند.

فاجعه‌اى كه از سال ١٩٧٩ اسلام تبديل شد به شمشيرى بر عليه مردم خاورميانه ،خاور دور و خاور نزديك و تلخ‌ترين نتيجه آن فروپاشى پيشروى‌هاى دموكراتيك در جوامع منطقه بود.

 

 

كيهان كلهر

 

و اما كيهان كلهر موسيقىدان برجسته ايرانى  هم در دلنوشته‌اى مي‌گويد:

“در خاموشى و بى‌برقى مي‌نويسم، در فراق يكى از خويشاوندانم كه در نبود واكسن كشته شد و من نمي‌توانم حتى به رسم دلدارى براى بازماندگانش در مراسم تدفين او شركت كنم. از همسايه‌ی افغانستانى‌ام كه به در خانه من آمده و مي‌گويد از دختر دانشجوى‌اش در هرات بى‌خبر مانده و مى‌پرسد چرا خدا رحمش به ما كه غريبىم نمى‌آيد.

آه !!!!! مادر از من مپرس كه همه ما غريبيم …..از رفيق خوزستانى‌ام كه امروز برايم نوشته نكند فراموش‌مان كنى كلهر. 

از رجالى كه سقف معيشت بر ستون شريعت زده‌اند و قيمت جان‌مان را بر حلال و حرام تعيين مي‌كنند.

از جماعتى كه در همين نزديكى دور هم جمع شده‌اند و كف بدهان آورده، سر و سينه كوبان و نعره زنان شهادت حرم طلب مى‌كنند …

از بي‌خردى خيل عظيمى  كه  اتوبان تهران-كرج  را به مقصد شمال بند آورده‌اند، از بى‌پناهى هموطنانم كه نام مرا زير who@ تگ مي‌كنند و از دنيا مدد طلب مي‌كنند.

از زاگرس و بلوط‌ها و شعله‌اى كه بر جانش نشانده‌اند و هر روز بر آن مى‌دمند. از كارون و هامون و زاينده رود و مرگ آب و فرسايش خاك و تاراج منابع و………..

از ماندگى و ته‌كشيدگى پرستارى كه مى‌گويد براى من و همكارانم سه دقيقه ساز بزن تا بتوانيم به كار برگرديم……

جه بگويم، چه كنم، دستم را به كدام آسمان بلند كنم كه 

خداوندا اگر هستى، خود فرود آ!

تا ذره‌ى ايمانم به كفر نيالوده‌ست……”” 

 

كيهان كلهر با آلبوم هاى بى‌تو به سر نمي‌شود، فرياد، باران، شهر خاموش، غزل سفر به ديگر سو و زمستان،

فراتر از نقشه جغرافيا،دنامزد جايزه‌ى گرامى شد.

 

نام  كيهان كلهر در تيتراژ انيميشن تحسين شده SOUL به عنوان بخش موسيقى ديده شده است.

اما نكته جالب حضور كلهر آهنگساز و نوازنده برجسته ايرانى به عنوان مشاور در اين پروژه مي‌باشد.

كيهان كلهر موسيقى فيلم‌هاى متعددى را ساخته و همكارى‌اش با برخى كارگردانان سرشناس از جمله “فرانسيس كاپولا “خبر ساز شد.

در اجراى تور موسيقيايى دور هلند و در پروژه بزرگ “راهى به سوى ايران” استاد كلهر بروى صحنه رفت.

استاد كلهر با اين اجراء( هفت گاه معلق ) از فرخزاد لايق، دو دنياى موسيقى ايرانى و موسيقى كلاسيك غربى را به هم مى‌پيوندد و همچنين نوازنده سوليست قطعه  آتشگاه از جاكوبسن  با گروه جاده ابريشم بوده است. 

 

كيهان كلهر آهنگساز و نوازنده‌ى برجسته ايرانى كمانچه كه پس از در گذشت استاد محمدرضا شجريان نوشت:

جان از تن آواز رفت   بار ديگر در رثاى يار قديم خود يادداشتى منتشر كرد  (( اگر هزاران چشم داشتم و هزار جشمه ى اشك روان ))  اين داغ كه بر قلبم نشسته را سرد نمى توانستم.

 

كيهان كلهر هنرمندى است كه پس از سال ها فعاليت در عرصه موسيقى اكنون به جايى رسيد كه نه تنها در ايران كه در بسيارى از كشورهاى ديگر او و سازش را مى شناسند.

در جهان امروز ،بسيارى فرهنگ ايرانى را با كمانچه نوازى كلهر مى‌شناسند. سئوال اينست كه چه چيزى در ساز او نهفته كه تا اين حد گيرا و مؤثر است.

امروز بسيارى در سرتاسر جهان به دنبال معانى جديدى در هنر هستند.

 

كيهان كلهر براى حسين عليزاده نوشته: نمى‌دانم طى اين سال‌ها چند كيلومتر در كنار هم جاده پيموده‌ايم. يا نمى‌دانم كه چند مرتبه كره زمين را با هواپيما دور زديم و حساب شب‌هايى كه بعد از كنسرت سازهاي‌مان را بر دوش انداختيم و خسته و همقدم به هتل برگشتيم دستم نيست اما خوب……….

 

كلهر تاكيد كرد كه تا زمانى كه فرهنگ و هنر ايران گروگان زورگيرى و زورآزمايى جناح‌هاى سياسى است و خط مشى مشخصى براى اينگونه فعاليت‌ها تعريف و اجراء نشود در ايران كنسرتى نخواهد داشت.

                                                                                جان شيرين‌اش ودستان دلنوازش مانا باد!      

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در سرفصل‌های موسیقی‌ی ایران ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید