واژگان خانگی

شاعران این شماره:

سینا سرکانی، پروین سلاچقه, حبیب شوکتی، گروس عبدالملکیان، بیژن نجدی, غلامحسین نصیری‌پور و علی‌رضا نوری


بک شعر از پروین سلاجقه

 

اين‌جا تاريخ است!

طنابی بالا می‌رود

طنابی پايين می‌آيد

و طرحی فرو می‌ريزد

فردا تذكره‌ها می‌نويسند:

” حسنكی ” بر دار شد…

 

 


یک شعر از: سینا سرکانی

 

پیش روی‌ام مرده‌ها راه می‌روند
دیوارها مدام گریه می‌کنند
لولوها در قاب منور یک اتفاق
پرچم‌ها را گول می‌زنند
باید برای روزنامه شعری بفرستم
از دور که می‌آمدم
آب‌ها می‌دانستند راز کوچه کجاست
صدای رودخانه از آوار ریختن چیزی
در دوبارۀ تکرار می‌لرزید
باد می‌فهمید زمین آرام آرام
دارد او را ورق می‌زند
با یک درخت
در مرز بیهودگی و سکوت
به جان ابرها سوگند خوردیم
که اگر باران نبارد
زورق‌ها را جمع کنیم برویم
از چمدانی که در پیراهنم بود
تنها آبی می‌دانست
آفتاب زیباترین بازی هستی ست

ابن سیاره چه غمگین است
بابد برای روزنامه شعری بنویسم
آقا!
لطفن یک قهوۀ تلخ


یک شعر از: حبیب شوکتی

«اسپند»

کوه‌ها را صاف می‌کنیم

جنگل‌ها را آتش می‌زنیم

دریاها را آلوده می‌کنیم

با این همه هنر

           چشم نخوریم خوب‌ست!

 

 


یک شعر از گروس عبداملکیان

آخرین پرنده را هم رها کرده‌ام

اما هنوز غمگینم

چیزی در این قفسِ خالی هست

که آزاد نمی‌شود.

 

 


 یک شعر از: غلامسین نصیری‌پور

 

همه‌ی اندوهم از پرنده‌ای‌ست
که می‌دانست که پرنده است و
می‌گفتند که پرنده نیست

همه‌ی اندوهم از پرنده‌ای‌ست
که می‌دانستند که پرنده است و
می‎‌گفتند که پرنده نیست.

 

 


شعری از بیژن نجدی در ۴ شهریور. سالروز خاموشی ا

 نقل از صورت‌کتاب غلامرضا نصرالهی

همیشه‌ی من، هرگز بود
غروب، پلی است از رویا به تاریکی
تاریکی
نگاه توست زیر پلک‌های افتاده

همیشه‌ی من، هرگز بود
غروب، ظهر توست

منظومه‌هاست، پنجره‌های اتاق
و آسمانی از شیشه می‌آید
بر دست‌های چهار درخت لخت

شگفتا که سایه می‌گذرد
بی‌آفتاب از این رهگذر
از همیشه من.

 

 


یک شعر از: علی‌رضا نوری

سال‌هاست برادر رودهای شفافم
قلبم پیداست
کافی است برای جاری شدنم لبخند بزنی
تا اعماق جهان خواهم رفت
عبور من از رودها
نه صدایی داشت
نه دردی
فقط می‌بینی:
سایه‌ای همه‌ی قلب‌هایش را با خود برداشت
و رفت در سایه‌ی درختی کهنسال
به رود پیوست

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در اشعار این شماره ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.